بررسی تغییر سیاست‌های ترامپ در قبال جنگ اوکراین/ نمایش سیاسی در کاخ سفید

روز دوشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۴ (۱۴ ژوئیه ۲۰۲۵)، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، در دیدار با مارک روته، دبیرکل ناتو، در کاخ سفید، با لحنی پرطمطراق و نمایشی، سیاست‌های جدید خود را در قبال جنگ اوکراین و روسیه اعلام کرد. او از تصمیم برای ارسال ۱۷ سامانه دفاع موشکی پاتریوت به اوکراین خبر داد و با صدور اولتیماتومی ۵۰ روزه به مسکو، تهدید کرد که در صورت عدم دستیابی به توافق صلح با اوکراین، تعرفه‌های ۱۰۰ درصدی بر صادرات کالا‌های روسی و شرکای تجاری آن، از جمله چین و هند، اعمال خواهد کرد. 

این اعلام، که به نظر می‌رسد بیشتر با هدف جلب توجه جهانی و نمایش قدرت انجام شد، بیش از آنکه نشانه‌ای از یک استراتژی و سیاست بلند مدت منسجم باشد، نمایانگر سردرگمی و ناکارآمدی سیاست خارجی ترامپ در مواجهه با بحران‌های پیچیده سیاست خارجی ایالات‌متحده است. با نگاهی کارشناسانه به سیاست‌های جدید ترامپ در قبال جنگ اوکراین، تحلیل‌ها نشان می‌دهد که این تهدیدات نه‌تنها بعید است به صلح منجر شوند، بلکه می‌توانند تنش‌ها را تشدید کرده و به اقتصاد و امنیت جهانی بیش از پیش آسیب برساند. این گزارش به بررسی ابعاد مختلف این رویکرد می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه سیاست‌های شتاب‌زده ترامپ در شش ماه گذشته به بن‌بست‌های بزرگ برای ایالات‌متحده منجر شده است.

سیاست‌های نمایشی و غیرواقع‌بینانه

ترامپ، که در کمپین انتخاباتی خود وعده داده بود جنگ اوکراین را «یک روزه» پایان دهد، اکنون با گذشت شش ماه از دور دوم ریاست‌جمهوری‌اش، نه‌تنها به این وعده عمل نکرده، بلکه با اولتیماتوم‌ها و تهدید‌های غیرواقع‌بینانه، خود را در تله‌ای سیاسی گرفتار کرده است. تهدید به اعمال تعرفه‌های ۱۰۰ درصدی بر روسیه و شرکای تجاری این کشور، مانند چین و هند، که خریداران اصلی نفت و گاز روسیه هستند، بیش از آنکه اهرم فشاری علیه مسکو باشد، نمایشی از ضعف و ناتوانی در درک واقعیت‌های ژئوپلیتیکی و روند‌های موجود در نظام بین‌الملل است.

این تهدیدات، به دلیل وابستگی اقتصاد جهانی به انرژی روسیه و حجم عظیم تجارت چین و روسیه (حدود ۲۵۰ میلیارد دلار در سال)، می‌توانند پیامد‌های مخربی برای اقتصاد ایالات متحده و متحدانش داشته باشند. تحلیل‌ها تأکید می‌کنند که این سیاست‌ها، به جای تضعیف پوتین، او را در مسیری که آغاز کرده مصمم‌تر می‌کند، زیرا روسیه با دور زدن تحریم‌های قبلی، نشان داده که قادر به حفظ درآمد‌های نفتی خود از طریق شرکای غیرغربی خود است.

از سوی دیگر ارسال ۱۷ سامانه پاتریوت به اوکراین، که هزینه آن عمدتاً توسط کشور‌های اروپایی ناتو تأمین خواهد شد، نیز بخشی از این نمایش سیاسی است. این اقدام، که به نظر می‌رسد تحت فشار لابی‌های جنگ‌طلب در واشنگتن صورت گرفته، نمی‌تواند موازنه قدرت را در میدان نبرد تغییر دهد. این سامانه‌ها، هرچند پیشرفته، به دلیل محدودیت در تعداد و پیچیدگی لجستیکی، نمی‌توانند به طور مؤثر در برابر برتری نظامی روسیه در جنگ فرسایشی اوکراین مقاومت کنند. در واقع، این تصمیم بیش از آنکه راه‌حلی برای بحران باشد، به طولانی‌تر شدن جنگ و افزایش تلفات منجر خواهد شد.

واکنش روسیه به موضع‌گیری‌های جدید ترامپ

واکنش مسکو به اعلامیه اخیر ترامپ ترکیبی از تمسخر و بی‌اعتنایی بوده است. کرملین تهدیدات تعرفه‌ای را «غیرجدی» و «غیرقابل اجرا» توصیف کرده و اعلام کرده که چنین اقداماتی تنها به انزوای بیشتر آمریکا در صحنه جهانی منجر خواهد شد. دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین، در واکنش به اولتیماتوم ۵۰ روزه، اظهار داشت که «روسیه تحت فشار تهدیدات عمل نمی‌کند و سیاست خارجی خود را بر اساس منافع ملی تنظیم می‌کند.» او همچنین تأکید کرد که روسیه آماده مذاکره است، اما تنها بر اساس شروطی که پیش‌تر اعلام شده، از جمله به رسمیت شناختن کریمه به‌عنوان بخشی از روسیه و حفظ کنترل بر مناطق الحاقی دونباس.

ولادیمیر پوتین نیز در یک نشست خبری در مسکو، با لحنی کنایه‌آمیز، تهدیدات تعرفه‌ای را «تلاشی برای جلب توجه داخلی در آمریکا» خواند و گفت که «این‌گونه بلوف‌ها نمی‌توانند واقعیت‌های میدان جنگ را تغییر دهند.» پوتین به همکاری‌های اقتصادی گسترده روسیه با چین، هند و برزیل اشاره کرد و تأکید کرد که این کشور‌ها بعید است تحت فشار آمریکا از منافع خود دست بکشند.

برخی مقامات روس تهدیدات را «خنده‌دار» توصیف کرده‌اند و معتقدند که ترامپ درک درستی از پیچیدگی‌های اقتصاد جهانی ندارد. آنها استدلال می‌کنند که اعمال تعرفه‌های ۱۰۰ درصدی بر شرکای تجاری روسیه، مانند چین، می‌تواند به یک جنگ تجاری تمام‌عیار منجر شود که در نهایت به ضرر اقتصاد آمریکا خواهد بود. این واکنش‌ها نشان‌دهنده اطمینان مسکو به توانایی خود برای مقاومت در برابر فشار‌های اقتصادی و نظامی آمریکا است.

واکنش چین به سیاست‌های جدید ترامپ

چین، به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین شرکای تجاری روسیه و هدف بالقوه تهدیدات تعرفه‌ای ترامپ، با احتیاط، اما با قاطعیت به این موضع‌گیری‌ها واکنش نشان داده است. مائو نینگ، سخنگوی وزارت امور خارجه چین، در اظهاراتی اعلام کرد که پکن از مذاکرات مستقیم بین روسیه و اوکراین برای حل‌وفصل مسالمت‌آمیز بحران حمایت می‌کند، اما هرگونه تلاش برای اعمال فشار اقتصادی بر چین، از جمله از طریق تعرفه‌های تجاری، را «غیرسازنده» و «محکوم به شکست» خواند.

چین تأکید کرده که سیاست خارجی‌اش بر اساس احترام متقابل و منافع مشترک شکل گرفته و از تهدیدات یک‌جانبه آمریکا تأثیر نخواهد پذیرفت. تحلیل‌ها نشان می‌دهد که چین، که سالانه حدود ۷ میلیون بشکه نفت از روسیه وارد می‌کند، بعید است به دلیل تهدیدات تعرفه‌ای از تجارت خود با مسکو دست بکشد. پکن، که پیش‌تر در شورای امنیت سازمان ملل از محکوم کردن تهاجم روسیه به اوکراین خودداری کرده بود، موضعی محتاطانه، اما عمل‌گرایانه در قبال این بحران اتخاذ کرده است.

چین همچنین هشدار داده که اعمال تعرفه‌های سنگین بر کالا‌های چینی می‌تواند به تشدید تنش‌های اقتصادی با آمریکا منجر شود، چیزی که به گفته تحلیلگران، حتی متحدان آمریکا در اروپا نیز از آن استقبال نمی‌کنند. این موضع چین نشان‌دهنده تلاش پکن برای حفظ تعادل در روابط خود با روسیه و غرب است، در حالی که از منافع اقتصادی و استراتژیک خود محافظت می‌کند.

چرا سیاست‌های ترامپ محکوم به شکست است؟

بسیاری از کارشناسان با در نظر گرفتن برخی متغییر‌ها تاثیرگذار در روند تحولات جنگ اوکراین سیاست‌های جدید ترامپ را از پیش باخته می‌دانند که نه تنها توانایی کاهش تنش‌ها‌تر اروپا را ندارد بلکه می‌تواند در کوتاه مدت و میان مدت بر آتش جنگ اروپا بیفزاید. از آن جمله می‌توان به برخی از این متغییر‌ها اشاره داشت:

عدم درک واقعیت‌های میدان جنگ: جنگ اوکراین، که اکنون در چهارمین سال خود قرار دارد، به یک جنگ فرسایشی تبدیل شده است. روسیه با برتری در منابع انسانی، تولیدات نظامی و ذخایر استراتژیک، دست بالا را در میدان نبرد دارد. تهدیدات تعرفه‌ای و ارسال تسلیحات جدید به اوکراین نمی‌توانند این برتری را تغییر دهند. پوتین، که شروطی مانند به رسمیت شناختن کریمه و واگذاری مناطق الحاقی را مطرح کرده، بعید است تحت فشار اولتیماتوم ۵۰ روزه تسلیم شود. این شروط، که در منظر شرکای غربی کی‌یف به‌عنوان «قرص سمی» توصیف شده‌اند، مذاکرات صلح را به بن‌بست کشانده‌اند.

ناکارآمدی تحریم‌ها و تعرفه‌ها: تاریخ نشان داده که تحریم‌های اقتصادی علیه روسیه تأثیر محدودی دارند. روسیه با دور زدن تحریم‌های قبلی از طریق تجارت با چین، هند و برزیل، توانسته درآمد‌های نفتی خود را حفظ کند. اعمال تعرفه‌های ۱۰۰ درصدی بر شرکای تجاری روسیه، به‌ویژه چین، می‌تواند به یک رویارویی اقتصادی تمام‌عیار با پکن منجر شود، چیزی که حتی متحدان آمریکا در ناتو از آن حمایت نمی‌کنند. به عنوان مثال، آلمان، که یکی از تأمین‌کنندگان مالی سامانه‌های پاتریوت است، احتمالاً با چنین سیاستی مخالفت خواهد کرد، زیرا به اقتصاد خود آسیب می‌رساند. همچنین در این خصوص می‌توانیم از هند به‌عنوان یکی از بزرگترین شرکای اقتصادی روسیه و ایالات‌متحده نام ببریم که در مطمئنا با اعمال اهرفه‌های مدنظر ترامپ می‌تواند یکی از بزرگترین متضرر‌های سیاست‌های ایالات‌متحده لقب بگیرد.

تضعیف نقش میانجی‌گری آمریکا: اولتیماتوم ۵۰ روزه، به جای آنکه ترامپ را به‌عنوان یک میانجی قدرتمند معرفی کند، اعتبار او را به خطر انداخته است. اگر پوتین این ضرب‌الاجل را نادیده بگیرد (که بسیار محتمل است)، ترامپ یا باید عقب‌نشینی کند و ضعف خود را نشان دهد یا تعرفه‌هایی را اعمال کند که به اقتصاد آمریکا و متحدانش آسیب می‌رساند. این دوراهی نتیجه سیاست‌های شتاب‌زده و بدون پشتوانه استراتژیک است. این تهدیدات، به جای نزدیک‌تر کردن صلح، با سخت‌تر کردن مواضع پوتین و به خطر انداختن کانال‌های ارتباطی، حل‌وفصل بحران را دشوارتر خواهد کرد.

فشار‌های داخلی و جنگ‌طلبان واشنگتن: نفوذ نومحافظه‌کاران و جنگ‌طلبان در دولت ترامپ یکی از عوامل اصلی شکست سیاست‌های اوست. سناتور‌هایی مانند لیندسی گراهام، که پیشنهاد تعرفه‌های ۵۰۰ درصدی بر خریداران نفت روسیه را مطرح کرده‌اند، در تلاشند تا او را به سمت رویارویی طولانی‌مدت با روسیه سوق دهند. این در حالی است که ترامپ در کمپین انتخاباتی خود، بار‌ها از پایان دادن به «جنگ‌های بی‌پایان» سخن گفته بود. حال، به نظر می‌رسد او در دام همان سیاست‌هایی افتاده که زمانی آنها را محکوم می‌کرد. این تناقض نشان‌دهنده ناپختگی سیاسی و عدم استقلال او در برابر لابی‌های جنگ‌طلب است.

پیامد‌های احتمالی سیاست‌های ترامپ

سیاست‌های اخیر ترامپ، به‌ویژه تهدید به اعمال تعرفه‌های ۱۰۰ درصدی، می‌تواند پیامد‌های منفی متعددی داشته باشد از جمله:

 تشدید تنش‌های جهانی: اعمال تعرفه‌ها بر شرکای تجاری روسیه، مانند چین و هند، می‌تواند به یک جنگ تجاری تمام‌عیار منجر شود که اقتصاد جهانی را به خطر می‌اندازد. چین، که یکی از بزرگ‌ترین واردکنندگان نفت روسیه است، بعید است تحت فشار آمریکا از منافع خود دست بکشد. این امر می‌تواند روابط آمریکا و چین را به شدت تیره کند.

انزوای آمریکا در میان متحدان: کشور‌های اروپایی، که تحت فشار افزایش هزینه‌های دفاعی ناتو قرار دارند، ممکن است با سیاست‌های یک‌جانبه آمریکا مخالفت کنند. آلمان و دیگر اعضای ناتو، که هزینه سامانه‌های پاتریوت را تأمین می‌کنند، احتمالاً در برابر فشار‌های اقتصادی بیشتر مقاومت خواهند کرد.

تقویت محور‌های ضدآمریکایی: سیاست‌های خصمانه علیه روسیه و تهدیدات علیه چین می‌تواند به تقویت همکاری‌های مسکو و پکن منجر شود. این امر می‌تواند به تشکیل اتحاد‌های جدید علیه منافع آمریکا در مناطق مختلف جهان منجر شود.

بهره سخن

سیاست‌های دونالد ترامپ در شش‌ماهه اول دور دوم ریاست‌جمهوری‌اش در قبال جنگ اوکراین و روسیه، نمایانگر ترکیبی از نمایش سیاسی، تصمیم‌گیری‌های شتاب‌زده و نفوذ جنگ‌طلبان در واشنگتن است. اولتیماتوم ۵۰ روزه به روسیه و تهدید به اعمال تعرفه‌های ۱۰۰ درصدی، نه‌تنها بعید است پوتین را به مذاکره وادار کند، بلکه می‌تواند به تشدید تنش‌ها، آسیب به اقتصاد جهانی و انزوای بیشتر آمریکا منجر شود. ارسال ۱۷ سامانه پاتریوت به اوکراین نیز، هرچند به‌عنوان یک اقدام حمایتی معرفی شده، در عمل نمی‌تواند موازنه قدرت را در میدان نبرد تغییر دهد و تنها به طولانی‌تر شدن جنگ کمک خواهد کرد.

واکنش‌های تمسخرآمیز و بی‌اعتنای روسیه و موضع محتاطانه، اما قاطع چین نشان‌دهنده اعتماد به نفس این دو کشور در برابر فشار‌های آمریکا است. مسکو با تکیه بر روابط اقتصادی خود با کشور‌های غیرغربی و برتری نظامی در اوکراین، این تهدیدات را بی‌اثر می‌داند. چین نیز با تأکید بر مذاکرات صلح و رد فشار‌های اقتصادی، از منافع خود محافظت می‌کند. در نهایت، این شکست نه‌تنها اعتبار ترامپ را در صحنه جهانی خدشه‌دار کرده، بلکه بار دیگر نشان داده که رویکرد‌های یک‌جانبه و تهدیدمحور نمی‌توانند راه‌حلی برای بحران‌های پیچیده‌ای مانند جنگ اوکراین باشند.