شوک به پرسپولیس همه چیز را خراب کرد

پرسپولیس در سال‌های اخیر آسیب‌های زیادی از ناحیه حاشیه‌های مربوط به یک هوادار متمول خورده است. کسی که حالا دیگر در فوتبال ایران به اندازه یک ملی‌پوش معروف شده و جالب اینکه کسانی هم که نزدیک به او و مورد توجه و عنایتش هستند نیز بابت این نزدیکی از هویت فوتبالیشان مشهورتر شده‌اند!

تقریبا تمام اهالی فوتبال و هواداران پرسپولیس مخالف دخالت‌های این فرد در امور مختلف فنی و مدیریتی باشگاه هستند. اگرچه این ادعا بارها توسط بازیکنان و مربیان و مدیران رد شده اما همین باعث شده به بازیکنانی که مشهور به حمایت از طرف هوادار متمول هستند، نگاه منفی ایجاد شود. دیدیم که سروش رفیعی برای رفع این اتهام به تلویزیون آمد و ساعت‌ها توضیح داد که تمام این اتهامات دروغ است.

در اینکه هوادار متمول وجود دارد و به خاطر علاقه‌اش به پرسپولیس به بازیکنان مختلف کمک کرده و می‌کند، شکی نیست. همین حالا بازیکنانی هستند که چون در تهران خانه ندارند، این هوادار برایشان خانه اجاره کرده تا راحت‌تر به فوتبال بپردازند. اما هیچکس اسم این بازیکنان را نمی‌داند. پس سوال اینجاست که چطور سروش رفیعی یا چند نفر دیگر سر زبان‌ها افتادند و بالعکس، چطور برخی بازیکنان بزرگ و نامدار با سابقه کاپیتانی در پرسپولیس، طی این سال‌ها در نقطه مقابل هوادار متمول قرار گرفته و نقش ناجی و سوپرمن را برای نجات پرسپولیس از این حواشی ایفا می‌کنند؟

داستان از این قرار است که یکی از همین بزرگان نامدار، خود صاحب بهترین رابطه با هوادار متمول بود. بعد از هر پیروزی بزرگ، پاداش‌های دلاری به حساب او می‌آمد تا بین بازیکنان تقسیم شود. زمانی بعد از یک اتفاق، هوادار متمول یک گوشی آیفون آخرین مدل را از آن سوی دنیا برایش فرستاد.

دو هفته بعد، بازیکنانی که متوجه این هدیه شده بودند نیز صاحب گوشی آیفون از طرف این هوادار شدند! اما مشکل از جایی شروع شد که خود جناب ستاره بزرگ پیامی به هوادار متمول داد و خواست عین همان گوشی را برای همسرش بفرستد! تصور کنید کسی که قرارداد میلیاردی دارد و صاحب ده‌ها ملک با ارزش در سراسر کشور است، ماشین میلیاردی سوار شده و چندین و چند بیزینس مختلف دارد، برای چنین مسئله‌ای به کسی رو بیندازد!

پس اصلاً عجیب نیست وقتی هوادار متمول در جواب او گفت: من خواستم از زحمت شما تشکر کرده باشم و با افشای این موضوع، برای بقیه هم گوشی گرفتم تا در تیم مشکلی ایجاد نشود. اما اگر قرار باشد برای همسر شما چنین کنم، از فردا باید برای کل اقوام سایر بازیکنان نیز گوشی بخرم!

همین جواب رد سرمنشا دشمنی جناب ستاره با هوادار متمول شد و او و دوستانش که بیشترین بهره را از پاداش‌های این فرد می‌بردند، با اولین «نه» تبدیل به افشاگران نفوذ هوادار شدند و مابقی بازیکنان تبدیل به پسران محبوب هوادار متمول! و این داستان به اینجا رسید که حالا باعث جابجایی مدیرعامل‌ها می‌شود!