
به بهانه آغاز جنگ مسلحانه گروهک منافقین علیه مردم
عنوان «What If» عنوان یک نوع تئوری برای بررسی و تحلیل تاریخ علیالخصوص جهت دریافت ضمنی برخی گوشهها و زوایای پنهان آن به کار میرود که اگر فلان پدیدهها یا شخصیتها و یا نیروها در تاریخ وجود نداشتند، چه اتفاقی میافتد. این تئوری بعضاً به تاریخ جایگزین هم منتهی میگردد.
وقتی به بررسی تاریخ مینشینیم، تاثیر مثبت و منفی برخی پدیدهها را بسیار زیاد ارزیابی میکنیم و موقعی این تاثیر بیشتر میشود که نتوان برای آن پدیدهها حداقل در مقاطع زمانی و مکانی نزدیک، مشابه یا هم عرضی یافت.
اگرچه در گروه مجاهدین خلق علیرغم همه ادعای اسلامی بودن اما از همان ابتدا التقاط شدیدی حاکم بود و کتب مارکسیستی سر لوحه مطالعات و تئوریهایشان قرار داشت (و از همین طریق همان جوانانی که به دلیل نفوذ منافقین در مساجد و مجالس و محافل روحانیون مبارز جذب این گروه شده بودند، را به انحراف کشاندند.) اما پس از اعلام رسمی تحول مارکسیستی به طور علنی و ظاهراً طی گذر از یک تجربه جعلی، مبارزه از طریق اسلام را «بنبست» نمایاندند!
اما اگر این گروهک در تاریخ ایران به خصوص دهههای 1340 و 1350 نبود، امثال تشکیلات گسترده و باسابقهای مانند حزب توده یا جبهه ملی که نابود شده و یا در دم و دستگاه رژیم شاه حل شده بودند یا دیگر گروههای چپ مانند فداییان خلق که در محدوده بسیار کمی، برد داشتند و نهضت آزادی و مانند آن هم به هیچوجه قدرت جذب این نیروهای مذهبی جوان و انحراف آنها را نداشتند.
اسناد و اعترافات و مکتوبات خود این گروهک تروریستی از جمله حرفهای صریح مسعود رجوی به ژنرال حبوش (رئیس سازمان امنیت صدام) نشان میدهد که حداقل در دو انفجار بزرگ دفتر حزب جمهوری اسلامی و ساختمان نخستوزیری، آمریکا و فرانسه دست داشتهاند.
اسناد و مدارک نشان میدهد در سالهای قبل از انقلاب، نیروهای این گروهک در جریان برخی ترورهایشان، از جمله ترور 3 کارشناس آمریکایی به اطلاعاتی نیاز داشتند که تنها از محافل خارج کشور و بیگانه تامین گردید.
اسناد و مدارک نشان میدهد تقی شهرام و مسعود رجوی که در دو مقطع مهم در فروپاشی نیروهای مذهبی گروه نقش اصلی داشتند، با نقشه و حمایت دستگاههای امنیتی شاه حفظ شدند.