عمر بن سعد؛ آقازاده‌ای که قاتل حسین(ع) شد

خبرگزاري دانشجو؛ درست است که از تاریخ به همان آسانی که از علم طب می توان در عمل بهره یافت، نمی توان استفاده برد، اما اگر فایده هر چیزي را از روی تاثیری که در زندگی دارد قیاس كنيم، تاریخ به دليل اينكه نشان می دهد مردم پیش از ما چگونه زندگی کرده اند، این فایده را دارد که راهنمای ما در زندگي باشد.


مخصوصا برای جوانان این فایده را دارد که آنها را زودتر از معمول به سطح عصر خویش می رساند؛ پنجره ها را بر روی آنها می گشاید و به آنها اجازه می دهد تا عواملی که در جهان آنها حاکم بوده است و هنوز هست را بهتر بشناسد؛ آنچه را در خور ترک و طرد است از آنچه شایسته حفظ و نگهداریست تمیز دهند.

یک فایده عمده تاریخ بی شک همین است که به انسان کمک می کند تا خود را بشناسد، خود را از دیگران تمیز دهد و با مقایسه با احوال دیگران انگیزه ها و اسرار نهفته رفتار خویش را چنانکه هست و چنانکه باید باشد در یابد.

خواه وجود انسان عبارت باشد از آنچه می اندیشد و خواه عبارت باشد از آنچه انجام می دهد؛ در ضمن با مطالعه تاریخ و بررسی احوال کسانی که اهل نظر یا اهل عمل بوده اند، بهتر می توان رسالت خود را ارزیابی کرده و در ارتباط با دیگران حق خویش و مسئولیت خویش را بشناسد.



نمونه واقعی عمل را فقط تاریخ به انسان یاد می دهد و تامل در احوال انسان های گذشته. علاوه بر آن تاریخ از آنچه در خصوص احوال نام آوران گذشته نقل می کند، نه تنها تجربه های زنده ای برای مسائل زندگی در دسترس ما می گذارد، بلکه دایره آشنایی ها و دایره آشنایان ما را نیز وسیعتر می کند و ما را با کسانی که قدرت و ضعف آنها حتی اگر به وسیله مورخان نیز عادلانه و درست توصیف نشده باشد، قابل تصور و حتی در خور تصدیق روبرو می کند و از قدرت و ضعف آنها نمونه هایی ارائه می کند که انسان می تواند از بررسی آنها آنچه را باید کرد و آنچه را نباید کرد، آسانتر درک کند.


عمربن سعدبن ابی وقاص


سعدبن ابی وقاص(از تیره قرشی بنی زهره)، از سابقین در اسلام در مکه و از اصحاب پیامبر نامدار اسلام(ص) بشمار می رود. وی در عصر حکومت خلفا از سرداران قادسیه و نهاوند و یکی از اعضای شورای شش نفره خلافت بود.


سعد در زمان خلفای سه گانه از ملازمان و همراهان آنان بود. هر چند راضی به خلافت ایشان نبود، اما به طور آشکار با آنان مخالفت نکرد، مخالفت علنی او از زمان امیرالمؤمنین(ع) و با عدم بیعت و همکاری با حضرت در جنگ های سه گانه جلوه کرد.


وی جز علی(ع) را لایق خلافت نمی دانست و به حقانیت حضرت امیر(ع) یقین داشت، اما حب ثروت و قدرت و حسادت وی نسبت به حضرت سبب شد تا به رقابت شدید برای بدست گرفتن خلافت با حضرت علی(ع) بپردازد.



عمر بن سعد، یکی از پسران سعد بن ابی وقاص بود که قبل از قیام امام حسین(ع) قول استانداری ری را از دستگاه بنی امیه دریافت کرد، اما پس از ورود عبیدالله بن زیاد به کوفه و در دست گرفتن اوضاع شهر، حاکم جدید شرط استانداری ری را سرکوب قیام حسین بن علی(ع) قرار داد.



عمر بن سعد که از یک سو جایگاه و شخصیت امام(ع) را می شناخت و از سوی دیگر شیفته ولایت ری بود، یک شب را برای تامل، فرصت خواست و حاصل تفکرات خویش را صبحگاهان در قالب دو بیت بیان کرد:


أأترک ملک الری و الری رغبتی
ام ارجع مذموما ما تقبل حسین
و فی قتله النار التی دونها
حجاب و ملک الری قره عینی


«آیا ولایت ری را رها کنم حال آنکه مورد رغبت من است یا با کشتن حسین ملامتکش تاریخ باشم و در کشتن او عذابی است که بالاتر از آن وجود ندارد، اما ولایت ری نیز چشم روشنی من است!»



شاهد بر اینکه عمر بن سعد، لیاقت و حقانیت ابی عبدالله را می شناخته، مذاکره‌ای است که میان این دو و به درخواست امام(ع) در شبی از شب‌های محاصره کربلا گذشته است.


امام حسین(ع) به او فرمود: «ویحک ای عمر! از خدای تعالی نمی ترسی که با من جنگ می کنی؟ حال آنکه می دانی من کیستم. از این خیال و اندیشه ناصواب درگذر و راهی برگزین که صلاح دین و دنیایی تو در آن است به نزد من آی و خود را از این ضلالت بیرون کش و به این دنیای غدار، مغرور مشو.»



عمر سعد گفت: «یا ابا عبدالله! سخت نیکو بگفتی، اما از آن می ترسم که چون به نزد تو آیم، خانه‌ام را خراب کنند. امام(ع) فرمود: سبحان الله! این چه حرصی است که تو داری؟ اگر در این دنیا به خاطر دوستی خاندان پیامبر(ص)، خانه‌ات را خراب کنند زیان نمی کنی، مع ذلک دستور می دهم تا خانه‌ای بهتر از آن برایت در حجاز بسازند.»



عمر سعد گفت: «زمین حاصلخیزی دارم، می ترسم که ابن زیاد آن را مصادره کند و فرزندانم بی نصیب بمانند.»



امام حسین(ع) فرمود: «در عوض آن تو را زمینی بهتر می دهم و از مال حلال خویش بهتر از آنچه می گویی به تو می بخشم.»



عمر خاموش بود و جواب نمی داد. حضرت چون چنین دید بازگشت و فرمود: خدای تعالی تو را هلاک کند، بدان که از گندم ری نخواهی خورد.


۱ - تاریخ در ترازو؛ عبدالحسین زرین کوب؛ ص۱۲
۲ - مقاله " سعدبن ابی وقاص "؛ فریبا ترک بیات، سایت حوزه
۳- نشريه دانشجويي-تحليلي "آرمان گرا" ؛بهار