ماجرای جالب تأیید اولین تئاتر زنانه توسط آیت‌الله خامنه‌ای

هفته کودک و نوجوان و اهمیت تولیدات فرهنگی و هنری در این زمینه باعث شد تا برای صحبت با یک کارشناس این رشته، تحقیقاتی را انجام دهیم. هرچه برای یافتن یک شخصیت مناسب تحقیق کردیم، کسی را بهتر از «پروانه مرزبان» نیافتیم.

مرزبان دانش آموخته دانشگاه تهران با نمره ممتاز است که محضر اساتید برجسته‌ای را درک کرده است. وی یکی از اولین فارغ‌التحصیلان دانشگاه پس از انقلاب فرهنگی است. او عنوان پایان نامه کارشناسی خود را با تمرکز بر حوزه کودک و نوجوان نوشته و سپس سال‌ها در عرصه تئاتر و تلویزیون و سینما کودک و نوجوان در ترویج فرهنگ دفاع مقدس فعالیت انجام داده است. در ادامه، بخش اول گفت‌وگوی خبرنگار ما را با پروانه مرزبان می‌خوانید:

خانم مرزبان! علاقه‌مندیم کمی از خودتان و چگونگی ورود به عرصه هنر بگویید.

من فارغ‌التحصیل سال 1360 دانشگاه تهران در رشته ادبیات دراماتیک هستم. پس از ورود ما به دانشگاه، دُرست وقتی که ما یک ترم را گذرانده بودیم، دانشگاه‌ها به خاطر انقلاب فرهنگی تعطیل شدند. من در شبانه روز 20 ساعت درس می‌خواندم. روزی که برای نتیجه دانشگاه رفته بودم در میان انبوه جمعیت دنبال اسمم می‌گشتم و هول شده بودم که من نفر اول شده بودم.

رویا تیموریان یکی از همکلاسی‌های آن زمان من بود. من با اشتیاق درسم را ادامه می‌دادم. آقای جابر عناصری استاد راهنما و حمید سمندریان یکی از استادان من بود که خیلی برای او احترام قائل بودم. عنوان پایان نامه من «ادبیات تئاتر کودک و نمایش عروسکی» بود.

درس خواند در ایام ابتدایی انقلاب بسیار دشوار بود و حتماً باید تمام کلاس‌ها را شرکت می‎‌‌‌‌کردیم. 144 واحد درسی گذرانده بودیم که اعلام شد واحدهای جدیدی ابلاغ شده است. تاریخ اسلام و عربی و درس‌هایی از این قبیل نیز ارائه شد. بیشتر واحدهای درسی ما عملی بود.

جمال شورجه، فرهاد توحیدی، همایون اسعدیان، حبیب‌الله کاسه‌ساز از همکلاسی‌های من بودند؛ چند سال بعد ابراهیم حاتمی‌کیا نیز به دانشگاه ما آمد. اساتید ما در دانشگاه، اساتید بی نظیری بودند که پیشرفت دانشجوها برایشان خیلی مهم بود.

به دلیل اینکه تمام نمرات من 20 بود، وزارت ارشاد از من دعوت کرد تا در این وزارتخانه نیز فعالیت داشته باشم. تئاتر «کنیزک و بانو» را در ارشاد کار کردم که با موضوع پیروزی خوبی‌ها بر بدی‌ها بود و صد در صد مرتبط با فضای آن روزهای انقلاب، که خیلی هم مورد استقبال قرار گرفت.

نمایش «دشمنان» را در سالن اصلی تئاتر شهر کار کردم که از فرانسه و چند کشور خارجی نیز دعوت شدم تا آن را نمایش دهم اما به دلیل مشکلاتی نتوانستم.. بعد از آن «قصه جنگل» را کار کردم که برگرفته از قصه‌های کلیله و دمنه بود.

سیمای شاهد در سال 1365 افتتاح شد و از من درخواست کرد برای راه‌اندازی به آن‌ها کمک کنم. من در آن سال‌ها اولین زنی بودم که کار تئاتر انجام می‌دادم. مهمانان زیاد خارجی داشتیم که تعجب می‌کردند چگونه یک خانم چادری محجبه کارگردانی می‌کند و موفق است.

حضور یک خانم محجبه و چادری در رشته‌ای هنری در آن ایام محدودیتی نداشت؟

آن ایام هیچ مشکلی برای خانم‌های چادری وجود نداشت. استاد سمندریان و جابر انصاری هیچ مشکلی با گرایش‌های مذهبی ما نداشتند. فضای خاص انقلابی در بین دانشگاه وجود داشت و اساتید درباره مباحث اعتقادی صحبت نمی‌کردند.

من عضو انجمن اسلامی دانشگاه بودم و با خانم انسیه شاه‌حسینی فعالیت می‌کردم. در رشته ما هیچ‌گاه اساتید مشکلی با فعالیت‌های مذهبی ما نداشتند. آن‌ها با جدیت کارهای نمایشی را پیگیری می‌کردند.

من بورسیه کارشناسی ارشد خارج کشور گرفتم. آن زمان تمام کشورها غیر از آمریکا برای من مهیا بود. برای مصاحبه به ترکیه رفتم. بعد از اینکه خیلی از من سوال کردند و مورد مصاحبه اساتید و نویسنده‌ها قرار گرفتم به من گفتند تشخیص داده شد نیازی نیست شما فوق لیسانس بخوانید و باید مستقیم وارد دوره دکتری شوید.

وزارت علوم اعلام کرد شما حتما باید بورسیه شوید. قرار شد همسرم و فرزندانم را نیز با خود به خارج ببرم که عمویم به من گفت: «از موفقیت شما خوشحالم فقط اگر به خارج بروید خانواده‌ات سختی زیادی خواهد کشید» کارهایم را برای ادامه تحصیل در دانشگاه آکسفورد انگلستان انجام داده بودم. شب خیلی فکر کردم و فهمیدم حرف عمویم درست است و فردا به همسرم گفتم مدارک را به وزارت علوم بدهید تا شخص دیگری را جایگزین من کنند. من خانواده را ترجیح دادم و فوق لیسانس را در ایران خواندم.

مهم‌ترین تئاتری که آن ایام با موضوع دینی کار کردید، چه کاری بود؟

«قصه جنگل» یک تئاتر کودک بود که در سال 1366 خیلی مطرح شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت. من معمولاً خیلی آموزشی کار می‌کنم به همین خاطر با حال و هوای بچه‌ها کار کردم. تئاتر قصه جنگل یک کار شاد بود که برای بچه‌ها نکته‌های آموزنده دینی داشت.

البته آن کار در پاسخ به حرف‌های یک زن بود که از ایران فرار کرده بود و در رسانه‌های آمریکایی تلاش کرده بودند زنان ایرانی را محکوم به پخت و پز و دیگ شستن کنند که بازتاب‌های بدی هم در نشریات خارجی پیدا کرده بود. من در سال 1365 یک نمایش به اسم «زن» کار کردم که نمایندگاه سفیران خارجی را برای دیدن آن دعوت کردیم.

خیلی خودجوش بدون هیچ دستوری، نمایش «زن» را ساختم. برای نمایش این تئاتر به حوزه علمیه قم رفتم و گفتم در نمایش من 13 دختر بازی خواهند کرد. لباس‌های بلند و رنگی دارند. آن‌ها یک روز قبل نماینده خودشان را فرستادند و نمایش را دید. حوزه علمیه قم به من گفت مشکلی ندارد و شورای حوزه علمیه اجازه نمایش تئاتر را به من داد.

نمایش را در تئاتر شهر روی صحنه بُردیم. اولین باری بود که پس از انقلاب زنان تئاتر انجام می‌دادند. استقبال به قدری بود که پاشنه دَرب شکسته شد. تبلیغات منفی روزنامه‌ها علیه این تئاتر هم شکل گرفت و عده‌ای می‌خواستند دولت را خراب کنند و تبلیغات منفی را شروع کردند؛ رئیس جمهور آن زمان، «آیت‌الله خامنه‌ای» بود که حوزه علمیه قم جواب منتقدان را داد.

پس از نمایش از طرف وزارت ارشاد پیغام داده شد به عنوان تنها زن کارگردان می‌توانید با رئیس جمهور دیدار کنید. من به دیدن «آیت‌الله خامنه‌ای» رفتم. ایشان سرشان پایین بود و مشغول نوشتن چیزی بودند.

من وارد شدم و تعارف کردند به چهره من نگاه نمی‌کردند. ایشان وقتی دیدند من چادری هستم سرشان را بالا کردند و پرسیدند کسی برای این دیدار شما را مجبور به پوشیدن چادر کرده است؟ من گفتم بنده همیشه چادری‌ام.

ایشان نسبت به نمایش آن تئاتر خیلی موافقت و استقبال کردند. همچنین به من گفتند: «تئاتر شما خیلی خوب بود و مردم از آن استقبال کرده‌اند. فعالیت بیشتری در این زمینه انجام دهید و زحمت بکشید» و تقدیر کردند.

فعالیت شما در سیمای شاهد چه بود؟

کار تحقیقات، کارگردانی و تهیه کنندگی تمام فعالیت‌هایم در سیمای شاهد بر عهده خودم بود. همسرم همیشه همراه من بود و کار کارگردانی را به ایشان سپردم و من بعداً فقط کار نویسندگی و تهیه کنندگی را انجام دادم.

20 سال برای سیمای شاهد برنامه تولید‌کردم که ثمره آن تولید 400 فیلم بود که در شبکه‌های تلویزیونی پخش شد و مسئول تربیتی آموزش و پرورش نیز بودم. آموزش و پرورش نیاز داشت در عرصه تئاتر و فیلم کار کند. من آنجا داوری و تولید و آموزش انجام می‌دادم.

تولیدات شما در سیمای شاهد حول چه موضوعاتی بود؟

موضوع کار ما در سیمای شاهد مشخص بود. ما درباره همسران شهدا، فرزندانشان، زندگی‌نامه شهدا و عملیات‌هایی که صورت می‌گرفت برنامه و فیلم تولید می‌کردیم. کاری که درباره شهیدان افراسیبابی انجام دادم که از شهدای بارز بودند خیلی مورد استقبال قرار گرفت.

عراقی‌ها برای شهید افراسیابی جایزه گذاشته بودند. ایشان سرداری بود که خیلی مورد علاقه مردم بود و تولید یک مستند و فیلم درباره او خیلی تاثیرگذار شد.

کار تربیتی باید در کودک چگونه نهادینه شود؟ فضای ذهنی نویسنده کودک و نوجوان باید چطور باشد؟

زمانی دانشجویی ما، آموزش و پرورش از دانشجویان برای تدریس در مدارس دعوت می‌کرد. کارهای تربیتی را به دانشجویان می‌سپردند. من در یک مدرسه پسرانه ابتدایی در خیابان آیت‌الله طالقانی تهران به بچه‌ها درس دادم.

ترسیم فضای مذهبی برای کودک باید از همان دوران ابتدایی در مدرسه باشد. من با زبان کودکان برای دانش‌آموزها مباحث خوب و بد را و بحث‌هایی درباره خدا را مطرح می‌کردم. بچه‌ها اُنس عجیبی داشتند با این مباحث. من فکر کردم باید چه مباحثی را باید برای آن‌ها بگویم که این ایام مقارن با نوشتن پایان نامه من بود.

اگر مستقم حرفی را به کودک بگوییم استقبال نمی‌کند اما اگر مقدمه‌ای را با داستان مطرح کنیم پذیریش بیشتری دارد. با این ضمینه به سمت کار برای کودک رفتم. من تئاتر کودک زیادی کار کردم چون کودک را می‌شناختم.

قصه‌هایی که نوشتم نیز بیشتر برای کودک و نوجوان بود و تمام تولیدات سینمایی‌ام نیز درباره دفاع مقدس بوده است. قصه بهنام محمدی و فهمیده‌های دفاع مقدس را تولید کردم.

آخرین فیلم شما در حوزه کودک و نوجوان دفاع مقدس چه چیزی بود؟

چهل‌ کچل آخرین کار ما بود. کمال تبریزی و رسول صدرعاملی از زحماتی که برای این فیلم کشیده شده بود تعجب کردند. این فیلم ایثار و فداکاری یک جانبار را نشان می‌دهد. در عین حال با باور محلی مازندران که طنز خاصی دارد اضافه شده تا برای بچه‌ها ملموس باشد تا غم نداشته و برای مخاطب شیرین باشد.

این کار برای کارگردان و تهیه کننده یک کار سنگین بود. سناریو را به هر کسی دادم خوشحال می‌شد و دوست داشت در آن بازی کند. رویا تیموریان وقتی سناریو را خواند خیلی خوشحال شد و دوست داشت بازی کند که مشکلی برای او پیش آمد و نتوانست در کار حضور داشته باشد.

این فیلم از نظر تربیتی و آموزشی حرف برای گفتن دارد. فیلم‌های امروز فقط به بچه خنده می‌دهند در حالی که فیلم‌های ما به آموزش و قهرمان نیاز دارند. امروز ما در سینمای ایران قهرمان نداریم و اگر فیلمی هم که می‌سازیم که قهرمان دارد فیلم رویایی و به دور از باوری است.

ما باید در آثار سینمایی قهرمان داشته باشیم. مثل فیلم‌های هالیوودی و انگلیسی که وقتی قهرمان می‌سازند کارهای عجیبی تولید می‌کنند که ما را شیفته می‌کند.

چهل کچل خیلی لطیف از دفاع مقدس می‌گوید. من دست دارم زندگی یک جانباز را لطیف روایت کنم. این فیلم در جشنواره کودک و نوجوان اصفهان حضور داشت. فیلم ما 6 اکران اضافه داشت و تماشاچی‌های زیادی برای دیدن آن حضور پیدا کردند.

نیاز امروز کودک و نوجوان چیست؟

محیط ما به گونه‌ای است که باید به کودک و نوجوان امید بدهیم. ما باید در جامعه در شرایطی که بچه‌ها فیلم خارجی زیادی می‌بینند پیام امید را منتقل کنیم. فیلم چهل‌ کچل نوید دهنده است و کار خوب به بچه یاد می‌دهد و پیام مثبت دارد.

فیلم شمار در جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان برنده جایزه شد؟

بله؛ جایزه دستاورد فنی جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان به چهل کچل رسید.