مسکو چه رویایی برای آفریقا دارد؟

هفته گذشته برای ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهوری روسیه به لحاظ توسعه نفوذ ژئوپلیتیکی مسکو، هفته پر دستاوردی تلقی شد.

اخبار بین‌الملل- نخست آنکه بعد از خروج نظامیان آمریکایی از شمال سوریه، به راحتی از پس مذاکره با رجب طیب اردوغان همتای ترکیه‌ای برآمد و جایگاه خود و متحدش یعنی بشار اسد رئیس جمهوری سوریه را محکم کرد. تمدید توافق آتش‌بس به مسکو فرصت داد تا جای خالی واشنگتن را در شمال شرق سوریه پر کند و جایگاه روسیه را به عنوان بازیگر اصلی در عرصه خاورمیانه ارتقا دهد.

دیگر آنکه پوتین در جبهه ژئوپلیتیک دیگری نیز موفق به پیشروی قابل توجهی شد: آفریقا.

با میزبانی از نشستی ۲ روزه در سوچی با حضور نمایندگان ۵۳ کشور آفریقایی که ۴۳ تن از آنها را سران این کشورها تشکیل می‌دادند؛ پوتین این پیام واضح را به جهان مخابره کرد که با تکیه بر پیوندهای به جا مانده از دوره شوروی سابق و همزمان با دورخیز برای گسترش دایره نفوذ به اقصی نقاط جهان، در راه بازگشت به قاره سیاه است.

خبرهایی از این نشست ویژه در لابه‌لای اخبار تحولات سوریه به بیرون درز کرده است- خبرهایی مثل «احتمال تاسیس پایگاه نظامی روسیه در آفریقای مرکزی»، «فروش بالگرد تهاجمی ام آی-۳۵ به نیجر» و «توافق همکاری در زمینه انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای با اریتره».

روسیه در حال حاضر نیز یکی از اصلی‌ترین تامین‌کنندگان سلاح برای کشورهای آفریقایی است حال آنکه می‌کوشد روابط خود را در حوزه‌هایی چون حفاری معدن و مسائل امنیتی نیز به سطحی جدید ارتقا دهد. اما سوال اینجا است که مرد شماره یک روسیه چه اهدافی را از ماجراجویی در آفریقا دنبال می‌کند؟

محموله‌های سلاح روسیه از الجزیره تا موزامبیک در رفت و آمدند. مسکو به رهبران آفریقا مشاوره انتخاباتی می‌دهد و مستشاران نظامی خود را به کمک‌شان می‌فرستد. آفریقا اولویت نخست سیاست خارجی روسیه نیست اما زمینی حاصلخیز برای تعمیق روابط با شرکای قدیمی و جدید است حال آنکه مسکو همزمان می‌تواند با ترکیب سیاست و تجارت، تحریم‌های اقتصادی آمریکا را پس بزند و جایگاه ژئوپلیتیکی جدیدی برای خود تعریف کند.

تحریم‌های غرب که به واسطه الحاق کریمه علیه روسیه اعمال شد، نتیجه‌ای معکوس بر رفتار مسکو داشت به گونه‌ای که موجب چرخش سیاست خارجی آن به منظور ایجاد فرصت‌های جدید در دیگر نقاط جهان همزمان با صف‌آرایی در برابر آمریکا و اروپا شد.

اما همانند خاورمیانه، بازگشت روسیه به آفریقا نیز تا حد زیادی محصول کاهش توجه دولت دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا به قاره سیاه است. تنزل سطح مشارکت واشنگتن از خالی بودن پست سفارت آمریکا در شماری از کشورهای آفریقایی مشهود است حال آنکه برخی اظهارات توهین آمیز ترامپ مانند وقتی که در انتقاد از روند مهاجرت غیرقانونی، این کشورها را به کثافت‌خانه تعبیر کرد، حاکی از کاهش نقش حمایتی واشنگتن و در عوض فرصت دادن به روسیه و البته چین برای پر کردن جای خالی آمریکایی‌ها است.

پوتین در مصاحبه‌ای که پیش از برگزاری نشست با خبرگزاری ایتارتاس داشت، با اذعان به تقویت رابطه روسیه و کشورهای آفریقایی، کمک‌های مسکو به آنها را در این چارچوب دسته‌بندی کرد: حمایت سیاسی و دیپلماتیک، کمک نظامی و امنیتی، کمک اقتصادی، مشاوره برای کنترل بیماری‌ها، کمک بشردوستانه و آموزشی.

البته روسیه در مقایسه با کشوری مثل چین که هزینه گزافی را صرف سرمایه‌گذاری در آفریقا می‌کند؛ از منابع مالی محدودی برخوردار است اما در چشم سران قاره سیاه مزایای ارزشمندی نیز دارد. بنابراین،  آنها بی آنکه نیازی به پس زدن دست کمک آمریکا و چین ببینند، می توانند از مزایای دوستی با روسیه بهرمند شوند.

مثلا کشورهایی مثل نیجر، بورکینا فاسو، موزامبیک و مالی که با شورش و تروریسم مواجه هستند، با توجه به آنچه روسیه در سوریه انجام داد، خواستار همکاری با مسکو در این زمینه هستند.

یا رواندا که به لحاظ تامین انرژی برق در مضیقه است، می تواند روی کمک روسیه برای برخورداری از برق هسته‌ای حساب باز کند.

برای کشوری نظیر مصر هم که قیمت نان و غلات بالا است، قضیه تامین مایحتاج این چنینی مسئله امنیت ملی تلقی می‌شود حال آنکه ۲۷ درصد صادرات روسیه به مصر را هم غلات تشکیل می‌دهد.

اینکه مسکو با چه سرعتی موفق به بسط دایره نفوذ خود در آفریقا شود، مشمول گذر زمان است حال آنکه هدف نهایی به چالش کشیدن قدرت آمریکا و کلونی‌های سابق اروپا یعنی انگلیس و فرانسه تلقی می‌شود.

اما روسیه‌ای که طی سال‌های گذشته به واسطه صبر و مهارت موفق به کسب موفقیت در میدان خاورمیانه شده است، باید در سال‌های پیش رو نیز برای بسط دایره نفوذ در آفریقا، رفتاری بسیار راهبردی پیشه کند.