نسخه‌ها باید پیچیده شوند و نه بایگانی!

انقلاب اسلامی ایران در کنار زمینه سیاسی خود، منجر به وقوع یک انقلاب بزرگ فرهنگی در جامعه شد تا جایی که بسیاری از فرهنگ‌های غلط، منحط، فاسد و ویرانگر ایجاد شده در بستر حکومت طولانی طاغوت و یادگار مانده از جولان غربی‌ها، جای خود را به فرهنگ نشأت گرفته از ارزش‌های ذاتی و پاک اسلامی داد.

در زیر سایه ایجاد یک حکومت فرهنگی و ارزشمدار، بسیاری از بسته‌های فرهنگی قابل دفاع کهن ایرانی هم که دچار کم‌توجهی شده بودند دوباره فرصت بروز و ظهور پیدا کردند تا جایی که تاثیرات فرهنگ برآمده از انقلاب اسلامی را می‌توان تا نقاطی دور و خارج از مرزهای ایران نظاره‌گر بود.

البته گسترش دامنه تغییر فضای فرهنگی جامعه یک مطالبه جدی از طرف مردمی بود که خود بانی انقلاب بودند. 

فرمان بنیانگذار انقلاب اسلامی برای تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی در خرداد سال 59 با هدف تغییر فضا و اصلاح و ایجاد تحول در نظام دانشگاهی و زدودن عناصر و افکار وابسته به غرب و شرق یکی از نخستین گام‌های عملی برای تغییر در روند نامطلوب گذشته و ایجاد بستر مناسب برای پرورش درست دانشجویان آینده‌ساز انقلاب اسلامی بود.

در ادامه لزوم تداوم نظارت بر شرایط فرهنگی جامعه و نیاز به بسط این تغییرات به سایر جنبه‌های زیست فرهنگی باعث شد امام خمینی(ره) در چنین روزی یعنی 19 آذرماه سال 63 فرمان تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی و افزوده شدن سران قوا به این مجموعه را صادر فرمایند.

در طی این سال‌ها شورای عالی انقلاب فرهنگی متاثر از دیدگاه‌های دولت‌های مختلف، کم و بیش در حوزه‌های تعریف شده خود گام‌هایی برداشته است اما اگر این فعالیت را در بوته نقد قرار دهیم باید گفت انتظاری که از چنین مجموعه‌ای با پتانسیلی قابل اتکا و متشکل از سران قوا و برخی دیگر از مسئولان ارشد کشور و چهره‌های علمی و فرهنگی و اندیشه‌ای توانمند می‌رفته به‌طور کامل و مطلوب محقق نشده است.

رهبر انقلاب روز سه‌شنبه گذشته در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی نکاتی را بیان فرمودند که به نوعی می‌توان متوجه عدم رضایت کامل ایشان از عملکرد این شورای مهم طی سال‌های گذشته شد.

ایشان در بخشی از سخنان خود در این دیدار فرمودند: «با وجود غنا و تراز بالای افراد حاضر در این شورا، اما هویت جمعی شورای‌عالی به تناسب اعضای آن، بروز لازم را ندارد و لازم است تأثیرگذاری شورا در مسائل فرهنگی کشور تقویت شود، البته اعضای شورا اشتغالات دیگری نیز دارند و این توقع وجود ندارد که اعضا از کارهای اصلی خود باز بمانند اما انتظار این است که برای امور مربوط به شورا وقت مناسب و کافی گذاشته شود.»

شکی نیست که در سال‌های پس از انقلاب، دشمن بعد از ناکامی در کودتا، حمله نظامی، تحریم و... عرصه فرهنگ را از مهم‌ترین جبهه‌های پیش‌روی خود برای مقابله با جمهوری اسلامی دانسته و به‌طور جدی بیش از سه دهه است که با استفاده از همه‌گونه ابزار و فناوری که دائم نیز به‌روز و پیشرفته‌تر می‌شود درصدد پیاده‌‌سازی سبک زندگی مورد نظر خود در بین مردم، جوانان و دانشجویان کشورمان بوده و در این مسیر کم نگذاشته است.

یکی از علت‌های این راهبرد دشمن غربی و اصرار بر روی پیاده‌‌سازی آن این است که برخلاف طرز فکر حاکم بر بلوک شرق و شوروی سابق در دهه‌های گذشته که از طریق تئوری‌پردازی‌ها و بحث و جدل دنبال جذب افراد به سمت خود بودند، غربی‌ها خیلی به این تئوری‌پردازی‌ها مشغول نمی‌شوند و معتقدند با گسترش سبک زندگی غربی در کشورها و نشان دادن و ترویج جاذبه‌های کاذب آن در بین مردم و جوانان با ابزارهای مختلف و پُرزرق و برق مانند ماهواره، شبکه‌های اجتماعی، گیم، صنعت سینما، موسیقی و... وقتی شیوه زندگی‌ها غربی و براساس ظواهر متداول در غرب شد خود به خود افکار نیز به سمت فرهنگ و باورهای غربی جذب می‌شوند.

در این بین اولا باید باور داشت که ما سال‌هاست در یک رویارویی همه‌جانبه فرهنگی با غربی‌ها بوده‌ایم و هرچند زنده بودن و جاری بودن سبک زندگی اسلامی و ایرانی در بطن جامعه تا حد زیادی زحمت غربی‌ها برای تسلط بر فکر و روح جوانان ما را دشوار کرده است، اما نمی‌توان منکر اثرگذاری آنها در بخشی از فرهنگ جامعه و تغییرات مخرب روی ذهن و فکر گروه‌های مختلف شد.

حال وقتی چنین تقابلی را باور کنیم باید با تمام ظرفیت و با بهره‌گیری از همه ابزار از طرفی برای خنثی‌‌سازی تهاجم فرهنگی دشمن و از طرفی در جهت بسط و گسترش ارزش‌های والای فرهنگی خود و شناساندن آن به جوانان و نوجوانانمان و عموم مردم تلاش کنیم.

بی شک شورای عالی انقلاب فرهنگی با توجه به جایگاه قانونی خود و این که تصمیمات این شورا در حکم قانون است و با توجه به عضویت سران قوا و جمعی دیگر از مسئولان و فرهیختگان، در این خصوص می‌تواند نقشی بی‌بدیل و ممتازی داشته باشد، اما با نگاهی به برخی مباحث و خروجی‌های شورای عالی انقلاب فرهنگی و رها بودن عنصر مهم نظارت بر مصوبات، گویا نشانی از عزم جزم و چابکی و سرعت برای مقابله با توطئه دشمن در یک میدان جنگ واقعی فرهنگی و توجه به تغییرات سریع فرهنگ جامعه دیده نمی‌شود.

رهبر انقلاب در دیدار اخیر با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، رصد دائم تغییراتِ معمولاً پنهان فرهنگی و علاج به موقع آنها را از ملزومات باز‌سازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور برشمرده و فرمودند: «اگر در فهم مستمر این تغییرات و ممانعت از اثرگذاری منفی آنها دچار ضعف و عقب‌ماندگی شویم حتماً جامعه دچار خسارت خواهد شد که آشفتگی فرهنگی یا افتادن زمام امور فرهنگی کشور به دست دیگران مهم‌ترینِ این خسارات است.»

ایشان با مطالبه موضوع مهم هدایت فرهنگی کشور و جامعه و مهندسی فرهنگی از شورای عالی انقلاب فرهنگی گفتند: «هوشیاری دائم، شناخت دقیق ضعف‌های فرهنگی در عرصه‌هایی نظیر اجتماع، سیاست، خانواده، سبک زندگی و دیگر عرصه‌ها و تلاش برای دستیابی به راه‌حل‌های عالمانه برای رفع نقاط ضعف و ترویج گزاره‌های صحیح فرهنگی، از الزامات اساسی مهندسی فرهنگی کشور است.»

گاه خروجی جلسات متعدد شورای عالی انقلاب فرهنگی، تصویب فلان سند یا برنامه جامع و... می‌شود که با وجود این همه وقت و بحث و تبادل نظر، در مسیر اجرا توفیق یا نمود و جلوه‌ای پیدا نمی‌کند، حال آنکه ارزش تصویب یک سند یا برنامه به اجرایی بودن یا نظارت بر حسن اجرای آن است تا در جامعه اثرگذار شود وگرنه مانند آن است که بیماری به بهترین پزشک مراجعه کند و بهترین نسخه را نیز دریافت کند اما این نسخه را به جای بردن به داروخانه و گرفتن دارو قاب کند و بالای سر خود نصب نماید! 

درخصوص شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز وقتی مثلاً پس از کلی بحث و صرف وقت به مصوباتی همچون «مبانی، اصول و الزامات پیاده‌سازی برنامه‌ جامع سبک زندگی اسلامی-ایرانی» یا «اهم مسائل و راهبردهای فرهنگی جهت تقویت سلامت و آرامش اجتماعی» و... می‌رسیم اگر این برنامه‌ها یا به عبارتی نسخه‌های شفابخش بر روی بهترین کاغذهای گلاسه چاپ شده و در قفسه اتاق این مدیر و آن مسئول هم نگهداری و بایگانی شود هیچ تاثیری در حل مشکلات جامعه و مقابله با ویروس مخرب تهاجم فرهنگی دشمن نخواهد داشت. اثر‌گذاری زمانی خواهد بود که اهرم نظارتی مناسب هم در کنار آن دیده شود و از ابلاغ تا اجرا موشکافانه بر روند پیاده‌‌سازی آن، میزان تلاش دستگاه‌های مسئول، عملکرد مدیران دخیل در اجرا و... نظارت و بازخواست شود.

رهبر انقلاب در دیدار اخیر در این خصوص هم فرمودند: «در مورد دستگاه‌هایی همچون فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش، سازمان تبلیغات و صداوسیما، هدایت فرهنگی، فقط با ابلاغ سندهای تحول امکان‌پذیر نمی‌شود بلکه باید این سندها محقق و اجرایی شوند و ضمانت اجرای آنها هم حضور رؤسای سه قوه در شورای‌عالی انقلاب فرهنگی است.»

یکی از نمونه سندهایی که با وجود غنا در محتوا در حوزه اجرا لنگ می‌زنند و هیچ اثر خاصی از آنها در کف جامعه مشاهده نمی‌شود، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است که بیش از یک دهه از ابلاغ آن می‌گذرد و هنوز که هنوز است به دلایل مختلف به‌طور کامل اجرایی نشده است! 

از طرفی به جرأت می‌توان گفت هنوز انقلاب فرهنگی در برخی عرصه‌ها از جمله در برخی دانشگاه‌ها، سینما و... به‌طور کامل رخ نداده است و همچنان در حال ضربه خوردن از حضور برخی عناصر وابسته به فرهنگ غرب و مروج سبک زندگی و تفکر نامأنوس با جامعه انقلابی خود هستیم.

نسخه‌ها باید پیچیده شوند و نه بایگانی!

اگر بخواهیم در جنگ فرهنگی و تقابل سنگین با دشمنی که کار را بسیار جدی گرفته است و برای تغییر در سبک زندگی و جذب افکار از کودکان مهد و پیش دبستانی تا دانش‌آموز و دانشجو و همه اقشار را با انواع نقشه‌ها و ابزارهای متنوع و جذاب هدف گرفته است، توفیق و پیروزی داشته باشیم، باید ما نیز کار را جدی بگیریم و به چند ساعت جلسه در ماه و کلی‌گویی و تصویب کلیات کم‌اثر اکتفا نکنیم. اکنون ما نیازمند تحول در تولیدات رسانه‌ای قوی و فرهنگ‌ساز، بهره‌برداری صحیح از سینما و تلویزیون، تقویت امکانات جذاب فرهنگی و مروج سبک زندگی صحیح برای استفاده کودکان و نوجوانان، استفاده از ظرفیت بی‌نظیر گروه‌های فرهنگی و جهادی پیشرو و هم‌افزایی با جوانان پای کار انقلابی و اقدامات مختلف دیگر هستیم.

اتفاقات اخیر و سردرگمی برخی از نوجوانان و جوانان و حتی عده‌ای از دانشجویان و اثرپذیری این عده هرچند اندک از اتاق فکرها و مبلغان جنگ روانی دشمن تلنگری بود که کار فرهنگی و توجه به نهادهایی همچون آموزش و پرورش و به‌ویژه امور تربیتی، رسانه و فضای مجازی، دانشگاه و... بیش از آنکه فکر کنیم نیازمند کار جدی و تلاش برای اثرگذاری است.

کدام مجموعه اثرگذاری مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی می‌تواند این‌بار سنگین را با پتانسیل و جایگاه خود بردارد و کارگشا شود؟

 

عباس شمسعلی