
پس از قریب به دوسال مذاکره و چانه زنی بالاخره آمریکائی ها با وعده کمک های مالی و توسعه ای به دولت افغانستان و استفاده از حربه های رسانه ای برای متقاعد کردن افکار عمومی، قرارداد راهبردی خود با افغانستان را شبانه به امضا رسانده و در سال انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، یک امتیاز تبلیغاتی ارزشمند برای باراک اوباما کسب نمودند. اما اینکه این قرار داد تا چه حد، در برقراری امنیت و آرامش در افغانستان موثر خواهد بود، موضوعی است که ذیلا به آن می پردازیم.
۱ - بر اساس باورغلب کارشنان، استقرار امنیت و صلح در افغانستان تنها با عملیاتی شدن گفتمان بین افغانی یا به عبارتی ایجاد فضای گفتوگو میان گروه های مختلف افغان میسر است. امروز اکثر گروه های افغانی حتی طالبان به این نتیجه رسیدهاند که مشکل ناامنی در کشورشان به دلیل دخالت قدرت های خارجی است اما امضای این پیمان در تضاد با تقویت گفتگوهای بین الافغانی بوده و ابتکار عمل را در اختیار آمریکا قرار داده است.
این قرارداد طالبان را ترغیب می کند تا به جای حضور در گفتگوهای بین الافغانی، به دلیل احساس خطر در مقابل تهدیدات آمریکا، به تقویت و تجهیز نیروهای خود بپردازد و این امر موجب رویارویری بیشتر و عدم استقرار صلح خواهد بود. در واقع امضای این پیمان موجب رشد افراطگرایی در افغانستان و منطقه و مجوزی برای تجهیز جریان افراط برای نا امن سازی افغانستان است. رسانه های آمریکا و وابتگان داخلی آن ها، در استانه امضای این پیمان به این موضوع دامن زدند که اگر آمریکا و ناتو از افغانستان خارج شوند، طالبان مجددا به قدرت خواهد رسید و این موجب تقویت افراط گرایی خواهد شد.
اگرچه این تبلیغات با عدم گنجاندن نام طالبان به عنوان یک گروه تروریستی، در متن قرار داد، خنثی گردید، اما چنانچه هنوز کسانی بر این باور باشند، باید به آنان یادآوری کرد که روی کار آمدن طالبان درگذشته جز باحمایت های آمریکا و متحدین وی میسر نبود و درآینده هم سلطه مجدد طالبان منوط به حمایت آمریکا و غرب خواهد بود، که با توجه به شرایط فعلی این اتفاق نخواهد افتاد.
۲ - نقص اصلی این قرار داد عدم روشن بودن آینده احداثو حفظ پایگاههای نظامی آمریکا در افغانستان است. این امر نگرانی کشورهای منطقه را برانگیخته و همسایگان دور و نزدیک افغانستان، از جمله جمهوری اسلامی ایران، روسیه، چین، پاکستان و کشورهای آسیایمرکزی، از پیامدهای منفی این موافقتنامه برای استقرار امنیت در منطقه نگران هستند. برای مثال چند روز قبل پاتروشف ' دبیر شورای امنیت روسیه نگرانی کشورش را از استقرار پایگاه های نظامی دایمی امریکا در خاک افغانستان اعلام کرد و گفت روسیه خواستار شفاف سازی درباره اهداف آمریکا از استقرار پایگاه های نظامی دایمی در خاک افغانستان پس
از سال ۲۰۱۴ یعنی زمان اعلام خروج نیروهای خارجی از این کشور است.
وی افزود: ما از برنامه واشنگتن برای حفظ نیروهای نظامی خود در خاک این کشور پس از سال ۲۰۱۴ مطلع هستیم و وجود این پایگاه ها می تواند عواقب ناخوشایندی برای کل منطقه به دنبال داشته باشد. ضمیر کابل اف نماینده ویژه روسیه در امور افغانستان و پاکستان نیز پیشتر، مطالب مشابهی اظهار داشته بود. ضمن اینکه ایجاد پایگاه های نظامی خارجی با جهت گیری کلی دولت افغانستان و جامعه جهانی در مسیر تمرکز بر راه حل های صلح آمیز مغایرت داشته و موجب نهادینه شدن افراط گرایی در منطقه خواهد شد.
تاکنون تروریسم تهدید مشترک کشورهای منطقه تلقی شده و اجماع منطقه ای برای مبارزه با این معضل وجود داشته است. این اجماع با تاکید آمریکا بر ایجاد پایگاه های نظامی خارجی تضعیف شده و تهدید حضور این پایگاه ها در کنار تهدید ناشی از تروریسم قرار خواهد گرفت و بتدریج افغانستان تبدیل به تهدید مضاعف برای کشورهای منطقه خواهد شد.
۳ - امضای این توافقنامه، افغانستان به عرصه رقابت کشورهای دیگر چون روسیه و چین تبدیل خواهد شد و از سوی دیگر آمریکا به جای دستیابی به اهداف استراتژیک خود در منطقه با بحران های جدید مواجه می شود و مهار آنها برای واشنگتن بسیار دشوار خواهد بود. در واقع وقتی آمریکا تبدیل به یک قدرت نظامی در افغانستان شود به طور طبیعی روسیه و چین هم در عرصه رقابت های امنیتی وارد می شوند کنند و این مساله منطقه را ملتهب خواهد کرد. افغانها هم در آن حد از توانایی نیستند که بتوانند با آمریکا مقابله کنند و گفته یکی از مقامات افغان در این خصوص که آمریکاییها را ما نیاوردیم که ما بیرون کنیم،
درست است. آنها حتی در مورد جابجائی یک سرباز نمی توانند به آمریکا دستور بدهند.
۴ - عمل به مفاد این قرارداد، حضور دراز مدت نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان را قانونمند می سازد. حضور این نیروها در شرایز فعلی به دلیل مصوبه شورای امنیت در افغانستان هستند و بر این اساس بعد از سال ۲۰۱۴، نیروها باید افغانستان را ترک کنند. با امضای این پیمان، آمریکاییها برای ادامه حضور نیازی به مصوبه شورای امنیت ندارند، دسترسی انحصاری آنان به فضای افغانستان قانونی خواهد شد، مجوز صدور هرگونه تردد هوایی را، خواهند داشت، دارایی و اموالی که در اختیار نیروهای آمریکایی است، برای درازمدت در اختیار آمریکاییها خواهد ماند و طبق قوانین امریکا که در افغانستان هم
جاری خواهد شد، تمام کارکنان، چه نظامی و چه غیرنظامی این کشور، در صورت ارتکاب جرم، طبق قوانین آمریکا و نه افغانستان محاکمه می شوند.
۵ - بدون تردید عامل اصلی مشکلات فعلی افغانستان، حضور نیروهای ناتو در افغانستان بوده و آقای حامد کرزای بارها به این موضوع اذعان داشته است. با این وصف، در قرارداد منعقئه بین کابل و واشنگتن، افغانستان به عنوان متحد عمده ناتو شناخته شده است. به راستی ایا این اتحاد برای افغانستان یک افتخار است یا از این پس این کشور، شریک ناکامی های ناتو و جنایات این سازمان از جمله کشتار غیرنظامیان خواهد شد. از سوی دیگر اتحاد افغانستان با ناتو و ضرورت پذیرش معیارهای این پیمان، همکاری های افغانستان با کشورهای منطقه را تحت تاثیر قرار خواهد داد و وضعیت امنیتی در منطقه را از گذشته پیچیده
تر خواهد ساخت.
۶ - یکی از سیاست های پنهان امضای قرارداد استراتژیک افغانستان با اهداف جلب کمکهای مالی و توسعه ای از کشورهای جهان است و امضای اسناد مشابه با کشورهای مختلف هم در این مسیر می باشد. مد نظر باشد. اما از آنجا که این قرارداد، ایجاد و ابقای پایگاه های نظامی آمریکا در افغانستان را هدف گذاری نموده و صلح و امنیت در افغانستان و منطقه را به خطر خواهد انداخت، بعید است کشورهای جهان، راغب به سرمایه گذاری بیشتر در افغانستان باشند. در واقع امضای این قرارداد تلاش های دولت افغانستان برای موفقیت در اجلاس توکیو که با هدف جذب کمک های بین المللی برای توسعه افغانستان تشکیل می شود را تحت
تاثیر قرار داده است.
در هر صورت مرحله نخست انعقاد قرارداد راهبردی آمریکا با افغانستان طی شده و سران کاخ سفید،بتدریج عملیات روانی و رسانه ای خود را برای ایجاد پایگاه های دایمی، در افغانستان دنبال خواهند کرد. به نظر می رسد ترفند ناامن جلوه دادن اوضاع بوسیله مخالفان دولت افغانستان و تقویت سیاست "همسایه هراسی" حربه ای است که آمریکا برای تحمیل طرح ایجاد پایگاههای نظامی به مردم افغانستان پی خواهد گرفت.اما مسلم است که با انعقاد قرارداد راهبردی و تلاش برای ایجاد پایگاه های نظامی ، وضعیت امنیتی بهبود نخواهد یافت و کماکان این مانع اصلی برای توسعه اقتصادی افغانستان که امید مردم این کشور
است، پابرجا خواهد ماند.