لهجه شیرین ترکمنی دارد و بسیار دلنشین صحبت میکند. با آنکه اکنون ریاست آموزش و پرورش شهرستان مراوه تپه را بر عهده دارد اما با افتخار میگوید که یکمددجوی کمیته امداد بوده است و گذشته خود و سختیهای زیادی که در زندگی کشیده است را فراموش نکرده و امروز درد نیازمندان به ویژه دانشآموزان نیازمند منطقه خود را به خوبی درک میکند.
«حضرت قلی حاجیلی دوجی» 40 ساله، مددجوی دیروز کمیته امداد امام خمینی(ره) و مدیر فعلی آموزش و پرورش شهرستان مراوه تپه در گفتوگو با ما اظهار داشت: متولد روستای «ساری قمیش»، شهرستان مراوه تپه در استان گلستان، از اهل سنت و ترکمن هستم.
پدرم سالخورده و از کار افتاده بوده و درآمد پایینی داشتیم. او دامداری مختصری داشت و با کمک کمیته امداد گذران زندگی میکردیم.
*زندگی در آلاچیق و خانه گِلی
آن زمان ابتدا در آلاچیق زندگی میکردیم و بعد خانه گِلی داشتیم. از ابتدای تحصیل به مراوه تپه آمدم و در خانه پسر عمویم که دامادمان بود اسکان یافته و شروع به تحصیل کردم؛ پدرم با اینکه فرد بیسوادی بود، خیلی دوست داشت ما درس بخوانیم و مرا از سال اول ابتدایی به شهر مراوه تپه فرستاد.
*رتبه 493 کنکور در سال 75
پس از گرفتن دیپلم در سال ۷۵، توانستم رتبه ۴۹۳ کنکور سراسری را کسب کرده و در رشته دبیری فیزیک دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) قزوین پذیرش شدم. به دلیل اینکه قاری قرآن بودم حدود یک سال با حوزه نهاد نمایندگی رهبری همکاری داشتم و در این مدت مدیر دارالقران دانشگاه شدم.
پدرم از سال ۷۰ تحت پوشش کمیته امداد قرار گرفت و تا سال ۹۲ که درگذشت، تحت پوشش این نهاد بود. من از دوران دانشآموزی و مقطع راهنمایی تحت پوشش کمیته امداد بوده و از خدمات مختلف آن مانند کمکهزینه تحصیلی و اردوهای دانش آموزی بهره میبردم.
پس از فارغالتحصیلی و برگشتن از دانشگاه، پدرم را به شهر مروه تپه آوردم و کمیته امداد امام خمینی(ره) یک منزل مسکونی به صورت بلاعوض برای ما ساخت؛ ضمن اینکه یکبار وام کارگشایی گرفتیم و با آن پدرم دامداریاش را توسعه داد.
*دو مدرک کارشناسی ارشد عمران و ادبیات دارم
سال ۷۹، آغاز تدریس من در رشته دبیری فیزیک بود و پس از پایان تحصیلات در مقطع کارشناسی، توانستم در رشته مهندسی عمران دانشگاه گرگان پذیرفته شوم و در کل، از سال ۶۸ تا ۷۶ از خدمات حمایتی کمیته امداد استفاده کردم. بعد از فارغالتحصیلی در مقطع کارشناسی ارشد رشته عمران، توانستم در سال ۹۴ کارشناسی ارشد ادبیات را نیز اخذ کنم.
در آن زمان واحد فرهنگی کمیته امداد پیگیر تحصیل مددجویان در روستا بود و به این موضوع اهمیت داده و همواره بر ادامه تحصیل ما تأکید داشت.
به دلیل اینکه ما وضع مالی خوبی نداشتیم، همیشه کمیته امداد را تکیهگاه مطمئنی قلمداد میکردیم که امکانات مختلف را در اختیار ما قرار میداد.
پدرم آن زمان ما را برای قرآن یاد گرفتن نزد مربیان میفرستاد و همواره به ما تأکید میکرد ادامه تحصیل داده تا بتوانیم فرد موفقی باشیم. بنده علیرغم شرایط نامطلوب زندگی معتقد هستم مشکلات نعمتی از سوی خداست به شرطی که حکمت آن را درک کنیم.
همیشه به خودم میگفتم "باید با کمک خداوند از این مشکلات عبور کنیم و نشان دهیم که اولاً در کشور افرادی هستند که از ما حمایت کنند و دیگر اینکه بدانیم فقر نمیتواند عامل بازدارنده موفقیت باشد."
رسمی در ترکمن وجود دارد که وقتی افراد نهار یا شام میخورند به خواندن قرآن و دعا میپردازند و پدرم همیشه بعد از صرف غذا قرآنی که قرائت میکرد را به روح امام خمینی(ره) هدیه میکرد.
*جوان ترین مدیر آموزش و پرورش استان گلستان
از دوران تدریس و کسب مدیریت آموزش و پرورش بگویید؟
-در دبیرستان درس فیزیک را تدریس کردم و سال ۹۳ به عنوان معاون آموزشی آموزش و پرورش مراوه تپه انتخاب شده و به مدت دو سال این سمت را داشتم. در اسفند سال ۹۴ به عنوان رئیس آموزش و پرورش شهرستان مراوه تپه انتخاب شدم و در حال حاضر جوانترین مدیر آموزش و پرورش استان گلستان هستم.
*روز دریافت مایحتاج زندگی از کمیته امداد بهترین روز ما بود
فارس:از روزهای سخت زندگی و خاطراتی که در ذهن تان باقی مانده است بگویید؟
-اندکی مکث میکند اما بغض گلویش را میفشارد و گریه امانش نمیدهد. برای لحظاتی تنها صدای گریهاش را میشنوم. لحظاتی سکوت میکنم تا او بتواند آرامشش را به دست آورد.
بعد از مدتی ادامه میدهد: روزگار سختی بود.برای نمونه وقتی پدرم برای دریافت مایحتاج زندگی به کمیته امداد منطقه میرفت، آن روز یکی از روزهای خیلی خوب زندگی ما بود؛ چراکه کمیته امداد به او مواد غذایی میداد و ما میدانستیم پدر در این روز با دست پُر میآید.
وقتی پدرم برای دریافت مایحتاج زندگی به کمیته امداد منطقه میرفت، آن روز یکی از روزهای خیلی خوب زندگی ما بود
*شاگرد ممتاز مراوه تپه بودم
از روزهای خوش زندگیتان و بعد از آن خاطرات ناراحت کننده بگویید؟
-روزهای خوش زندگیم با شروع تحصیلات آغاز شد. بنده دانشآموز ممتازی در کل شهرستان مراوه تپه بوده و همیشه شاگرد اول بودم. بدون هیچ گونه استفاده از کلاسهای کنکور و تستزنی رتبه ۴۹۳ دانشگاه را در سال ۷۵ کسب کردم. بعد از پذیرفته شدن در دانشگاه با تعدادی از افراد مشورت کردم و آنها به من گفتند به دلیل اینکه وضعیت مالی خوبی ندارید و پدرتان هم سالخورده است، باید هر رشتهای که قبول شدی آن را انتخاب کرده و ادامه تحصیل بدهی و به صلاح شما نیست که پشت کنکور بمانی تا یک رشته بهتری را قبول شوی.
در شورای اداری شهرستان اعلام کردم که من یک مددجوی کمیته امداد بودهام؛ چراکه اعتقاد دارم کمیته امداد نهادی ارزشمند است که نیت خالصانهای در تأسیس آن وجود داشته است.
در دوران تدریس در دبیرستان از همان جلسه اول به دانشآموزان میگفتم که من از یک خانواده مستضعف آمدهام که تحت پوشش کمیته امداد است و همیشه به مسئولان کمیته امداد نیز گفتهام اگر مراسمی داشتید من با افتخار میآیم و میگویم یک کمیته امدادی هستم.
این موضوع را در شورای اداری شهرستان اعلام کردم که من یک مددجوی کمیته امداد بودهام؛ چراکه اعتقاد دارم کمیته امداد نهادی ارزشمند است که نیت خالصانهای در تأسیس آن وجود داشته است.
* چوپانی و بوته کاری در تابستان
-در دوره دبیرستان کشاورزی کرده و در تابستان بوتهکاری میکردم و روزی ۸۵ تومان حقوق میگرفتم؛ ضمن اینکه باید بگویم در تابستانها نیز چوپانی میکردم.
*با افتخار میگویم که یک مددجوی کمیته امداد بودهام
با توجه به اینکه شما رئیس آموزش و پرورش هستید و با کمیته امداد نیز تعاملاتی دارید در مواجهه با دانشآموزان مددجو چه احساسی دارید؟
-بنده احساس میکنم با آنها یک خانواده هستیم و همواره بهطور ویژه به چنین دانشآموزانی میپردازم و گفتهام که اداره آموزش و پرورش متعلق به کمیته امداد است و عرق و تعصب خاصی به چنین افرادی دارم و هیچ ابایی از گفتن اینکه کمیته امدادی هستم ندارم و به آن افتخار میکنم.