دوست خانوادگی؛ تنها مظنون قتل زن جوان
مردی بهمن سال ۸۹ به پلیس گزارش داد همسرش در خانه به قتل رسیده است. این مرد گفت: روز حادثه مانند هر روز دیگری دخترم را به مهدکودک بردم و خودم هم به محل کارم رفتم. من و همسرم در روز چندین‌بار با هم تماس می‌گرفتیم و صحبت می‌کردیم. روز حادثه بعد از اینکه سرکار رفتم و چند ساعت گذشت، همسرم با من تماس نگرفت. خودم به او زنگ زدم باز هم همسرم جواب نداد. از آنجایی که قرار نبود جایی برود نگران شدم و به خانه رفتم. نزدیک خانه بودم که مرد جوانی را دیدم که دوست همسرم بود. این مرد اشکان نام دارد. فکر کردم شاید با همسرم کاری داشته که آمده است، چون نگران همسرم بودم وارد خانه شدم و یک‌دفعه با جسد همسرم روبه‌رو شدم. من فکر می‌کنم اشکان در قتل همسرم دست داشته است.
زمانی که جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و تحقیقات آغاز شد، مأموران متوجه شدند مقتول به نام نازی و همسرش کامران زندگی خوبی داشتند و هیچ مشکلی بین آن‌ها نبود.

کامران در پاسخ به این سؤال که اشکان در زندگی آن‌ها چه نقشی داشت، گفت: اشکان دوست و همکار همسرم بود. چند سال قبل همسرم در یک شرکت کار می‌کرد و در آنجا با اشکان آشنا و دوست شد، اشکان به خانه ما رفت‌وآمد می‌کرد و من هم او را دوست داشتم. او گاهی از همسرم کمک می‌خواست و وقتی پول لازم داشت به نازی می‌گفت. من در جریان روابط آن‌ها بودم و روابط خیلی دوستانه‌ای با هم داشتند. حتی می‌دانستم این اواخر اشکان دچار مشکل مالی شده و زندگی‌اش به بحران برخورده است. او از همسرم پول خواسته بود و من هم گفتم نمی‌توانیم آن مبلغی را که خواسته بدهیم. روز حادثه هم من صورت اشکان را ندیدم، اما دیدم شخصی که بسیار به او شبیه بود از خانه ما خارج شد. ضمن اینکه عابربانک همسرم هم دزدیده شده است و من فکر می‌کنم قتل همسرم کار اشکان است.

وقتی اشکان بازداشت شد ادعا کرد که قتل کار او نیست، اما از آنجایی که مدارکی علیه او وجود داشت او برای تحقیقات بیشتر بازداشت شد. با اینکه اشکان انکار می‌کرد در قتل نازی دست دارد، یکی از هم‌بندان او با افسر پرونده اشکان تماس گرفت و گفت: اشکان در زندان اعتراف کرده که نازی را کشته است.

وقتی این زندانی به اداره آگاهی منتقل شد، گفت: یک روز اشکان در جمع زندانیان گفت: با زنی به نام نازی دوست بوده و آن‌ها دوستی خانوادگی داشتند و نازی و شوهرش خیلی به او کمک می‌کردند. وقتی که در آخرین مشکل اشکان، نازی حاضر نشد به او کمک کند او نازی را با سیم تلفن خفه کرد و عابربانکش را به سرقت برد تا بتواند پول بردارد.

این گفته‌ها با مدارکی که مأموران به دست آورده بودند، هم‌خوانی داشت؛ بنابراین باوجود انکار‌های اشکان کیفرخواست علیه متهم صادر شد. متهم در آخرین دفاعیاتش گفت: من مهندس کامپیوتر و برنامه‌نویس شرکتی هستم که نازی در آن کار می‌کرد. وقتی پدرم فوت شد، شرایط مالی بدی داشتم. به همین دلیل نازی حاضر شد پنج میلیون تومان به من پول قرض بدهد. چهارمیلیون تومان را همان سال به او برگردانم و قرار شد یک‌میلیون باقی‌مانده را مدتی دیگر به او بپردازم. او چندماه بعد با من تماس گرفت و گفت: برای خرید خانه به پول نیاز دارد. من قول دادم بعد از گرفتن حقوقم بدهی‌ام را بپردازم. من با نازی هیچ مشکل و اختلافی نداشتم و نمی‌دانم چه کسی او را کشته است.

به دنبال اظهارات پسر جوان، پلیس به بررسی دوربین مداربسته بانکی پرداخت که یک مرد ناشناس از کارت عابربانک قربانی پول برداشت کرده بود. اگرچه تصویر واضح نبود، ولی مرد ناشناس شباهت زیادی به اشکان داشت. همین سرنخ موجب شد تا بار دیگر اشکان تحت بازجویی قرار بگیرد. درحالی‌که او همچنان خود را بی گناه می‌خواند، هم‌بندی‌های اشکان اعلام کردند او در زندان حرف‌هایی درباره قتل زن جوان به زبان آورده بود.

این سرنخ‌ها و اظهارات مدیر شرکتی که اشکان در آن کار می‌کرد، مبنی بر غیبت پسر جوان در روزی که نازی کشته شده بود، تکه‌های این پازل را تکمیل کرد و متهم پای میز محاکمه ایستاد، ولی ادعای بی‌گناهی‌اش را تکرار کرد. قضات دادگاه ادامه جلسه را برای تکمیل تحقیقات به بعد موکول کردند. به‌این‌ترتیب، پسر جوان درحالی‌که با قرار وثیقه آزاد بود، در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محسن زالی‌بوئینی و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای جلسه شوهر مقتول به‌عنوان قیم فرزندش برای متهم درخواست قصاص کرد. سپس متهم گفت: من هیچ دلیلی برای کشتن همکارم نداشتم. من مهندس کامپیوتر هستم و می‌دانم دستگاه عابربانک مجهز به دوربین مداربسته است. اگر در این قتل دست داشتم، هرگز خودم برای برداشت پول از حساب نازی پای دستگاه عابربانک حاضر نمی‌شدم. من انگیزه‌ای برای کشتن زن جوان نداشتم. تحقیقات درباره این پرونده تکمیل نشده و من بی‌دلیل تنها مظنون این ماجرا هستم. من بی‌گناهم و حاضرم برای بی‌گناهی‌ام قسم بخورم.

در پایان جلسه هیئت قضائی وارد شور شد تا رأی را صادر کند.