شگردهای جریان تکفیری‌ در فضای مجازی

حضور تأثیرگذار داعش در شبکه‌های اجتماعی و یارگیری‌های گسترده از این طریق، این گروه را به یکی از قدرتمندترین گروه‌های تروریستی در جهان بدل ساخته است. به نظر می‌رسد داعش با هوشمندی خاصی و با شناخت از ماهیت نظام جدید جهانی به این سمت حرکت کرده است.

این گروه تروریستی اکنون در شبکه توئیتر، فیس بوک و یوتیوب حضور قوی و اثر گذار دارد که نیازمند تحقیق و تفحص درباره تأثیرات آن و دامنه نفوذش بر کاربران اینترنتی است. این شبکه‌ها عموماً بر ذهن و روح کاربران جوان که اطلاعات زیادی ندارند تأثیر می‌گذارد. چنانچه دولت‌ها و حکومت‌های بزرگ جهان براستی و حقیقتاً خواهان مبارزه با جریان‌های تروریستی هستند. اینترنت اولین مقصد مبارزه می‌تواند باشد.

استفاده از شبکه‌های اجتماعی مجازی به دو چیز نیاز دارد: تخصص و پول. جذب شدگان داعش قاعدتاً از بهره هوشی بالایی برخوردار نیستند که انتظار رود بتوانند برنامه ریزان موفقی باشند و از عهده این گونه امور برآیند، زیرا اگر می‌توانستند دیگر داعشی نمی‌بودند.

آنان منابع مستقیم پولی هم ندارند و یکی از دلایل جذب آنها معمولاً فقر است. اما داعش و برنامه‌های پیش از آن زمینه‌های سیاسی و ریشه در برنامه ریزی‌های سیاسی دارد که منابع مالی آن از سال‌ها پیش از عربستان و امیرنشین های عربی خلیج فارس تأمین می‌شده است و تدریجاً ترکیه را نیز به این معرکه کشاندند که می‌توانست در تدارک کارشناسان برنامه ریزی نرم افزاری هم دست داشته باشد. به عبارت دیگر می‌توان گفت هزینه و کارشناسی برای انجام این برنامه از سوی کسانی تأمین شده است که از انجام آن منتفع می‌شده‌اند. پس باید دید چه کسانی از این برنامه سود می برند و چه کسانی متضرر می شوند.

 رژیم صهیونیستی: هیچ رژیمی به‌اندازه اسرائیل از جنگ‌های داخلی سوریه و عراق و حتی لیبی، تونس، مصر و یمن منتفع نشده است. اسرائیل در چند درگیری مستقیم و انتقام جویانه با حزب الله در لبنان و حماس در غزه نتوانست به اهداف خود دست یابد، اما با درگیر کردن تدریجی منطقه به جنگ‌های فرقه‌ای توانسته است خود را از شر تهدیدهای بالقوه‌ای که خطرناک تر هستند، یعنی از خطر وجود رقبای قوی در سوریه و عراق و همچنین خطرات بالقوه مصر و لیبی و تونس و یمن برهاند. این رژیم همچنین توانسته ترکیه را که از زمان برخورد کشتی ارسال کمک به غزه روابطش با اسرائیل تیره شده بود، به سوی خود جلب کند و عملاً در جنگ‌های داخلی عراق و سوریه درگیر کند. اسرائیل با تأکید بر برنامه ایران هراسی بخشی از کشورهای منطقه و نیروهای واپسگرای داعشی و تکفیری را در مقابل ایران قرار داده است.

 عربستان سعودی: آل سعود حتی پیش از ایجاد و تقویت طالبان در افغانستان با پناه گرفتن در پس تعصبات مذهبی، خصومت با تشیع و ایران و فرهنگ فارسی را به نوعی آرمان ایدئولوژیک تبدیل کرده و تروریست‌های داعشی و تکفیری را ابزار و مظاهر ترور و انفجار و نبرد با تشیع قرار داده است. عربستان با تبدیل خصومت با ایران به سیاست استراتژیک خود در این راه حتی از همکاری و اتحاد با اسرائیل که آن را خصم ایدئولوژیک جمهوری اسلامی می‌داند، کوتاهی نمی‌کند. عربستان که هنوز اسیر حکومت قبیله‌ای است از انقلاب در ایران نگران الگو شدن آن در عربستان و بسط افکار جمهوری خواهانه در آن کشور بوده است.

ترکیه: آنکارا تدریجاً و به اغوای عربستان و به طمع سهم بردن از میراث سرزمینی عراق و سوریه، نوعی تجدید ساختار امپراتوری عثمانی و همچنین نگرانی از کشیدن خطوط لوله نفت و گاز ایران و عراق  به لاذقیه و سواحل مدیترانه‌ای سوریه که می‌تواند رقیب بندر نفتی جیحان ترکیه شود، به این  معرکه کشانده شد و پس از شکست در انتخاباتی که در آن حزب رقیب کرد حزب حاکم را به اقلیت تبدیل کرده بود، حمایت‌های پنهانی را حتی عملی کرد، بمب افکن روس را سرنگون و بمباران کردهای سوریه را آغاز  و روابط خود را با اسرائیل تجدید کرد. ترکیه را می‌توان بازنده این توطئه دانست، زیرا بازارهای سوریه و عراق برای ترکیه رنگ اختصاصی داشت، اکنون آن بازارها از میان رفته است، توریسم سالانه سه میلیون نفری روسیه و بازار مصرفی متنوع روسیه نیز تقریباً از میان رفته است. روابط تجاری و توریستی با ایران نیز رونق پیشین را ندارد. احتمال بازنگری ترکیه در سیاست خارجی خود کم نیست.

 امریکا: واشنگتن نیز ضمن نگرانی از تروریسم داعشی، عجالتاً از این وضعیت سود می‌برد. از سویی خود را حامی و ضامن بقای اسرائیل و منافع آن می‌داند، که داعش آن را تأمین کرده است. از طرفی بزرگترین فروش‌های تاریخی تسلیحاتی را به عربستان انجام داده است و می‌دهد و سوم اینکه برای ایران که اسرائیل و عملاً امریکا را دشمن استراتژیک خود می‌داند ایجاد مزاحمت می‌کند.

امریکا نگران آن است که با قوام گرفتن حکومت مبتنی به اکثریت در عراق و استمرار نفوذ شیعه زمینه را در آن کشور در مقابل ایران ببازد، از این رو ضمن حمایت از کردها به عنوان نیروی تعدیل کننده و ضمن مبارزه‌ای کاهش دهنده با داعش، نوعی فدرالیسم قومی را که متضمن قدرت بیشتر قبایل سنی در سرزمین‌های غربی عراق باشد در نظر دارد. امریکا در سیاست حمایت از کردها که می‌تواند بر کردهای ترکیه اثر بگذارد با ترکیه

تضاد دارد.

 

  اروپا: اروپا خصوصاً فرانسه در سوریه و لبنان منافع و روابطی داشته‌اند، اما نه آنقدر که بتوانند تقویت داعش و فروپاشی آن را تقویت کنند. اروپا از اینکه بسیاری از نیروهای جذب شده در داعش از میان مسلمانان حاشیه نشین آن کشورها در بازگشت از جنگ مسائلی در اروپا ایجاد کنند و نیز از امواج مهاجرانی که سرازیر شده‌اند نگران است و ترجیح می‌دهد مسأله به نحوی پایان یابد و ثباتی حاکم شود و بازرگانی آغاز شود.

 روسیه: مسکو رنجیده از مسائل اوکراین که آن را توطئه اروپا و غرب می‌داند و همچنین برای حفظ منابع خود در پایگاه دریایی لاذقیه در سوریه و خصوصاً با توجه به نفوذ خطرناک داعش در میان جمعیت بالای اهل سنت و قفقاز شمالی خواهان سرکوب داعش است و خصوصاً انفجار هواپیمای توریست‌های روس در شرم الشیخ و سقوط بمب افکن آن کشور توسط ترکیه بر فراز سوریه آن کشور را به درگیری در حمایت از دولت اسد مصمم تر کرده است.

 ایران: ایران که جنگی پرهزینه را پشت سرگذاشته و به تحریم طولانی پایان داده است به طور طبیعی خواهان بهره مندی بیشتر از تعاملات سیاسی و اقتصادی با همسایگان، خصوصاً ترکیه  عراق و سوریه است، تا راهی بازرگانی با مدیترانه را برای خود باز نگاه دارد و از بازارهای منطقه بهره‌مند شود. برخی تضادهای منافع با ترکیه که در واقع در برابر زیان آشوب بی‌ارزش است و نیز تضاد منافع جاه طلبانه عربستان، در ایجاد شرایط آرامش در منطقه غربی ایران تا خاورمیانه ایجاد اختلال کرده است. منافع ایران ایجاب می‌کند که در این کشورها ثبات و آرامش برقرار باشد و در عین حال با دولت‌های متخاصم مواجه نباشد. منافع ترکیه هم می‌تواند مشابه باشد، لذا امکان همکاری با ترکیه و عراق در ایجاد آرامشی ائتلافی در منطقه وجود دارد.

شیوه‌های مبارزه

در مبارزه با جریان های تروریستی در فضای مجازی، باید پیش از هر چیز به دلایل روی‌آوری گسترده و منسجم داعش به شبکه‌های اجتماعی پرداخت. دلیل اصلی آن رواج ارزان و دستیابی سریع به اطلاعات و تماس است. در گذشته استفاده از این سیستم‌ها ویژه کارشناسان بود و برای مردم عادی دستیابی به آن دشوار و حتی غیر ممکن بود. اکنون میانمایگان فرهنگی نیز به آسانی حتی به وسیله تلفن‌های هوشمند به آن دسترسی دارند، امکانات کارشناسی و نرم افزاری و تدارکاتی شبکه‌ها نیز با ثروت‌های تغذیه کننده داعش تأمین می‌شود. تازه ارزانترین و سریع ترین وسیله دستیابی هم هست. تکفیری‌های داعش در این رهگذر از تکنیک‌ها و فنون خاص خود در شبکه‌های اجتماعی برای عضو‌گیری بهره می‌برند.

تبلیغات روانی و شناسایی مخاطب‌های قابل جذب نیاز به تخصص هایی دارد که از تروریست‌های عادی بر نمی‌آید، قاعدتاً این بخش بر عهده حامیان آنان است.

به نظر می‌رسد حضور مؤثر و روزانه داعش در شبکه‌های اجتماعی با امکانات مخابراتی و تکنولوژیک عراق وسوریه همخوانی ندارد. این میزان فعالیت بسرعت بالای اینترنت و دیگر امکانات نیاز دارد که عراق وسوریه فاقد آن است. از این رو می‌توان ادعا کرد که صحنه گردانان ارتباطی و اطلاعاتی داعش در مناطق توسعه یافته جهان مستقر هستد.

در افغانستان هم هنگامی که بن لادن در قالب القاعده با حمایت امریکا با شوروی و دولت کمونیست افغان می‌جنگید به دو ابزار اصلی مجهز بود. گوشی‌های ماهواره‌ای ثریا که مستقیماً در ارتباط غربی‌ها بود و دیگری موشک‌های ضد هوایی استینگر، که این چیزها بدون حمایت غرب

میسر نبود.

اما آنچه که در این مرحله ضروری می نماید تشکیل یک بسیج جهانی در مبارزه با داعش است.  نیروهای میانمایه و بدوی صفت و متعصب داعش عنادی عمیق با غرب دارند. این عناد با نمایش‌های اعدام‌های دسته جمعی یا انفرادی اسیران غربی، روزنامه نگاران، و مسیحیان  و شیعیان و ایزدیان بومی در کنار مخالفان عقیدتی و نیز کشیده شدن دامنه ترور آنان به سرزمین هایی که نیروهایی از آنجا جذب کرده بودند مانند امریکا، روسیه، فرانسه، آلمان، بلژیک، انگلستان و بوسنی، نفرتی متقابل بر انگیخته است که مقاومتی در برابر آنان ایجاد کرده است که هرگونه بهره برداری فرصت طلبانه و ابزاری از آنان را نیز خنثی می‌کند. تصور می‌رود جهان رو به همکاری برای از میان برداشتن آنان باشد. در این میان ایران می‌تواند نقشی ظریف و عقلانی و به دور از هیجان و شعار بازی کند.