باتلاق الحدیده

تحولات میدانی جنگ یمن طی حدود 10 روز گذشته وارد فاز جدیدی شده و ائتلاف سعودی که پیش‌ازاین، حملات گسترده‌ای را در این کشور ترتیب داده بود، به‌تازگی هجمه سنگینی را به الحدیده صورت داده است. آل سعود از 30 خرداد سال جاری تا به امروز، برای تصرف این منطقه استراتژیک خیز برداشته و ترکیبی از نیروهای مزدور داخلی و خارجی، حدود پنج ماه است که از زمین، هوا و دریا سودای اشغال این شهر و بندر آن را در سر می‌پرورانند اما به دربسته خورده‌اند.


 افزون بر نیروهایی که عربستان از برخی کشورهای آفریقایی در کنار ارتش شکست‌خورده امارات گردآورده، آمریکا و فرانسه نیز در معرکه الحدیده شرکت دارند و از مهاجمین حمایت می‌کنند.
 علیرغم آتش باری شدید و برخورداری از تسلیحات پیشرفته اما ائتلاف پدرجد تروریست‌ها ضربات مهلکی را متحمل شد؛ ازجمله اینکه تعداد قابل‌توجهی از مزدوران سودانی به هلاکت رسیده و اسیر شدند، مسیرهای مواصلاتی متجاوزین توسط نیروهای مردمی و انصار الله قطع شدند، تانک‌های آبرامز و خودروهای زرهی «امرپ» ائتلاف، یکی پس از دیگری با موشک‌های زمین به زمین پرقدرت مقاومت هدف قرار گرفتند، حیثت آمریکا که سازنده این تجهیزات بود را بر باد داد و آن‌ها را مجبور کرد که مسیر هوایی را برای پشتیبانی از نیروهای خود در الحدیده انتخاب کنند.


این نکته نیز حائز توجه است که در غرب الحدیده دریا واقع‌شده، جنوب این شهر اشغال‌شده، در بخش شرقی، برخی از نیروهای ائتلاف سعودی واردشده‌اند و در شرف ورود به بخش شمال شرقی این شهر هستند اما با مقاومت نیروهای انصار الله هنوز موفق به این کار نشده‌اند. 


کوشش اشغالگران این است که مسیر صنعا به الحدیده را مسدود کرده و عقبه نیروهای مقاومت را به‌زعم خود قطع کنند که چند نقطه نیز به‌طور مقطعی، به کنترل آنان در آمد اما این مسیر همچنان باز است و تدارکات انصار الله و کمیته‌های مردمی همچنان برقرار است.


 در حال حاضر و به‌رغم هجوم همه‌جانبه به الحدیده، این مقاومت یمنی‌ها بوده که مهاجمین را در تنگنا قرار داده و تلفات سنگینی به آنان وارد کرده است. سؤال اینجاست که چرا در چند روز اخیر، بر حجم حملات و شدت سبعیت رژیم کودک کش سعودی و شرکایش در الحدیده افزوده‌شده است؟ دلایل ذیل را می‌توان به‌عنوان جنون قبیله سعودی در یمن ذکر کرد.
1. سازمان ملل متحد، مذاکراتی را بین طرف‌های درگیر برای ماه سپتامبر (شهریور و مهر سال جاری) ترتیب داد که به ماه نوامبر (آبان و آذر) موکول شد ولی برگزار نشد و درنتیجه، بنا شد که گفتگوها در ماه دسامبر (آذر و دی) برگزار شود.


 تقلای ائتلاف نامیمون عربستان و امارات این است که تا پیش از برگزاری این گفتگوها، برگ برنده‌ای به‌منظور ارائه در مذاکرات داشته باشند چراکه نتوانستند تصرفات قابل‌توجهی در روی زمین داشته باشند و حتی موفق نشدند که قاطبه یمنی‌ها را به‌سوی خود جذب کرده و با خود همراه کنند. اما چرا مذاکره؟ پاسخ این است که آن‌ها می‌خواهند دست‌پر از گفتگو با یمنی‌ها بیرون بروند و ادعا کنند که بله! ما دستاورد بسیار مهمی همچون اشغال الحدیده را در اختیار داشتیم اما به خاطر امنیت غیرنظامیان، کوتاه آمدیم و صلح کردیم!!


2. الحدیده و بندر راهبردی آن اگر تصرف شود، محاصره زمینی و هوایی یمن از طریق حصر دریایی نیز تکمیل می‌شود و آخرین معبر تأمین نیازهای اولیه مردم این کشور با خطر جدی مواجه می‌گردد؛ لذا اشغال این منطقه، به آبروی نداشته سعودی‌ها گره‌خورده و چنانچه در این گام موفق نشوند، به این معناست که خون‌ریزی‌های تقریباً چهارساله آن‌ها در یمن، بیهوده بوده و حرف مقاومت به کرسی نشسته است.


3. با شکست ائتلاف عربستان در الحدیده و فرو رفتن مضاعف قارون‌های منطقه در باتلاق یمن، آمریکا و غرب، دیگر برگی برای پیروز کردن آن‌ها در اختیار ندارند اما زخم بازی که در این کشور مظلوم ایجاد کرده‌اند، می‌تواند به ناوگان نظامی آمریکا در منطقه، تأسیسات نفتی و استراتژیک عربستان و امارات آسیب بیشتری برساند. سامانه‌های موشکی یمنی‌ها در شرایط تحریم، روزبه‌روز دقیق‌تر می‌شوند و ترس آمریکایی‌ها نیز افزایش می‌یابد. 


واشنگتن که زمانی از ساقط کردن همه موشک‌های یمنی به‌وسیله سامانه‌های پاتریوت سخن می‌گفت و جنگ تا سرکوبی انقلاب یمن را خواستار بود اکنون از ترس درهم کوبیده شدن اهداف بزرگ در عربستان و امارات از صلح سخن می‌گوید.


 افزون بر این، چهره بدون رتوش غرب را از این منظر نیز می‌توان مشاهده کرد که با وجود توحشی که عربستان در یمن از خود نشان داده، اما حاضر نیستند به دموکراسی واقعی که از آن دم می‌زنند و در قالب حمایت‌های مردمی از انصار الله تجلی‌یافته، احترام بگذارند و روابط خود را با قرون‌وسطایی‌ترین و عقب‌مانده‌ترین کشور منطقه ازلحاظ مردم‌سالاری متوقف نمایند.


4. آمریکا و عربستان همواره مترصد فرصتی برای پایان آبرومندانه جنگ بودند ولی هیچ‌گاه این فرصت را پیدا نکردند اما شرایط کنونی، متفاوت از گذشته است. هم واشنگتن و هم ریاض پس از رسوایی قتل خاشقجی توسط عربستان، تحت‌فشار سنگینی برای پایان دادن به جنایت و حمایت از خون‌ریزی در یمن قرار دارند. بر اثر این فشارها بود که ترامپ برای کاستن از اعتراضات جهانی به جانب‌داری از عربستان در کشتار یمنی‌ها،‌ اظهاراتی نمایشی در خصوص مبرا کردن واشنگتن ازآنچه در این کشور می‌گذرد را بر زبان آورد و تلویحاً حساب خود را از حساب گاو شیرده منطقه جدا کرد. آبروریزی است که بعد از قریب به پنج ماه، نتوانسته‌اند یک بندر شنی و مسطح را در یک کشور جنگ‌زده اشغال کنند و حالا که فشار جهانی برای توقف جنگ یمن فزونی یافته و سازمان ملل هم به یاری سعودی‌ها آمده، فرصت را مغتنم شمرده تا آخرین خیز خود را برای کسب امتیاز بر سر میز مذاکره بردارند.


5. احتمال دیگری که در این میان وجود دارد و با توجه به اوضاع فعلی البته بسیار ضعیف به نظر می‌رسد، اجرای طرح فدرالی عربستان برای یمن است. ترکیب نیروهایی که به این بندر حمله کرده‌اند عبارت است از عربستان، امارات، نیروهای وابسته به منصور هادی و برخی گروه‌هایی که قبلاً وابسته به علی عبدالله صالح بودند. همچنین برخی گروه‌های نزدیک به امارات که در بین مهاجمین حضور دارند، با این توهم پا به میدان گذاشته‌اند که هرکدام در آینده، قسمتی از نقاط استراتژیک یمن را به‌عنوان حق خود طلب کنند. امارات و عربستان در برخی مناطق حساس یمن، دچار اختلاف هستند به‌خصوص در جنوب یمن. لذا حمله به الحدیده با هزینه عربستان و به سود امارات است و چنانچه به فرض محال، الحدیده به اشغال ائتلاف سعودی در آید، اختلافات این دو کشور نیز شدت یافته و کار به‌سادگی خاتمه پیدا نمی‌کند.


و بالاخره اینکه، از هر زاویه‌ای که به ماجرای یمن نگاه کنیم، عربستان بازنده و انصار الله و مردم یمن، برنده جنگ هستند. برتری در میدان نظامی فقط به ساز و برگ و تجهیزات پیشرفته منوط نیست، بلکه اراده راسخ و ایمان به هدف، مقاومت پولادین و آمادگی برای جهاد و شهادت ازجمله عواملی هستند که به شکل تحسین‌آمیز و غرورآفرینی در مردم و مقاومت یمن دیده می‌شود و ائتلاف سعودی را به دلیل فقدان این مؤلفه‌های برجسته، بازنده میدان کرده است.

سید جعفر قنادباشی