شاخص‌های فروپاشی رژیم صهیونیستی نمایان شده است

۲۵ مه ۲۰۰۰ روزی به یادماندنی و تاریخی برای مردم لبنان است، روزی که در آن رژیم صهیونیستی در نتیجه فداکاری‌های مقاومت فلسطین مجبور به فرار و عقب نشینی از جنوب لبنان شد.

در همین رابطه خبرگزاری ما با «ولید سکریه» نماینده سابق پارلمان لبنان گفتگویی داشته که متن آن به شرح زیر است:

*پیروزی مقاومت در سال ۲۰۰۰ و عقب نشینی مفتضحانه رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان چه پیامدهایی داشت و چگونه محقق شد؟

در ارتباط با سالروز آزادسازی جنوب لبنان باید به این نکته تاکید شود که این مقاومت بود که لبنان را از مرحله یأس و ناامیدی خارج کرد و به دوران مبارزه‌طلبی و پیروزی سوق داد، مقاومت باعث شد که لبنان ضعیف به لبنان قوی و مستحکم تبدیل شود و آزادسازی جنوب لبنان در ۲۵ مه سال ۲۰۰۰ نیز بدون فداکاری مقاومت امکان‌پذیر نبود.

*عید مقاومت و آزادسازی امسال چه تفاوتی با سالهای گذشته به ویژه از لحاظ ارزیابی توانمندی‌های مقاومت دارد؟

مقاومت پس از آزادسازی جنوب لبنان، در سال ۲۰۰۶ توانست اسطوره شکست ناپذیری ارتش رژیم صهیونیستی را به طور کامل فرو بریزد. پس از این رخداد بود که محور مقاومت به طور جدی تر در سطح منطقه شکل گرفت. در سالهای اخیر مقاومت لبنان بتدریج بر توان خود افزوده تا جایی که صهیونیست‌ها در شرایط کنونی اذعان می‌کنند که مقاومت با بهره مندی از ۱۵۰ هزار فروند موشک پیشرفته و نقطه زن می‌تواند هر جایی در عمق اراضی اشغالی را هدف قرار دهد.

مقاومت هم اکنون به توانمندی رسیده که با قدرت موشکی خود به نحوی رژیم صهیونیستی را از جبهه شمالی‌اش محاصره کرده است. مقاومت در شرایط کنونی به قدرتی بازدارنده در برابر خوی تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی تبدیل شده است که سران تل‌آویو را دچار ترس و وحشت جدی کرده است. همین مسائل باعث شده رژیم صهیونیستی از ترس عملیات حزب‌الله لبنان در راستای آزادسازی فلسطین، در حال کشیدن دیوار در مرزهای مشترک با لبنان است.

من معتقدم حزب الله در شرایط کنونی توانایی آن را دارد با توجه به موقعیت نزدیک به مرزهای فلسطین، عملیات آزادسازی فلسطین و حمله به اشغالگران را به اجرا بگذارد. مقاومت لبنان در گذشته توانمندی محدودی داشت که فقط می‌توانست موجب فرسایش قوای رژیم صهیونیستی شود، اما امروز به سطحی از توانمندی رسیده که از لحاظ راهبردی یک قدرت بازدارنده در سطح ارتش‌های آماده جنگ محسوب می‌شود.

*در شرایط کنونی به ویژه پس از عملیات سیف القدس، وضعیت داخلی رژیم صهیونیستی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

پس از عملیات سیف القدس دو تغییر اساسی در داخل فلسطین رخ داد، نخست اینکه مقاومت فلسطین از حالت دفاع صرف از نوارغزه به سطحی از توانمندی دست یافت که باعث شد تبدیل به سپر دفاعی مسجدالاقصی، قدس، کرانه باختری و کل فلسطین شود.

همچنین در سطح مردمی ملت فلسطین در قدس، غزه، کرانه باختری و اراضی اشغالی ۱۹۴۸ به طور یکپارچه وارد صحنه رویارویی و مبارزه شد و صهیونیست‌ها را در برابر واقعیتی جدید قرار داد. بر همین مبنا شاهد هستیم که جامعه صهیونیستی در شرایط فعلی در یک حالت فرسایشی قرار گرفته و در حال ضعیف‌تر شدن است، از طرفی آنها علاوه بر اینکه نتوانسته‌اند هدف اساسی خود یعنی ریشه‌کنی ملت فلسطین از سرزمین خودشان را محقق کنند، با عملیات‌های مقاومتی در کل اراضی اشغالی مواجه هستند که آنها در وضعیتی بغرنج و خطرناک قرار داده است.

*رهبران مقاومت در لبنان و فلسطین تاکید دارند که جنگ آینده علیه رژیم صهیونیستی از مرزهای فلسطین فراتر رفته و به یک نبرد منطقه‌ای تبدیل می‌شود، به اعتقاد شما ارزیابی رژیم صهیونیستی از این احتمال چگونه است؟

به اعتقاد من رژیم صهیونیستی در ابتدا تلاش خواهد کرد با اقدامات تجاوزکارانه مانع از قدرت گرفتن بیشتر مقاومت فلسطین شود. رژیم صهیونیستی البته به دلیل نگرانی از اقدام هم‌پیمانان مقاومت فلسطین، تلاش می‌کنند با نبردهای محدود قدرت مقاومت در داخل را دچار فرسایش کنند.

از طرفی رژیم صهیونیستی تمایل دارد اراده مواجهه و رویارویی را در ملت فلسطین بشکند و بار دیگر آنها را وارد فاز تسلیم و ناامیدی کند. برهمین اساس در دوره پیش رو صهیونیست‌ها سعی می‌کنند با ایجاد فتنه در گروههای فلسطینی و مردم، جامعه فلسطین را از فضای یکپارچه کنونی خارج و آنها را دچار جدایی و انشقاق جدی کنند.

شاخص‌های فروپاشی رژیم صهیونیستی نمایان شده است

*در روزهای اخیر در محافل عبری، درباره آینده نامشخص و مبهم رژیم صهیونیستی حرف و سخن بسیاری مطرح می‌شود، برخی نیز درباره پایان رژیم صهیونیستی صحبت می‌کنند. ارزیابی شما از این رخداد چیست؟

باید توجه داشت که رژیم صهیونیستی از یک جامعه چند پاره تشکیل شده که اجزای آن هدفی جز تأمین امنیت و رفاه برای خود ندارند. بر خلاف جوامع دیگر که دارای ریشه‌های قوی هویتی و ملی هستند، جامعه صهیونیستی هرگز از این ویژگی‌ها برخوردار نیست و یک جامعه دارای شکاف‌های جدی و عمیق محسوب می‌شود. رژیم صهیونیستی با طمع ورزی غربی‌ها در راستای ایجاد رژیمی در منطقه که منافع نظامی و سیاسی آنها را تأمین کند، شکل گرفت.

اما واقعیت این است که حتی خود صهیونیست‌ها به درک این حقیقت رسیده‌اند که هدف آنها برای تشکیل اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات محقق نشده، از طرفی رژیم صهیونیستی دیگر آن کارکرد سابق را برای غرب در منطقه ندارد، چون توان نظامی و بازدارندگی خود را از دست داده و دیگر در سطح منطقه تأثیرگذار نیست، همچنین جامعه صهیونیستی تحمل آسیب‌های بزرگ را ندارد و در صورت مواجه شدن با خطر جدی به همان کشورهای غربی که از آنها آمده بودند باز می‌گردند؛ همه اینها نکاتی است که بتدریج در حال نمایان شدن است و از پایان رژیم صهیونیستی حکایت دارد.