تاوان نفرت‌پراکنی‌های  علی تاجرنیا را چه کسی می‌دهد؟

اش انتخابات شورای شهر زودتر برگزار شود و علی تاجرنیا به مقصد و مقصودش برسد، پیش از آن که نصف کشور را درگیر جنگ و خونریزی کند! ظاهرا همه شهرت‌طلب‌ها و پوپولیست‌های پیش از جناب «توییت‌نیا»، سوءتفاهمی بیش نبودند؛ مردی که فعلا همه‌کاره گران‌ترین تیم تاریخ لیگ برتر فوتبال ایران است و غیر از این بودجه نامحدودی برای خودنمایی و راه انداختن انواع و اقسام تیم‌های غیرفوتبالی دریافت کرده، اما همچنان در حال مظلوم‌نمایی و نفرت‌پراکنی است، بلکه توجه عده‌ای هوادار تیفوسی و تین‌ایجر را به دست بیاورد و به خیال خودش چهار رای بیشتر برای انتخابات رزرو کند. تاوان این ماجراجویی کور را که می‌دهد؟ ملت ایران؛ هم از جیبش و پول‌هایی که بی‌محابا دود می‌شود و هم از کینه و نفرت روزافزونی که بین مردم به وجود می‌آید.

آخرین شاهکار ارباب توییت‌های نامنظم هم اعتراض به شکست تیم پرهزینه استقلال در لیگ کشتی بود؛ همان داستان «نمی‌خواهند ما قهرمان شویم» که حالا از مستطیل سبز به دایره طلایی کشیده شده و لابد عنقریب قرار است به زمین گلف و تاتامی و پیست دوچرخه و اسکی و دوومیدانی هم سرایت کند! در حالی که بزرگترین باشگاه‌های دنیا، از میلان و اینتر تا سیتی و یونایتد هیچ تیم غیرفوتبالی ندارند و زیر بار هزینه‌های بدون توجیه آن نمی‌روند، سازمان متبوع تاجرنیا آتش به پول ملت می‌زند تا آقای دکتر هر روز پیش یک نفر عکس یادگاری بگیرد. فقط در یک فقره، هفت میلیارد تومان خرج دو کشتی حسن یزدانی شده تا آخرش استقلال ببازد و آقای رییس، گناه ناکامی را گردن صداوسیما و فدراسیون و داوران بیندازد. نتیجه این داستان هم به التهاب کشیده شدن سالن کشتی، بیرون کشیدن اعتراضی تیم و بارش باران بطری به سمت زمین بوده است. تبریک می‌گوییم؛ شما توانستید یک جای دیگر را هم خراب کنید!

شگفت‌آور است که همین هفته پیش تیم کشتی استقلال قهرمان لیگ فرنگی شد. یعنی یک عده هستند که در آزاد نمی‌خواهند استقلال موفق شوند، اما در فرنگی مشکلی با این موضوع ندارند! درست عین فوتبال که اگر دقیقه نود بازی حذفی برابر تیم ده نفره لیگ دویی یک پنالتی بحث‌برانگیز اعلام شود همه چیز اوکی بوده، اما چون آخر بازی ملوان داور فلان صحنه را سوت نزده، حتما کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است. کاش به خاطر یک انتخابات کوفتی اینقدر مردم زجرکشیده و خسته ایران را به جان هم نمی‌انداختید و از هم متنفر نمی‌کردید. مگر شکم‌تان چقدر جا دارد که بعد از این همه سال خدمت(!) هنوز سیر نشدید؟