
گلگهر دیدار با پرسپولیس را به یک نماد در مسیر جدید خود تبدیل کرد، دیداری که آنها نشان دادند میتوانند و باید در سطح بالاتری در لیگ برتر ایران رقابت کنند. در شبی که همه منتظر تقابل مهدی تارتار با تیم سابق (و احتمالا محبوبش) بودند و بر اساس آمار نتایج او و گلگهر برابر پرسپولیس، پیشبینی یک برد ساده را برای سرخپوشان پایتخت میکردند، تیم سرسخت و محکم سیرجانی با نمایشی برتر نسبت به حریف تا آستانه کسب پیروزی هم پیش رفت و اگر اشتباه دروازهبانش در ارتکاب به خطای پنالتی نبود، میتوانست با سه امتیاز به اولین تیم دو رقمی در جدول لیگ بیست و پنجم تبدیل شود.
پرسپولیس باوجود بازگشت چند عنصر تهاجمی خود، محمد عمری و اوستون اورونوف، از ورود به لایههای دفاعی تیم مهدی تارتار ناکام بود. آنها نه میتوانستند از عمق به دفاع حریف رخنه کنند و نه از کنارهها موفق به دور زدن بازیکنان گلگهر میشدند. حتی فرصت شوت پشت محوطه جریمه نیز برای این تیم وجود نداشت. آن هم در شرایطی که بازیکنان نامدار سیرجانیها، سیاوش یزدانی، سیامک نعمتی و رضا اسدی، در ترکیب اصلی جایی نداشتند. به جای این اسامی بزرگ و پرسابقه، یک تیم منسجم و منظم مقابل پرسپولیس ایستاده بود.
تارتار در جوانی پرسپولیس را سه بار شکست داده بود. اولین بار او با گسترش فولاد، پرسپولیس مدعی علی دایی را شکست داد و در نهایت سرخپوشان با دو امتیاز کمتر نسبت به فولاد، قهرمانی را به حریف واگذار کردند. آخرین بار هم او با نفت مسجدسلیمان، موفق به شکست تیم گابریل کالدرون شد که این باخت برای اولین بار شعارهای «حیا کن، رها کن» را به گوش این سرمربی آرژانتینی رساند. اما او با سایر تیمها اغلب برابر پرسپولیس بازنده بود، همانطور که دیگر سرمربیان پیکان و ذوبآهن و ملوان و... نتوانستند پرسپولیس را در این سالها شکست بدهند.
اما به هر حال شاید برای سرمربی باتجربه گلگهر نمایش روز گذشته تیمش از بردی که با گسترش فولاد به دست آورد، دلچسبتر بوده باشد. آن نتیجه چیزی شبیه به باران زودگذر بهاری بود اما تساوی دیروز وعده ساخت یک تیم را میداد. خصوصا اینکه بعد از جدایی محمدرضا اخباری، ابوالفضل رزاقپور، مهدی زارع، عثمان اندونگ، امیرمحمد رزاقینیا و گوستاوو واگنین، نگرانی زیادی در مورد فروپاشی تیم مستحکم گلگهر وجود داشت.
استفاده از رضا جعفری در نوک پیکان خط حمله و نیمکتنشینی رضا اسدی، تاکتیک تارتار را فاش کرد: سرعت، انتقال! او با اتکا به مهدی تیکدری و پویا لطیفیفر و رضا جعفری، تاکتیک تیم خود را روی انتقالهای سریع و ضربات مهلک به دروازه پرسپولیس بنا نهاد و موفق شد چندین بار دروازه پرسپولیس را تهدید کند. آنها در آخرین دقیقه نیمه اول هم روی توپگیری تیکدری و ارسال حامدیفر و ضربه محکم جعفری میتوانستند گل را به ثمر برسانند اما آنجا نیازمند دروازه تیمش را نجات داد.
هر دو مربی برای این بازی یک کارت غافلگیری در جیب داشتند، یعقوب براجعه 19 ساله و پوریا لطیفیفر 21 ساله. تارتار در این سالها نشان داده ابایی از بازی دادن به جوانها ندارد و این بار هم بدون ترس پوریا را وارد زمین کرد. لطیفیفر اولین بار در دیدار با تراکتور درخشیده بود. زمانی که در بیست سالگی و یک بازی جام حذفی با شوت از راه دور دروازه حسین پورحمیدی را تهدید کرد و مقابل تماشاگران پرتعداد تیم تراکتور جسارت خود را در گلزنی با این روش نشان داد و تیم تارتار با همین گل تراکتور را حذف کرد. حالا اگرچه زارع و رزاقینیا جدا شدند اما او همچنان در سیرجان است تا انرژی جوانی را به تیم تزریق کند.
پس ویژگیهای مثبت تیم او را یادداشت کنید (به ویژگی منفی هم خواهید رسید): انرژی، سرعت، انتقال، سختکوشی. تیمی که سپاهان و پرسپولیس را تا آستانه زانو زدن پیش برد و حالا اگر خوششانس باشد، میتواند صدرنشین هفته ششم لقب بگیرد. البته صدرنشینی در این مقطع بیاهمیت است و تیمها باید امتیازات را کسب کنند. تیم مهدی تارتار نیز با تمام شایستگی، ممکن است حسرت از دست دادن چهار امتیاز در مقابل پرسپولیس و سپاهان را بخورد اما در عین حال میتواند این را تبدیل به یک دستاورد برای خود کند.
تارتار بعد از سالهایی که اعتماد مدیران عامل برای سپردن تیمهای مهم را متوجه خود نمیدید، بعد از اینکه تیم شگفتیساز ملوان را ساخت و به بهترین رتبه تاریخش رساند، حالا در فصل دوم با گلگهر نشان داده که میتواند یک تیم جدید بسازد و این ساختن، یک فاکتور بسیار کلیدی در مسابقات لیگ و یک ویژگی برای مربیانی است که میخواهند در لیگ کار کنند. اینکه تیم شما متکی به یک یا چند بازیکن نباشد و خیلی زود بتواند جای خالی نفرات مهمی را که در بالا نامشان آورد، پر کند.
فصل گذشته تیم گلگهر در خط حمله به علی قربانی متکی بود، مهاجمی که به دلیل مصدومیت متوالی، نتوانست در ترکیب تیمش بدرخشد و یک انتقاد مهم را به سرمربی تیم وارد کرد، اینکه او در نقل و انتقالات انتخابهای درستی ندارد و به خصوص در بخش تهاجمی نمیتواند نیروی لازم را بسازد. این انتقاد وارده حالا با جذب رضا جعفری و رضا اسدی پوشش داده شده اما تارتار در عین حال باید بتواند این را هم ثابت کند که میتواند دوباره تیمی تهاجمی مانند ملوان 1402-03 بسازد، تیمی که دوستداران فوتبال هجومی هم از آن لذت ببرند.
اما این سرمربی در سالهای گذشته یک ضعف مهم را هم داشته است. تیمهای او گاها به اصطلاحا میافتند و دیگر سخت بلند میشوند. یعنی یک باخت برای آنها میتواند با نتایج ضعیف در هفتههای بعدی همراه شود و آنقدر ادامه پیدا کند که دیگر بین تیمها فاصله امتیازی ایجاد شود. البته همیشه تارتار در بزنگاه تیمش را بلند کرده تا به یکی از معدود سرمربیانی تبدیل شود که اخراج نشدهاند (البته به جز یک دوره در گسترش فولاد). اما حالا وقتش رسیده که او نشان دهد این ضعف را هم پوشش داده و اجازه نمیدهد که تیمش وارد دوره افت طولانی شود، به خصوص در این فصل رقابتهای لیگ که امتیازات نزدیک و فاصلهها ناچیز است.