شلیک به امدادگر؛ بازخوانی دو کارنامه متفاوت

۱- سیل گلستان و لرستان و خوزستان، تلخ و ناگوار بود، اما همین بلا، ظرفیت‌های عاطفه و نوعدوستی و همت و خدمت‌رسانی در میان مردم و نهادها را به حرکت در آورد. این، یک تجربه بسیار مهم برای بازخوانی راهبرد «ما می‌توانیم» است. در متن این پویش بزرگ ملی، ایمان و امید و اراده موج می‌زند؛ همان که سرمایه اصلی غلبه بر چالش‌ها و بحران‌هاست و همان که آماج اصلی تهاجم دشمن در جنگ نرم و عملیات روانی است.

جوانان گمنام و خدمتگزار بسیاری در این میدان درخشیدند؛ حال آنکه خیلی جاها ممکن است جدی گرفته نشده یا مورد اقبال برخی مدیران نباشند. دل به دریا زدن و با سیلاب مهیب دست و پنجه نرم کردن مردم به ویژه جوانان، حماسه درس‌آموز در میان بلا و ابتلایی بود که می‌توانست رهزن امید و اراده ما باشد. با این سرمایه بزرگ می‌توان از عهده نقصان‌ها و چالش‌ها برآمد.

 

۲- اینجا فراتر از زبان، بدن‌هاست که زیر بار خدمت‌رسانی در میانه سیلاب و گل‌ولای می‌رود. داوطلب سلبریتی در میانشان پیدا نمی‌کنی؛ مگر به ندرت. و گفته‌اند «النّادر کالمعدوم». طایفه سلبریتی بی‌عمل، معمولاً برای چنین میدان‌هایی آمادگی ندارند. آنها اغلب، از موقعیت‌هایی که هزینه نداشته باشد و شهرت و برخورداری بیاورد، استقبال می‌کنند.

بودن در چنین میدان‌هایی پردردسر است. زن و زندگی و خانواده و کار و مشغله و دل‌مشغولی‌ها را باید بگذاری و برای روزها بلکه هفته‌ها، با سیل‌زدگان خانه به دوش همدردی و همراهی کنی و از آلام آنان بکاهی. میدان‌های سختِ دست و پنجه نرم کردن با موانع برای تامین آسایش و امنیت دیگران، تراز عیارسنجی مدعیان است؛ وگرنه خدمتگزاران داوطلب، اهل ادعا نیستند و گمنامی را برگزیده‌اند.

 

۳- به یاد بیاوریم بسیاری از شهدای مدافع حرم (شهید بلباسی، شهید حُججی و دیگران)، قبل از آنکه لباس دفاع از حرم بپوشند، در بحبوحه همین دستگیری از سیل‌زدگان و زلزله‌زدگان و اردوهای جهادی در مناطق محروم ساخته شدند. اینجا - میانه سیلاب و سختی و سربازی مردم- باز هم میقات پابرهنگان است؛ همان که روح خدا خمینی (ره) به شیوایی و شیدایی درباره شان فرمود «بسیج، میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت‌یافتگان آن، نام و نشان در گمنامی و بی‌نشانی گرفته‌‌اند.

بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضا نموده‌‌اند. من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه می‌‌خورم و از خدا می‌‌خواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند، چرا که در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجی‌ام».

 

۴- حوادث تلخ، بهانه‌ای برای آزمودن عیار و آلیاژ روحی هر کدام از ماهاست. این روزهای دشوار به توفیق الهی و همت فرزندان خدوم ملت سپری می‌شود اما روسیاهی آن برای جماعتی خواهد ماند که فقط آیه یأس خواندند و نق زدند و با کتمان موارد به مراتب دشوارتر بلایای طبیعی در همه جای دنیا، کوشیدند تصویری بیچاره از کشور خود ترسیم کنند.

اکنون، بسیاری پای کار امداد رفته‌اند اما عده‌ای فقط بلدند منفی ببافند و غُر بزنند و -باب طبع دشمن- بگویند ما بدبخت و بیچاره‌ایم! بالاخره گرفتن اقامت و تابعیت در ینگه دنیا خرج دارد. فاصله حرف تا عمل، فاصله ناامیدسازی و نق‌زنی تا امیدآفرینی و گره گشایی، همان دوقطبی مهمی است که درک درست ابعاد آن، جزو اولویت‌دارترین نیازهای ماست و این مهم، غالباً در بحبوحه چالش‌ها فهمیده می‌شود.

 

۵- این، قاعده‌ای عامه‌فهم است که طرف سزاوار شراکت و رفاقت را باید در روزهای سختی شناخت. آنها که دوست نباشند، نه تنها در روزهای سختی و گرفتاری، گروکشی و بدعهدی می‌کنند، بلکه اگر دشمن باشند، مزاحمت و مضیقه هم فراهم می‌سازند. دوست وفادار، در عمل همدردی و مواسات می‌کند و شریک غم می‌شود، و دشمن بدخواه -حتی اگر تظاهر به دوستی و شراکت کند- امکان موجود را هم دریغ می‌کند، بلکه اگر بتواند، سنگ می‌اندازد.

ماجرای دیروز تحریم‌ها و امروز سیل، دو سند قابل راستی‌آزمایی درباره دوستان و دشمنان ملت ایران است. آمریکا و برخی دولت‌های اروپایی، پایه‌گذار تحریم علیه ملت ما هستنند؛ چنانکه رسم خباثت‌آمیز آمریکایی‌ها (حتی در ممانعت از ارسال کمک‌های مالی دیگر کشورها به سیل‌زدگان) بوده و برخی دولت‌های اروپایی نیز با جنگ تحریمی و مالی آمریکا همراهی کرده‌اند. در مقابل می‌توانید رزمندگان مقاومت از عراق و افغانستان و پاکستان را ببینید که بی‌شائبه، به کمک شتافتند و پای کار امدادرسانی آمدند.

 

۶- سیل، موجب همدلی بیشتر میان ملت‌های هم‌افق است. چه کسی تصور می‌کرد روزگار تغییر کند و دوره‌ای بیاید که دو ملت عراق و ایران در روزهای سخت به کمک هم بشتابند؛ چه در مصاف با تروریسم و چه در جنگ جانانه با تحریم و سیل.

اما همین الفت و همدلی، قدرت‌های زورگو را که راهبرد اصلی‌شان برای تسلط بر منطقه، دامن زدن به تفرقه و درگیری و جنگ میان ملت‌هاست، عصبانی می‌کند. سربازان نیابتی آنها در جنگ رسانه‌ای ماموریت دارند همان‌گونه که سپاه و بسیج و نیروهای خدمتگزار جهادی را در داخل مورد هجمه قرار دادند، فرزندان مقاومت پیروز در منطقه را نیز به بهانه‌های مختلف بزنند.

تا دیروز، در عراق یا سوریه، جنجال می‌کردند که ایرانی‌ها اینجا چه می‌کنند؛ آنها می‌خواهند خاک ما را اشغال کنند و امپراتوری تشکیل دهند؛ و حالا یگان دیگری از پیاده‌نظام جبهه عبری- عربی- غربی می‌گویند نیروهای مردمی عراق در خوزستان چه می‌کنند؟ نه جنجال کنندگان دیروزی، حقیقتاً عراقی بودند و نه جنجال کنندگان امروز، دلسوز ایران و ایرانی هستند؛ که اگر دلسوز ایران بودند، باید به آمریکا می‌تاختند نه امدادرسانان عراقی به سیل‌زدگان.

 

۷- دو گروه در قبال سیل به شدت مشغول کارند؛ یکی نیروهای امدادرسان از نهادهای مختلف و داوطلبان مردمی که برای کاهش گرفتاری سیل‌زدگان خستگی نمی‌شناسند. و گروه دوم، طیفی سازمان‌یافته از رسانه‌های وابسته به عربستان و اسرائیل و آمریکا و انگلیس، که ماموریت‌شان خالی کردن دل مردم، القای بیچارگی، تحریف و دروغ‌پراکنی شبانه‌روز است.

آنها همچنان آمریکا را که با تحریم‌ها نگذاشته حتی یک دلار کمک کشورهای دیگر دست هلال احمر و سیل‌زدگان برسد، بزک می‌کنند و در مقابل، از کمک‌رسانی رزمندگان عراقی و افغانستانی و پاکستانی و بحرینی محور مقاومت، شاکی می‌شوند.

یکی از همین سلبریتی‌هایی که فرزند خود را در آلمان به دنیا آورد، با اشاره به یک ویدئوی مخالفت با کمک مردم عراق نوشته «هر وقت یادت رفت که عزیزانمون تو جنگ با کدوم کشور از دست رفتن، اونوقت رگ غیرت این مرد رو می‌فهمی». او نگفته کدام عزیز را در جنگ از دست داده و لازم هم ندیده یادآور شود بمب‌های شیمیایی رژیم جنایتکار صدام را همین آلمانی‌ها تامین کردند.

۸- جماعتِ گرفتار وارونگی شخصیت، به آمریکا که می‌رسند، خیانت و جنایت‌های نو به نو را می‌پوشانند و می‌خواهند به هر قیمت (یکطرفه) تنش‌زدایی کنند. اما همین سال‌ها که روابط استراتژیک ما و عراق به ثمر نشسته و منافع سیاسی، امنیتی و اقتصادی گسترده به همراه آورده، جنگ هشت‌ساله را به رخ می‌کشند و غُر می‌زنند که چرا ما باید به خاطر آنها کشته بدهیم یا چرا باید آنها به خاک ما بیایند!

لا به لایش هم، خباثتی بالاتر از امثال بی‌بی‌سی را به ثبت می‌رسانند و در حالی که بی‌بی‌سی اذعان می‌کند نیروهای بسیج مردمی عراق برای کمک به سیل‌زدگان ایرانی آمده‌اند، خبرگزاری ایسنا (دارای بودجه از بیت‌المال) مدعی می‌شود دلیل ورود یگان مهندسی حشدالشعبی «مقابله با جاری شدن سیل به سمت عراق» است! آیا اینها با رژیم سعودی و آمریکا و اسرائیل نسبتی دارند که نیروهای مبارز با صدام را یکی می‌کنند و نمی‌گویند همین معارضین، در جنگ با صدام در کنار رزمندگان ایرانی بودند و هزاران شهید تقدیم کردند؟!

 

۹- همراهی و حمایت دولت عراق و نیروهای مردمی آن با ملت ایران در مصاف تحریم و سیل را با بدعهدی برخی دولت‌های غربی مقایسه کنید. در حالی که اروپایی‌ها تجارت با ایران را به حداقل کاهش داده‌اند، عراق به کانال مهم مهار و تخلیه فشار اقتصادی دشمن تبدیل شده است.

در مقابل، سخنگوی مسئول سیاست خارجی اروپا در ادامه پشت‌هم‌اندازی ۱۱ ماهه اروپا ادعا می‌کند «راه‌اندازی کانال اینستکس زمان می‌برد» و وزیر خارجه بی سر و پای فرانسه می‌گوید «ما قبل از آمریکا، سپاه پاسداران ایران را تحریم کرده‌ایم». سفیر فرانسه در واشنگتن هم ضمن نقض متن صریح برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ ادعا می‌کند «ایران بعد از انقضای برجام مجاز به غنی‌سازی اورانیوم نخواهد بود». آیا روی دیوار چنین طرف‌های بدعهدی می‌توان یادگاری نوشت؟

 

۱۰- سه هفته دیگر، سالگرد خروج رسمی آمریکا و خروج عملی اروپا از برجام است. ما یازده ماه تمام به شکل یکطرفه، به اجرای تمام تعهدات برجامی ادامه دادیم در حالی که تعهدات طرف مقابل به‌طور مطلق نقض شده است. ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ بود که ترامپ رسماً خروج آمریکا از برجام را اعلام کرد.

آن زمان اروپایی‌ها با ابراز ناخرسندی لفظی ادعا کردند در برجام می‌مانند و در برابر بازگشت تحریم‌ها می‌ایستند. این وعده ابتدا تا تیرماه و سپس تا آبان ماه که دولت آمریکا تحریم‌های جدیدی علیه ایران وضع کرد، به تاخیر افتاد. از اینجا به بعد اروپایی‌ها وعده راه‌اندازی کانالی موسوم به SPV(مبادله نفت با کالا) را دادند اما این وعده هم تا ژانویه و پس از آن به تعویق افتاد.

یک ماه بعد (یازده بهمن ۹۷) وزیران خارجه آلمان، انگلیس و فرانسه، از راه‌اندازی سازوکار دیگری موسوم به INSTEX خبر دادند؛ چیزی که ماهیتی کاملاً متفاوت با تعهدات ضدتحریمی اروپا در برجام و حتی وعده راه‌اندازی کانال SPV داشت.

اما برخی گمراه‌کنندگان افکار عمومی می‌گویند برای جلب رضایت اروپا، باید دیکته‌های FATF را هم بپذیریم؛ بی‌آنکه رگ غیرتشان بیرون بزند. این رویکرد، آورده‌ای جز خسارت نداشته و طبیعتاً رو به انقضا می‌باشد. افراد ضعیف‌النفس، قافیه‌باخته و دارای معلولیت روحی، حق ندارند ادعای پیش‌آهنگی در حرکت عمومی جامعه را داشته باشند.

 

۱۱- صحنه‌هایی که در چند هفته گذشته در بحبوحه امدادرسانی به سیل‌زدگان آفریده شد، در دنیا کم‌نظیر است. این یک سرمایه بزرگ ملی است که باید از راکد بودن خارج شود و در خدمت پیشرفت و آبادانی و رونق اقتصادی درآید. اکنون شاهد تکرار پویش بسیج‌گری (mobilization) هستیم.

اینجا خیلی‌ها با سلیقه‌ها و گرایش‌های متنوع اما با روحیه مشترک خدمتگزاری و دستگیری از گرفتاران پای کار آمدند. این، یک تمرین و تجربه مهم در مسیر پیشرفت و تمدن‌سازی است. هرچه در مسیر پیشرفت و موفقیت پیش می‌رویم و به همین اعتبار با آزمون‌های سخت‌تر رو به رو می‌شویم، نیاز به روحیات جهادی و انقلابی بیشتر احساس می‌شود؛ خدمتگزارانی که در پیچ و خم دیوان‌سالاری معطل نمانند و گرفتار اخلاق فشل‌کننده اشرافی نشده باشند.

جوانان همدل با افق نگاه تمدن‌سازی و مبتنی بر شناخت درست از دوستان و دشمنان می‌توانند با هم‌افزایی و هم‌پوشانی، موتور اصلی چنین حرکت تحول‌آفرینی باشند. دنیا را اهالی ازخودگذشتگی و ایثار، آباد و امن و مطمئن می‌سازند، پس از آنکه خودخواهان و خودکامگان و مستأثران در کام ویرانی و ناامنی و آشفتگی کشاندند. و این بشارت بزرگ روزگار ظهور منجی (عج) است.

محمد ایمانی