افکارنیوز

: به مناسبت روز شهادت امام محمد باقر(ع) تعدادی از پیامک های مخصوص شهادت ایشان را برای شما آورده ایم:

اى صبر مطلق، گشته‏اى بى تاب از چه؟

اى کشتى عدل خدا، گرداب از چه؟

جسم شریفت از چه کم کم آب گشته

بنگر که صادق از غمت بى تاب گشته



تفسیر دشت کربلا در سینه توست

دلها گرفتار غم دیرینه توست

با رفتنت دیگر تو آسوده ز دردى

داغ یتیمى را به صادق هدیه کردى


اى کاش بر قبرت حرم سازیم امامم

بر گنبدش پرچم بیافرازیم امامم

آییم پابوس و تو را زوّار گردیم

ما بى کسان هم لایق دیدار گردیم



ا باقر از فرط غمت افسرده گشتیم
از غصه جانسوز تو پژمرده گشتیم
هر شیعه در دل حجله داغ تو بسته
سنگینى داغت دل ما را شکسته


دیده جانانه‏اى پر ابر بود
لحظه‏هاى واپسین صبر بود
آنکه در ذهنش هجوم دشنه داشت
یادگار آب، کامى تشنه داشت


بود اندر خاطرش آلاله‏ها

آخرین ساعات عمر لاله‏ها

در نگاه آخر پور حسین

موج می‏زد کربلاى شور و شین


همچو جدش بیقرار بیقرار

روز عاشوراى عمرش ناله دار



گاه قلبش از غم، آتش مى‏گرفت

گاه زهر کین حیاتش مى‏گرفت

اشکهاى سرخ امانش را گرفت

ذره ذره داغ جانش را گرفت


یا باقر از فرط غمت افسرده گشتیم
از غصه جانسوز تو پژمرده گشتیم
هر شیعه در دل حجله داغ تو بسته
سنگینى داغت دل ما را شکسته




دارِ فانى را وداعى خسته داشت

زیر لب نامى گران، پیوسته داشت

آخر الامر از تب و تاب ممات

داد ذکر وا حسینایش نجات


اى به تو از خالق داور سلام

از لب جانبخش پیمبر سلام

اى پدر عالم هستى همه

نخل على یوسف فاطمه



اگر گردد شفیع ما بنزد خالق یکتا

بهر هر دردى شفا بخشد دعاى حضرت باقر



شمس و قمر را به نسب اخترى

نسل امام از پدر و مادرى

اختر تابنده دانش تویى

بلکه شکافنده دانش توئى


ای همصدای کودکان، همبازی بنت الحسین
کی می زنی دل را صلا، ای یادگار کربلا


ای آنکه بین حجره ات، در لحظه های آخرین
ذکرت حسین و کربلا، ای یادگار کربلا


حاصل آیات قرآن، باقرِ علم رسول
وارثفضل و کمال انبیا دارد بقیع


علم نهانى ز گلستان تو

پیر خرد طفل دبستان تو

هر نفست باغ گلى از کمال

هر سخنت پاسخ صدها سوال


سر به دیوارش زند هرکس از این جا بگذرد
در سکوتش ناله ها و گریه ها دارد بقیع
چار معصومند و، دورند از حریم جدّشان
شکوه ها از دشمنانِ مصطفی دارد بقیع

از زبان حضرت باقر:
یاد دارم که کربلا بودم
از غریبی چه ناله ها کردم
جسم جدم میان مقتل بود
با رقیه چه گریه ها کردم

از زبان حضرت باقر:
یاد دارم که بزم شرم یزید
خیزران آتشی بر این دل زد
من خودم با دو چشم خود دیدم
عمه سر را به چوب محمل زد


خاک بقیعت دل جلا، ای یادگار کربلا
قدرش فزون تر از طلا، ای یادگار کربلا
شمعی شدی در زندگی، روشن نمودی سوختی
غم ها کشیدی از بلا، ای یادگار کربلا