
ساعت ۱۰ شب پنجشنبه ۲ مرداد ساکنان یک برج در سیدخندان با شنیدن صدای مهیبی از خانههایشان بیرون دویدند و با جسد غرق در خون مرد جوانی روبهرو شدند که از بالکن طبقه دهم به پایین افتاده بود.
با اعلام موضوع به پلیس ، تیم جنایی راهی محل شدند. همسر مرد جوان که در محل بود، گفت: «همسرم دچار افسردگی شدید بود و دارو میخورد، ما ۶ ماه قبل ازدواج کردیم. شب حادثه داخل اتاق بودم که صدای مهیبی شنیدم و متوجه شدم که همسرم از بالکن اتاق دیگر به پایین افتاده است.»
پیدا شدن دستنوشته
در ادامه کارآگاهان به بازرسی از محل زندگی مرد جوان پرداختند و داخل سررسیدی که روی میز بود دستنوشتههای او را پیدا کردند.
مرد جوان در این دستنوشتهها راز یک جنایت را برملا کرده و نوشته بود: «عذاب وجدان یک لحظه هم رهایم نکرد به همین دلیل دست به خودکشی زدم. از زمانی که مادرم فوت کرد، من با پدرم زندگی میکردم اما فکر میکردم او پدر خوبی نیست تا اینکه یک شب که خیلی از دست او عصبانی بودم، وقتی خواب بود بالشی روی صورتش گذاشته و او را خفه کردم. بعد از آن به خواهر و برادرهایم زنگ زدم و گفتم پدرمان به دلیل گیر کردن لقمه در گلویش خفه شده و مرده است. آنها هم حرفم را باور کردند و از آنجایی که سن پدرم زیاد بود کسی شکایت نکرد و جسد او را دفن کردند. اما بعد از مرگ او فهمیدم که اشتباه کردهام و پدرم مرد مظلومی بوده است. من برای فرار از این عذاب وجدان، حتی ازدواج کردم اما بیفایده بود. حتی میخواستم به همسرم واقعیت را بگویم اما ترسیدم که او مرا رها کند. در نهایت تصمیم گرفتم خودم را بکشم تا از عذاب وجدانی که لحظهای مرا رها نکرده، نجات یابم.»
در حالی که مرد ۳۰ ساله در نوشتههایش به قتل پدرش اعتراف کرده بود از خانواده او نیز تحقیق شد. یکی از آنها گفت: «در همان زمانی که پدرمان فوت کرد به برادرم مشکوک شدیم اما باور نکردیم که او پدرمان را کشته باشد.»
به دستور بازپرس جنایی، جسد مرد جوان به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.