درخواست استعفای جواد خیابانی از تلویزیون

جواد خیابانی شب گذشته در شبکه ورزش با بیان اینکه «دانشجوی جامعه‌شناسی است و چند کتاب در این باره خوانده»، گفت: «آدمی که عادت به رفتارهای اجتماعی در جامعه خودش به عنوان یک انسان پاک داشته باشد، فوتبالیست نمی‌شود. در فضای رقابتی فوتبال نمی‌توان سالم بود و باید یکسری افراد غیرسالم هم در کنارت باشند... . در رختکن به بازیکنان آموزش می‌دهند که کلک بزنند تا به گل برسند! فوتبال ورزش نیست و در آن فیرپلی معنا ندارد. در فضای رقابت نمی‌توان با سلامت کار کرد. ورزش یعنی ژیمناستیک یا دوومیدانی که تو می‌دوی، دیگران هم می‌دوند و هر کسی بهتر دوید برنده می‌شود، ولی فوتبال، بسکتبال و کشتی فریب است!»

اولین شرط حرف علمی و مقدمه عقلانی آن، این است طوری تئوری ندهی که خودزنی کنی و علیه خودت باشد. به عنوان مثال اگر یک نفر بگوید حتی یک آدم راستگو در دنیا وجود ندارد، با این حرف عملاً خودش را زیر سؤال برده چرا که با این گفته، او هم راست نمی‌گوید. این ماجرا در مورد جواد خیابانی هم صدق می‌کند.

آقای خیابانی بارها گفته اهل فلسفه و جامعه شناسی است و بر این اساس اشاره‌ای به جمله‌ای افلاطون می‌کنیم. افلاطون می‌گوید: «این جهان، سایه‌ای از جهانِ بالاتر است و هنرمندان و آنهایی که نقاشی می‌کشند در واقع سایه‌ی سایه را می‌کشند، پس دومرتبه از حقیقت دور هستند.» جواد خیابانی بر این اعتقاد است که فوتبال جوانمردانه نیست و انسان‌های پاک سراغ آن نمی‌روند اما خودش سال‌هاست در این حوزه فعالیت و از این طریق ارتزاق و امرار معاش می‌کند. اگر فرض کنیم حرف آقای خیابانی در این باره درست است پس باید گفت او دو مرتبه از جوانمردی و ورزش حقیقی به دور است.

جواد خیابانی ورزشی را گزارش و کارشناسی می‌کند که به زعم او هیچ نشانی از جوانمردی ندارد، خب پس چرا به این فکر نیفتاده که از راهی که جوانمردانه هست، زندگی را بگذارند؟ چرا سراغ گزارشگری دوومیدانی و ژیمناستیک نمی‌رود؟ چون آنجا کمتر دیده می‌شود؟ اینکه سال‌ها از جوانمردی مرحوم پرویز دهداری حرف بزنی و در نهایت بگویی فوتبال و کشتی و خیلی از رشته‌های ورزشی جوانمردانه نیستند، روش درستی است؟

احتمالاً همین دیدگاه جواد خیابانی باعث شده که صداوسیما از شرایط مناسب، به دور باشد. این نوع دیدگاه یعنی اینکه همه دورهم جمع شویم و بدون اینکه تلاش کنیم برنامه بهتری بسازیم و رقابت کنیم کارمان را انجام دهیم. حاصل این نگاه چیزی می‌شود که اکنون می‌بینیم.

در اینکه در فوتبال - همانند بسیاری از حوزه‌های دیگر- زشتی و پلشتی وجود دارد تردیدی نیست، اما آیا این موضوع ملاک مناسبی که بگوییم انسان‌های پاک سراغ فوتبال نمی‌روند؟ این چه متر و معیاری است؟ مگر در جامعه پزشکان، وکلا، اصناف مختلف و اقتصاددان‌ها و ... بعضاً رقابت‌های مخرب و مبتنی بر فریب وجود ندارد؟

فارغ از آنچه در بالا گفته شده، صحبت‌های جواد خیابانی را باید به یک شرط پذیرفت؛ اینکه همین امروز به قول خودش «از این کار ناپاک» استعفا کند و برود. او که به عنوان جامعه‌شناس، پا را فراتر گذاشته و فتوای فقهی داده، اگر به حرف خودش معتقد باشد قاعدتاً نباید دیگر چنین رقابت ناپاکی را گزارش کند و به جذابیت آن بدمد! قطعاً ما هیچ علاقه‌ای به رفتن او از تلویزیون نداریم؛ آقای خیابانی مجری محبوب چند دهه گزارشگری فوتبال ایران است؛ اما محبوبیت موجب نمی‌شود که او را نقد نکنیم. آقای خیابانی برای اینکه محبوب بماند، باید خودش هم در قضاوت درباره دیگران مراعات بیشتری به خرج دهد.