به گزارش فارس،بالاترین ذکر خدا نماز است، أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری (طه/۱۴) بالاترین ذکر خدا قرآن است. نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْر (حجر/۹) یعنی نَحْنُ نَزَّلْنَا القرآن.

اگر کمی در قرآن تأمل کرده و آیات قرآن را با دقت بیشتری نگاه کنیم خواهیم دید که قرآن پر است از نکات آیاتی که ارز تابلو کردن و نگاه کردن مداوم بر ان را دارا می باشد.

در اینجا به چند تا از این آیات قرآن کریم توجه می کنیم.

روحیه‌ی خشوع و تواضع، شرط نیایش و نماز
«وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَی الْخاشِعینَ»(بقره / ۴۵) خیلی از همسرها می‌پرسند، که همسر ما نسبت به نماز سنگین است. بچه‌ی ما سنگین است. دامادم، عروسم، معلمین آموزش و پرورش، جوان است نماز می‌خواند می‌گوید: داداشم نماز برایش سنگین است. چه کنیم؟ قرآن می‌گوید: دلیل اینکه نسبت به نماز سنگین است، «إِنَّها لَکَبیرَةٌ» کبیر یعنی چه؟ سنگین و بزرگ است. «إِلاَّ عَلَی الْخاشِعینَ» آن کسی که نماز برایش سنگین است، معلوم می‌شود خشوع ندارد.

خشوع یعنی چه؟ می‌گویند: «فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»(مؤمنون / ۲) آدم خاشعی است. خشوع یعنی شرمنده شود. آنهایی که نماز نمی‌خوانند شرمنده خدا نیستند.

تلویزیون یک فیلمی را مکرر نشان داد. پیرمردی با جوانش پارک رفتند. پیرمرد از جوان پرسید: این چیه؟ گفت: گنجشک است. لحظاتی گذشت، گفت: چیه؟ دوباره گفت: گنجشک است. منتهی یک خرده تند تر. دفعه‌ی سوم جوان گفت: پدر گنجشک است! چند بار بگویم! با تشر گفت. پیرمرد رفت دفترچه خاطرات را آورد خواند، گفت: پسر یک زمانی کوچولو بودی، تو را در همین پارک آوردم. ده‌ها بار پرسیدی: این چیه؟ گفتم: عزیزم گنجشک است! قربانت بروم گنجشک است. ده‌ها بار من گفتم قربانت بروم، گنجشک است. تو دفعه‌ی سوم سر من داد زدی؟ این پسر شرمنده شد. این را خشوع می‌گویند. خشوع یعنی انسان شرمنده شود. خدایا من شرمنده‌ی تو هستم!

خشوع یعنی چه؟ می‌گویند: «فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» آدم خاشعی است. خشوع یعنی شرمنده شود. آنهایی که نماز نمی‌خوانند شرمنده خدا نیستند

تا پول برق را ندهیم می‌آیند وآن را قطع می‌کنند. تو صبح تا شب به ما خورشید می‌دهی، «وَ جَعَلْنا سِراجاً وَهَّاجاً»(نباء / ۱۳) ما یک گلدان می‌خواهیم درست کنیم، کلی باید خرج کنیم. جنگل‌ها را، ده‌ها هکتار در ده‌ها هکتار برای ما سبز نگه می‌داری. شرمنده‌ام، یک خرده آب به ما می‌دهند، پول از ما می‌گیرند. دائماً در زمستان که هست باران می‌فرستی فکر تابستان و هندوانه‌های ما هستی. زمستان باران می‌فرستی که ما در تابستان بی میوه نباشیم. شرمنده‌ام!

یاد خدا، عامل دریافت لطف خدا
آیه‌ی دوم، قرآن می‌گوید: «فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ»(بقره / ۱۵۲) یاد من باشید، من هم یاد شما هستم. اگر به شما بگویند: هرکس تلفن کند، به مقام معظم رهبری خودش گوشی را برمی‌دارد. همه‌ی ایران زنگ می‌زنند، می‌گویند: ببینیم صدای خودش است!

خداوند می‌گوید: تو یاد من باش، خودم گوشی را برمی‌دارم. «فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ» یاد من باش، یاد شما هستم. ما اگر یاد خدا نباشیم، یاد چه کسی باشیم… یاد خدا خیلی مهم است. آنوقت اگر ما یاد خدا باشیم چیزی گیر خدا نمی‌آید، ما اگر یاد خدا باشیم چیزی گیر خدا نمی‌آید، اما خدا توجه به ما کند خیلی چیز گیر ما می‌آید. «فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ»!

ذکر خدا چیست؟
بالاترین ذکر خدانماز است، «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری»(طه / ۱۴) بالاترین ذکر خدا قرآن است. «نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْر»(حجر / ۹) یعنی «نَحْنُ نَزَّلْنَا القرآن».

مشکلات، مقدمه رشد و پرورش انسان
«عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُم»(بقره / ۲۱۶) این هم جمله‌ی قشنگی است. خیلی از مشکلات را حل می‌کند.، «عَسی أَنْ تَکْرَهُوا» چه بسا شما کراهت دارید، «شَیْئاً» از چیزهایی بدتان می‌آید. «وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُم» ولی به نفع شماست. اینطور نیست که من خوشم نمی‌آید. ممکن است خوشمان نیاید، اما خیر ما در آن باشد. شما ماشینت به نرده می‌خورد، ناراحت می‌شوید، «تَکْرَهُوا» کراهت دارید، ناراحت می‌شوید. اما وقتی می‌آیی پایین می‌گویی: اوه، خوب شد به نرده خورد. اگر نرده نبود، در دره می‌افتادم.

گاهی وقت‌ها یک بیماری جلوی یک بیماری سختی را می‌گیرد. ما نمی‌دانیم در این هستی چه خبر است.
جوانی عاشق دختری شد، خیره خیره نگاه کرد، رفت ببیند این دختر کیست و خانه‌اش کجاست، همینطور که می‌رفت سرش به یک دیوار خورد. یک کلوخی پرت شد و سر و صورتش خونی شد. برگشت امام ایشان را دید. گفت: چرا صورتت خونی است؟ گفت: آقا راستش را بخواهی چنین شده است. گفت: خدا تو را دوست دارد. چون دوستت دارد وسط کار حال تو را گرفت. اگر تو را دوست نمی‌داشت رهایت می‌کرد بروی تا به فساد برسی. خدا دوستت داشته که وسط راه حال تو را گرفته است. قرآن می‌فرماید: «عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً» خیلی وقت‌ها چیزی را دوست نداری «وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُم». ‌

نظارت خداوند بر اعمال بندگان
جمله‌ی «وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ»(بقره / ۲۲۳) «وَ اعْلَمُوا» بدانید، «أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ» شما با خدا ملاقات می‌کنید. در جاده گاهی وقت‌ها ما داریم می‌رویم، می‌بینیم راننده سرعت را کم کرد. گفتیم: چرا کم کردی؟ گفت: جلو پلیس است.

ما اگر بدانیم با پلیس ملاقات می‌کنیم کنترل می‌کنیم. بدانیم «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ»(فجر / ۱۴) بدانیم خدا در کمین است.

حدیث‌های زیادی داریم که رزق همه‌ی مردم از حلال اندازه‌گیری شده است. کسانی که به حرام می‌پرند، خدا سهم حلالشان را کم می‌گذارد

یکی از علمای نجف نقل شد که وقتی می‌خواست ایران بیاید، نزد استادش رفت و گفت: آقا ما سال‌ها در نجف درس خواندیم، می‌خواهیم به ایران برویم. یک جمله‌ی یادگاری به من بدهید. این جمله یادگاری: «أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری»(علق / ۱۴) بشر نمی‌داند خدا او را می‌بیند. خدا می‌بیند. چرا کم فروشی می‌کنی؟ بازرس نمی‌خواهیم. اگر این آقای فروشنده بداند که خدا او را می‌بیند. قرآن یک آیه دارد می‌گوید: کم فروشی نکنید. بعد می‌گوید: «أَ لَا یَظُنُّ أُوْلَئکَ أَنهَُّم مَّبْعُوثُونَ، لِیَوْمٍ عَظِیمٍ»(مطففین / ۴ و۵) نمی‌دانی تو روز قیامت مبعوثمی‌شوی و باید جواب این کم‌فروشی را بدهی. نمی‌دانی لقمه‌ی حرام که در شکم بچه‌ات رفت، این بچه‌ات فاسد می‌شود و باید پول بدهی و او را از زندان بیرون بیاوری.

آثار بی‌اعتنایی به نماز در رزق و روزی
آقای بازاری رزق شما اندازه شده است. امروز چقدر باید گیرت بیاید. سر ظهر «حی علی الصلاة» می‌گویند، شما می‌بینی تا حالا مشتری نیامده، حالا هم که ظهر است. حالا نماز را باشد عصر می‌خوانیم، مشتری را نگه داریم! تو مشتری را نگه می‌داری، یک مبلغی سود از این مشتری می‌گیری. فکر نکنی زرنگ هستی. می‌دانی چرا؟ همین مقداری که از وقت نماز به نماز بی‌اعتنایی کردی، چون خدا گفته «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکا»(طه / ۱۲۴) آیه‌ی قرآن است. کسی که از ذکر خدا غافل شود زندگی‌اش را تاب می‌دهیم.

الآن زندگی‌ات گشاد شد؟ پول گرفتی؟ عصری یک کسی در دکان می‌آید، دو سه ساعت هم معطلت می‌کند، آخرش می‌گوید: بسیار خوب، حالا برمی گردیم انشاءالله… من بروم آن طرف بازار و برگردم. یعنی عمرت را گرفته، سرت را بند کرده، آخرش هم از تو نخرید. اگر ظهر مسجد می‌رفتی، خدا به این مشتری الهام می‌کرد که از تو بخرد. ولی چون تو به خدا بی‌اعتنایی کردی، خدا به مشتری می‌گوید: به این فروشنده بی‌اعتنایی کن. برو از یک دکان دیگر بگیر! جنس را از تو می‌گیرد، الافت هم می‌کند و جای دیگر می‌رود.

حدیث‌های زیادی داریم که رزق همه‌ی مردم از حلال اندازه‌گیری شده است. کسانی که به حرام می‌پرند، خدا سهم حلالشان را کم می‌گذارد.

به امید آنکه این آیات را در زندگی سرلوحه زندگی خویش قرار داده و هیچ گاه از آنها جدا نشویم .