موساد و آل سعود چگونه فرایند عادی‌سازی روابط را هموار کردند؟

 مقامات امارات و رژیم صهیونیستی و آمریکا در آگوست گذشته با انتشار بیانیه‌ای از عادی سازی روابط میان «تل آویو» و ابوظبی خبر دادند و پس از آن، بحرین نیز اعلام کرد که موافق عادی‌سازی روابط با تل‌‌آویو است.در نهایت در سپتامبر گذشته، طی مراسمی در کاخ سفید، توافق امارات و رژیم صهیونیستی به امضا رسید؛ هرچند که این اقدام امارات و بحرین برای سازش با رژیم اشغالگر صهیونیستی با واکنش‌ها و انتقادهای گسترده منطقه‌ای همراه شد اما شدت این انتقادها و اعتراض‌ها تاثیرگذار نبوده و با ریخته شدن قبح رابطه با اشغالگر، هر روز رسانه‌های وابسته به جریان صهیونیسم بی‌محابا بر روی توسعه روابط با ابوظبی و منامه مانور می‌دهند.

در این میان حکام عرب در حاشیه خلیج فارس در سایه بحران هویت، عدم مشروعیت، رقابت‌های داخلی بر سر حاکمیت و توسعه مقاومت در منطقه به منظور تضمین بقای خود در قدرت و فرار از ترس فروپاشی،با حفظ ویترین حاکمیتی و عربی خود، گام به گام در مسیری که تل‌آویو می‌خواهد، حرکت می‌کنند.

«علی الطویل» نویسنده عراقی در یادداشتی با اشاره به اینکه رژیم صهیونیستی از ده‌ها سال پیش همسو با آل سعود و برخی از حکام خلیج فارس برای چنین روزی برنامه‌ریزی کرده بودند و به صورت کاملا حساب‌شده به چنین مرحله‌ای رسیده‌اند، نوشت که عادی‌سازی رسانه‌ای مقدمه عادی‌ روابط سیاسی ابوظبی، منامه و ... با تل‌آویو بود و تحقق عادی‌سازی روابط برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس با تل‌آویو، ثمره یک برنامه دراز مدت صهیونیستی بود که مدیریت آن را موساد در دست داشت.

ترجمه این یادداشت که با تیتر « عربها پیش از عادی‌سازی سیاسی، عادی‌سازی رسانه‌ای انجام دادند» در پایگاه خبری «المعلومه» منتشر شد، در ادامه می‌آید:

«در بحبوحه بهار عربی و تحولات آن که کشورهای عربی متعددی از جمله همسایگان اسرائیل را شامل شد، اسرائیل از این فرصت بزرگ و مشغول بودن عرب‌ها به حاکمان و حاکمیت خود بهره‌برداری کرد تا یک برنامه رسانه‌ای و سیاسی بزرگ و خطرناک را اجرایی کند و همزمان به صورت قابل قبول، راحت و بی‌دردسر وارد منطقه شود. 

در این میان، اسرائیل از برتری رسانه‌ای خود برای نفوذ به سیستم فکری، عقیدتی، اجتماعی و سیاسی مخاطب عربی استفاده کرد و پیامهای با اهداف و نیت‌های مختلف به او ارسال کرد. اهدافی که از سوی مراکز تحقیقات روانشناختی و اجتماعی وابسته به موساد ترسیم شده بود. این امر همراه با توسعه بزرگ فن آوری رسانه ها ، به ویژه رسانه‌های دیجیتال آغاز شد و صفحه‌های زیادی در فیس‌بوک باز شد که "اسرائیل بالعربیه" (اسرائیل به عربی) یکی از آنها بود که در آغاز ۷۰ هزار دنبال‌کننده داشت و این تعداد امروز به دو میلیون و ۲۰۰ هزار نفر رسیده است. 

اسرائیل ، صفحه‌ "اسرائیل تتکلم بالعربیة"( اسرائیل به عربی صحبت می‌کند) را باز کرد که در حال حاضر دو میلیون و ۳۰۰ هزار دنبال‌کننده دارد. اسرائیل همچنین عراق را فراموش نکرد و سهمی برای آن در نظر کرفت و صفحه "اسرائیل باللهجة العراقیة" (اسرائیل به لهجه عراقی) را راه انداخت اما از این صفحه مانند سایر صفحه‌ها استقبال نشد و اکنون تنها ۳۱۰ هزار دنبال‌کننده که بیشتر آنها عراقی هستند، دارد.

اسرائیل برای ایجاد مقبولیت نزد افکار عمومی جهان عرب و وارد شدن به منطقه از بزرگترین دروازه آن، به رسانه‌ها تکیه زیادی کرده است و به این صفحه‌های ایجاد شده به چشم سفارتخانه‌های دیجیتالی می‌نگرد که شهروند عرب را جذب خود می‌کند و از همین رهگذر نیز اسرائیل وارد خانه عربها می‌شود و عرب‌ها نیز بدون ویزا و مجوز وارد اسرائیل می‌شوند. رسانه‌های عربی صهیونیستی نیز به نوبه خود در تحقق این اهداف اسرائیل، سهیم شده‌اند. این رسانه‌ها، پیام‌ها و سیگنالهای مثبتی را به اسرائیل نشان داده‌اند و به پوشش روند دیدارهایی که سازمانهای یهودی میان عربها و عراقی‌ها با یهودیان سازماندهی می‌کنند، می پردازند و همزمان با آنها صفحه‌های مجازی اسرائیلی مذکور نیز به کار خود در این مسیر ادامه می‌دهند.

در فرایند این انتقال پیام از آنچه که به آن "فرایند عادت کردن" گفته می‌شود، استفاده می‌شود. یعنی از طریق یک جنگ نرم و پنهان، ذهن خواننده برای پذیرش اسرائیل عادت داده می‌شود و این امر به صورتی کاملا برنامه‌ریزی شده و سازماند‌هی شده به سوی ضمیر ناخودآگاه هدایت می‌شود و رسانه‌های عربی از جمله شبکه‌های ماهواره‌ای العربیه، الحدث و ...مسئولیت ایجاد یک دشمن جایگزین برای مخاطب عرب که نوک پیکان خود را به سوی او نشانه بگیرد را برعهده گرفته‌اند و این دشمن جایگزین اسرائیل در ذهن مخاطب عرب، ایران است که پیشتر یادداشتی در این زمینه نوشته‌ام که منتشر شده است.

شبکه‌های ماهواره‌ای عربی و تریبون‌های شبکه‌های اجتماعی از جمله توئیتر و ...پیامهای "ایدی کوهین" را به گونه‌ای منتشر می‌کنند که گویی از یک خبرگزاری جهانی نقل خبر می‌کند و روزی نیست که از او در این شبکه‌ها یک یا دو خبر از پست‌های کوهین در توئیتر نقل نشود.کار به جایی رسیده که کوهین که مجری برنامه‌هایی است که واحد رسانه‌ای و جنگ نرم اسرائیل وابسته به موساد به او داده، به منبع اصلی اخبار برای این شبکه‌ها و تریبون‌های رسانه‌ای تبدیل شده است.

صفحاتی که اسرائیل ایجاد کرده به همراه همکاری رسانه‌های عربی به صورتی موثر در ایجاد یک فضای جدید سهیم است و بستری را خلق کرد که به  موجب  آن، اسرائیل وارد تفکر عربی شود و این امر چند سال پیش از اجرای فرایند عادی‌سازی روابط به صورت سیاسی صورت گرفت و مقدمه ورود عملی اسرائیل به منطقه و جهان عرب از دروازه‌های آن و بدون موانع بزرگ بود.

بر خلاف آنچه که ما در روزهای عادی‌سازی روابط مصر با این غده سرطانی شاهد آن بودیم، در زمان اعلام عادی‌سازی روابط میان امارات و سایر کشورهای عربی حاشیه خلیج [فارس] با اسرائیل، واکنش موثری را مشاهده نکردیم. حکام عرب و به طور مشخص، حکام عرب خلیج [فارس] و آل سعود، از ده‌ها سال پیش برای این امر برنامه‌ریزی کرده بودند. اما نگران آن بودند که واکنش‌ها به سدی میان آنها و رابطه با اسرائیل تبدیل شود.

به همین دلیل نیز به دین و احکام دینی و هر چیزی که می‌شد، متوسل شدند تا همه را متقاعد کند که آنچه آنها انجام می‌دهند درست و موافق با شریعت اسلامی است. کاری که مفتی امارات انجام داد. رسانه‌ها نیز به ابزار خطرناکی تبدیل شدند و برتری ملموسی را برای اسرائیل محقق ساختند و آن را به اهدافی که دور از ذهنش بود، رساندند. عادی‌سازی رسانه‌ای با پرچم‌های حکام خلیج [فارس] و روند گام به گام آنها موجب شد که بدون هیچ هزینه‌ای در مرکز جهان اسلام  جایگاه یابند.»