اما با وجود آنکه تمامی این موارد را نمی توان نادیده گرفت و از تاثیر مثبت این ویژگی های ظاهری چشم پوشی نمی توان کرد، تمام ماجرا محدود به این گونه عادات رفتاری نیز نخواهد بود. به عبارت دیگر در اینجا به دنبال عواملی بسیار مهم تر و با تاثیرگذاری بیشتری هستیم که می تواند فردی با شایستگی های عمومی را تبدیل به رهبری با نفوذ، توانمند و موفق نماید. در ادامه این عوامل را با دقت تشریح خواهیم کرد.


1.    آنها زمانشان را صرف تاسف خوردن برای خود نمی کنند

بیایید کاملا روراست باشیم. به هیچ وجه نمی توانید هم ناله و شکایت کنید و هم به رهبری و مدیریت بپردازید. برای خودتان یک قانون بیست و چهار ساعته وضع کنید و با خودتان قرار بگذارید که اگر در تمام طول روز زندگی با شما خوب تا نکرد، مدام غر نزنید و شکایتی نکنید. درست است که همه ما ممکن است با مشکلات زیادی در تمام کارهایمان روبرو شویم، اما سعی کنید از تمام آن ها عبور کنید و دائما خودتان را با نالیدن و غر زدن مشغول نگاه ندارید.

 

وقتی مدیریت و رهبری گروهی از افراد را بر عهده داشته باشید، نالیدن و شکایت کردن از وضع موجود می تواند مثل خمیازه کشیدن به بقیه افراد سرایت کند و نتایج بسیار بدی را در پی داشته باشد.


بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که در همه حال تفکری مثبت داشته باشید و خودتان را با مثبت اندیشی از وضع ناخوشایند پیش آمده رها کنید. دفعه بعدی که دچار یاس و ناامیدی شدید و احساس کردید که می خواهید از همه چیز شکایت کنید، سعی کنید به جنبه های مثبت زندگیتان فکر کنید و اندکی خودتان را از درون مشکلات بیرون بکشید.


2.    هیچ گاه قدرتشان را فراموش نمی کنند


خیلی افرادی که اطرافمان هستند، چندان به فکر ایجاد و حفظ انگیزه های ما نیستند. به همین دلیل است که در بسیاری از موارد می توانند به راحتی ما را از مسیری که در آن قرار گرفته ایم منحرف کنند و به سمت و سوی دیگری بکشانند. این اتفاق می تواند با چند نظر منفی یا انتقادی تند اتفاق بیفتد و به سادگی رویکرد مثبت ما نسبت به کاری که در حال انجام آن هستیم، تغییر کند. هرگاه که با چنین کسانی برخورد می کنید، ممکن است بخشی از انگیزه های خودتان را از دست بدهید، و اگر این اتفاق بارها و بارها تکرار شود می تواند به کلی شما را تغییر داده و حس مثبت شما را از بین ببرد.


مطمئنا هیچ کس دوست ندارد از دوستانی که در اطرافش هستند فاصله بگیرد و یا رابطه خودش را با دیگران دچار مشکل کند. اما این موضوع را همیشه به یاد داشته باشید که همانقدر که دوستان موفق و با انگیزه در پیشرفت و موفقیت شما موثر واقع می شوند، به همان اندازه افراد منفی نگر و بداندیش می توانند شما را از مسیر اهدافتان دور کنند. بدون شک شما هم با این مطلب موافق هستید که برخی از اطرافیانمان را باید از خودمان دور کنیم، در غیر این صورت تاوان بسیار بزرگتری پس خواهیم داد که همان فاصله گرفتن از موفقیت هایمان است.


3.    آنها روی کارهایی که می توانند انجام دهند تمرکز می کنند، نه کارهایی که توانایی انجام آنها را ندارند


فرض کنید می خواهید به محلی در مرکز شهر بروید و برای این که گرفتار ترافیک سرسام آور خیابان ها نشوید، قصد دارید از قطار درون شهری استفاده کنید. قطعا زمانی که وارد ایستگاه قطار می شوید، نمی توانید تخمین بزنید که قرار است چه مدت در انتظار رسیدن قطار باشید. اگر این انتظار اندکی طولانی شود ممکن است از خیر سوار شدن به قطار بگذرید و تصمیم بگیرید با ماشین به مقصدتان برسید و در نهایت در ترافیک وحشتناکی گیر خواهید کرد. علت این انتخابتان چیست؟ شما ذهنتان را معطوف به عواملی همچون تاخیر قطار، ازدحام جمعیت، رفتار مسافران و ... کرده اید که هیچ دخل و تصرفی در آن ها ندارید. همین مسئله باعث شده است که در نهایت انتخاب اشتباهی انجام دهید و خودتان را در ترافیک خیابان های شهر گیر بیاندازید.


بسیاری از اتفاقاتی که برایمان می افتد هم وضعیتی مشابه پیش رویمان قرار می دهند. در خیلی از موقعیت هایی که در آن ها قرار می گیریم، ما کوچکترین نقشی نسبت به عوامل بازدارنده نداریم. اما همین عوامل بازدارنده ممکن است آنقدر ذهن ما را به خود درگیر کنند که بسیاری از توانایی های خودمان را فراموش نماییم.

 

مهم ترین نکته ای که باید در این زمینه به یاد داشته باشیم، توجه به مهارت ها و قدرت خلاقانه خودمان برای حل مشکلات است. در این صورت تمام عوامل بازدارنده را کنار گذاشته و راه حلی مناسب برای مسائل پیدا خواهیم کرد.


4.    هرگز اشتباهاتشان را تکرار نمی کنند


شاید بارها و بارها شنیده باشید که یکی از ویژگی های انسان های موفق این است که بخشی از ساعات پایانی روزشان را صرف فکر کردن به کارهایی می کنند که در طول روز انجام داده اند. این کار باعث می شود که بتوانیم فعالیت های خودمان را به بهترین شکل تحلیل نماییم و اشکالات و ایرادات کاراهایمان را بیابیم. مطمئنا انجا دادن چندین و چند باره یک کار و انتظار برای مشاهده نتایج مختلف، بسیار عجیب و دور از ذهن است. اما در صورتی که از قدرت تحلیل خودمان استفاده کنیم و بدون تمرکز بیش از حد روی اشتباهات، تنها به شناسایی نقاط ضعف کارمان بپردازیم، خیلی بهتر می توانیم درصدد رفع این ایرادات برآییم و در نهایت موفقیت های خودمان را بارها تکرار کنیم.


این نکته را فراموش نکنید که مدیران و رهبران موفق همواره افرادی هستند که خودشان را به بهترین شکل می شناسند، مدیریت می کنند و تغییر می دهند تا از لحاظ ویژگی های شخصیتی و احساسی در بهترین شرایط باشند. این امر لازمه رهبری آن ها است تا بتوانند دیگران را با خودشان همراه کنند و در جهت محقق نمودن اهدافشان تلاش نمایند.