رامین پرچمی، بازیگری که نامش در ذهن بسیاری از ما همنشین عبارتهایی چون سریال «در پناه تو»، جواناول تلویزیون در دهه هفتاد، در فیلم نابازیگر بازی می کند. تصویربرداری «نابازیگر» با حضور بازیگرانی چون کتایون امیر ابراهیمی، فرهاد جم، زهرا داوود نژاد، رامین پرچمی، هایده حائری و محمد حسین حسینی آغاز شد. پس از سالها این اولین فیلمی است که رامین پرچمی دوباره در آن ایفای نقش میکند.
تصویربرداری فیلم «نابازیگر» به نویسندگی و کارگردانی حمیدرضا سنگیان و تهیهکنندگی مشترک السا فیروز آذر، محمد حسین حسینی آغاز شد.
به گفته سنگیان فیلم «نابازیگر» پروژه پربازیگری است که تلاش شده تا در آن هنرمندان فعال دهههای قبل سینما و تلویزیون به ایفای نقش بپردازند. کتایون امیر ابراهیمی، فرهاد جم، زهرا داوود نژاد، رامین پرچمی، هایده حائری و محمد حسین حسینی اولین گروه بازیگران این فیلم هستند که تاکنون در این پروژه جلوی دوربین رفتهاند.
«نابازیگر» روایتی از زندگی یک نویسنده و کارگردان سینماست که در پنج سال گذشته نتوانسته فیلمنامهای بنویسید و فیلمی را کارگردانی کند.
در خلاصه داستان این اثر آمده است: آریا پنج سال است که هیچ فیلمنامهای ننوشته و فیلمی را کارگردانی نکرده است. او که در روابط زناشویی خود دچار چالش شده است، قبول میکند تا بعد از مدتها به کمک یکی از شاگردانش فیلمنامهای سفارشی برای یک نابازیگر را بنویسد که قرار است سرمایهگذار فیلم باشد. آریا باید فیلمنامهای بنویسید که هم به دل خودش بنشیند هم نابازیگر را راضی نگه دارد... .
محمد حسین حسینی (سرمایهگذار)، الیاد فیروز آذر (مجری طرح)، السا فیروز آذر(مشاور کارگردان)، اشکان محمدی(مدیر فیلمبرداری)، محمد مهدی سجادی(دستیار اول کارگردان و برنامهریز)، داریوش اسقایی (منشی صحنه) برخی از عوامل این فیلم را تشکیل میدهند.
کمک مهران مدیری به رامین پرچمی برای آزادی از زندان
رامین پرچمی که فاصله سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰ را به علت مشکلات مالی در زندان گذرانده است، میگوید از دوستانش خواهش کرده بود سه تومن، پنج تومن، ده تومن و... هرچه قدر میتوانند جمع کنند تا او زودتر بیرون بیاید ولی در نهایت این کار را یک نفر انجام داد؛ مهران مدیری. رامین پرچمی، بازیگری که نامش در ذهن بسیاری از ما همنشین عبارتهایی چون سریال «در پناه تو»، جواناول تلویزیون در دهه هفتاد، سال ۱۳۸۸، زندان اوین، مشکلات مالی، ندامتگاه تهران بزرگ در جاده حسنآباد قم، ممنوعالفعالیتی و... است در یک گفتوگوی زنده اینستاگرامی از کمکهای مهران مدیری برای تسریع روند آزادیاش گفت.
او که فاصله سالهای ۹۷ تا ۱۴۰۰ را در به دلیل مشکلات مالی در ندامتگاه تهران بزرگ در جاده حسنآباد قم گذراند و کمی بیش از دو ماه است که از زندان بیرون آمده، آن روزها را اینطور توصیف میکند: «از دوستانم خواهش کردم سه تومن، پنج تومن، ده تومن هرچه قدر میتوانند جمع کنند که من زودتر بیرون بیایم. فردایش دیدم اسمم را خواندند و گفتند آزاد. گفتم دوستان به این زودی این کار را کردند؟! دستشان درد نکند! چه زرنگند! که گفتند این کار را یک نفر انجام داده است؛ آقای مهران مدیری. تا آن روز مهران مدیری را از نزدیک ندیده بودم، دستش درد نکند، خیلی لطف کرد، حتی من فکر کردم آقای مدیری کلا در کار خیریه است و پول قرض میدهد و دیده که اوضاع من هم خوب نیست و خواسته کمک کند. بعدا که دیدمش، فهمیدم نه در این فازها هم نیست.»
رامین پرچمی ادامه میدهد: «ما ارتباط گرفتیم و من رفتم خانهشان و یک دست اسنوکر (شکلی از بیلیارد) هم بازی کردیم و باختم و بعدا فهمیدم قهرمان اسنوکر است. گفت سعی میکنم ببرمت «دورهمی»، تا سه، چهار ماه هم در ارتباط بودیم و چه شد و چه نشد و آخرش آب پاکی را روی دستم ریخت و گفت نمیشود و نمیگذارند.»
رامین پرچمی پیشتر با اشاره به آنچه آزارش میدهد، گفته بود: «دوستانی بدون آنکه حضور من در سینما، تئاتر و شبکه نمایشخانگی ممنوع باشد، از نزدیکشدن به من میترسند و با خود میگویند نکند مشکل سیاسی داشته باشد و ما را هم درگیر کند.»
رامین پرچمی در تلویزیون و رادیو ممنوعالحضور است؟
رامین پرچمی که پس از مدتها با نمایشنامهخوانی «چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد؟» به صحنه برگشت، درباره ممنوعالفعالیت بودن در صداوسیما گفت: «ظاهرا هنوز که هنوز است در صداوسیما ممنوعالفعالیتم. چند وقت پیش، دوستی از رادیو جوان با من تماس گرفت و مرا به گفتوگویی زنده دعوت کرد و یک شب بعد مجددا زنگ زد و عذرخواهی کرد و گفت نمیدانسته است که ممنوعالفعالیت هستم. بنابراین ظاهرا همچنان در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران؛ تلویزیون و رادیو، ممنوعالحضورم اما در سینما، تئاتر و شبکه نمایش خانگی نه. البته که خودم هم دلیل این اتفاق را نمیفهمم چراکه حتی اگر اشتباهی هم کرده باشم، تاوانش را پس دادهام.»
این بازیگر که با مجموعه «در پناه تو» به شهرت رسید، در بخش دیگری از صحبتهای خود افزود: «من میخواهم همان روندی را که تا پیش از رخدادن این اتفاقات پیش میرفتم، پیش بروم. اتفاقاتی که اگر در زندگیام رخ نمیداد، مانند بسیاری از هم سنوسالهایم، زندگی تثبیتشده و وضعیت معقولی داشتم. فکر میکنم این حق را داشتم که در سالهای نزدیک به ۵۰ سالگی، زندگی آرامی داشته باشم اما اکنون دوباره باید از صفر شروع کنم.»