شغالی که در مه می‌غرد!

مهم‌ترین سؤالی که این روزها نه تنها در محافل سیاسی و حتی جامعه ایران بلکه حتی در سطح جهانی مطرح است، تصمیم 22 اردیبهشت (12 می) دونالد ترامپ درباره خروج یا ادامه روند توافق هسته‌ای است. این سؤال موضوع بحث بسیاری از تحلیلگران آمریکایی در روزهای اخیر نیز هست. مطالعه این تحلیل‌ها و نقطه نظرات آنها در این باره جالب توجه است و نکات قابل تامل در خود دارد. پیش از پرداختن به سؤال فوق، باید یک نکته کلیدی و محوری را در نظر گرفت. دیپلمات‌ها و تحلیلگران آمریکایی هم‌اکنون به دو دسته کلی تقسیم شده‌اند؛ عده‌ای به کاخ سفید توصیه می‌کنند نباید از برجام خارج شود و گروه دوم معتقدند باید از توافق خارج شد. اما این اختلاف نظر جنجالی و پر سر و صدا در واقع پله دوم بحث است. پله نخست و اصل ماجرا که هر دو گروه درباره آن اتفاق نظر دارند خصومت عمیق و آشکار و پیگیری براندازی نظام جمهوری اسلامی است. آنان درباره این مسئله هیچ اختلاف نظری ندارند و علنی آن را ابراز می‌کنند و اختلاف درباره تاکتیک‌های رسیدن به این هدف است.
تصمیم‌سازان آمریکایی، توافق هسته‌ای با ایران را نیز از همین منظر می‌نگرند و سؤال آنها به‌طور دقیق این است که خارج شدن از برجام یا ماندن در آن، چه نسبتی با راهبرد براندازی دارد و آیا به آن کمک می‌کند یا برای آن مخرب است. برای نمونه دنبال کردن بحث مکتوبی که این روزها میان رائول مارک گرشت (افسر پیشین بخش عملیات سیا در خاورمیانه، عضو ارشد بنیاد ضدایرانی دفاع از دموکراسی‌ها و نویسنده کتاب «دشمن خود را بشناس؛ سفر جاسوسی به ایران انقلابی») و فیلیپ گوردن (عضو ارشد شورای روابط خارجی آمریکا و دستیار ویژه باراک اوباما در امور خاورمیانه) در نشریه آتلانتیک جالب و خواندنی است. گرشت معتقد است ترامپ باید از برجام خارج شود و با اتخاذ مواضع سرسختانه‌ای همچون تحریم، تحریک کشورهایی همچون عربستان و حمایت آشکار و مستقیم از گروه‌های معاند داخلی و خارجی و... زمینه براندازی را فراهم کند. اما گوردن معتقد است خروج از برجام کمکی به این راهبرد نمی‌کند و اتفاقاً این برجام است که زمینه براندازی را برای آمریکا فراهم می‌کند. نوع استدلال وی هم قابل تامل است؛ «برخلاف آنچه ترامپ بر آن اصرار دارد، برجام فشار را از روی ایران کم نکرد بلکه با افزایش انتظارات عمومی که امکان برآورده شدن ندارد، اقتصاد ایران را تضعیف کرد. این یک سیاست برد- برد است. چنانچه تغییر حکومت ایران ممکن باشد، برجام نه تنها مانعی در راه آن نیست بلکه زمینه‌ساز وقوع آن نیز هست و این دلیل منطقی برای حفظ آن کافی به نظر می‌رسد».
فرق مخالفان و منتقدان برجام در آمریکا تنها در یک موضع است؛ صبر! موافقان می‌گویند برای براندازی جمهوری اسلامی باید صبر استراتژیک (نظریه معروف جورج کنان در قبال اتحاد جماهیر شوروی) را در پیش گرفت و منتقدان اعتقاد دارند نیازی به صبر نیست و باید آشکارا و ضربتی سیاست «تغییر رژیم» را دنبال کرد. در نظر گرفتن این موضوع که هر دو طیف موافقان خروج از برجام و مخالفان آن، یک هدف واحد که ضربه زدن به جمهوری اسلامی و براندازی آن است را دنبال می‌کنند بسیار مهم و کلیدی است. چرا این موضوع مهم است؟ چون ثابت می‌کند که نگرانی از فعالیت‌های هسته‌ای ایران و افسانه بمب اتمی، بهانه‌ای بیش نبوده و دادن آن همه امتیاز یک طرفه هم خصومت آمریکا را حل نکرده است و جوهر نگرانی آمریکا اساساً فردو و نظنز و اراک نیستند که با تعطیلی آنها، ماجرا تمام شود. بر این اساس کدام انسان عاقلی می‌تواند ادعا کند با دادن هرگونه امتیاز در موضوع توان موشکی و نفوذ منطقه‌ای داستان تمام خواهد شد؟!
حال به سؤال نخست بازگردیم. تصمیم ترامپ چه خواهد بود؟ آیا آنگونه که بلوف می‌زند آشکارا از برجام خارج می‌شود؟ خروج او از برجام تنها به دو شرط امکان‌پذیر خواهد بود.
1- اولین موضوع مهم و حیاتی برای آمریکایی‌ها محاسبه آنان درباره نوع واکنش ایران است. اگر ایران از برجام خارج نشود و همچنان به تعهدات خود ادامه دهد و تغییری از طرف تهران در این معادله رخ ندهد، خارج شدن رسمی آمریکا از برجام برای آنها بسیار هم عالی است. عده‌ای نام این گزینه را «برجام بدون آمریکا» گذاشته و می‌گویند در صورت خروج آمریکا، ما نباید از برجام خارج شویم و باید کار را با اروپا ادامه دهیم. متاسفانه طی روزهای اخیر مواضع ‌اشتباهی در این خصوص از طرف ایران به گوش می‌رسد. آخرین نمونه این اظهارات را روز گذشته آقای رئیس‌جمهور در سفر به خراسان رضوی بیان کرد که به‌سرعت مورد توجه و استقبال رسانه‌های غربی نیز قرار گرفت. آقای روحانی گفت؛ «اگر اهداف ما از برجام بدون آمریکا محقق شود، چه بهتر، در غیر این صورت تصمیم خود را خواهیم گرفت.»
بیان این موضع از سوی رئیس‌جمهور کشور که از سوی برخی دیگر از مقامات دولت نیز پیش از این بیان شده و از سوی رسانه‌های زنجیره‌ای مکرر بیان می‌شود، برای منافع ملی کشور فوق‌العاده خطرآفرین است و از جهاتی می‌توان آن را شبیه عبارت «خزانه خالی است» از سوی آقای روحانی در آغاز مذاکرات هسته‌ای دانست. سخن گفتن از «برجام بدون آمریکا» این پیام خطرناک را به واشنگتن ارسال می‌کند که شما هرکاری می‌خواهید با توافق هسته‌ای بکنید و خیالتان راحت باشد که ما پایمان را از محدودیت‌های برجام فراتر نخواهیم گذاشت. محاسبه عواقب چنین معادله خطرناکی برای افراد عادی نیز سخت نیست.
2- موضوع تعیین‌کننده دوم درباره تصمیم ترامپ آن است که خروج از برجام یک کارت یکبار مصرف است. با این کارت می‌توان بازی کرد و با تهدید به استفاده از آن همه را سرکار گذاشت و اضطراب و تلاطمی ناشی از عملیات روانی در افکار عمومی و اقتصاد ایران پدید آورد اما اگر دولت آمریکا از آن استفاده کند، بار دومی وجود نخواهد داشت. ترامپ یک دلال حرفه‌ای است و احمق نیست که اصلی‌ترین برگ خود را راحت خرج کند. او تنها در یک صورت حاضر به خرج کردن این برگ و خروج از برجام است؛ در صورتی که به این نتیجه برسد که با خروج خود می‌تواند شوکی بزرگ و غیرقابل مهار را به اقتصاد و به دنبال آن جامعه ایران وارد کرده و به خیال خود رؤیای براندازی را محقق کند. تلاطم این روزهای بازار ارز ناشی از تحرکات و تخمین‌های حریف برای سنجش میزان آمادگی برای اجرای این پروژه است.
40 سال است که آمریکایی‌ها چوب محاسبات غلط خود درباره جمهوری اسلامی و مردم ایران را می‌خورند و به دفعات برای پایان کار انقلاب اسلامی زمان تعیین کرده‌اند. خروج آمریکا از برجام به امید براندازی جمهوری اسلامی یک محاسبه غلط دیگر به کلکسیون افتضاحات رؤسای جمهور پیشین آمریکا اضافه خواهد کرد اما بعید به نظر می‌رسد که ترامپ آنقدرها احمق باشد و چنین کاری انجام دهد. واشنگتن فضا را به‌شدت مه‌آلود کرده از خود صدای پلنگ درمی‌آورد. دید کوتاه و واهمه از پلنگی که دیده نمی‌شود، نوعی سکون و رکود همراه با اضطراب را آفریده که مانع از هرگونه تحرک است. پایان برجام از سوی آمریکا، فضا را شفاف می‌کند و مشخص می‌شود آن‌که ادای پلنگ را درمی‌آورد، شغالی بیش نبوده است. این شغال تنها در صورتی حاضر به نشان دادن خود است که بداند حریفش چنان ضعیف شده که از پسش بر می‌آید. باید بر ترس بی‌مورد و محاسبه غلط از وضعیت خودی و حریف در این فضای مه‌آلود غلبه کرد.

محمد صرفی