رئیس دفتر آژانس بین المللی مطبوعاتی واشنگتن: ایران عراق یا کره شمالی نیست

 جیم لوب روزنامه نگار آمریکایی و رئیس دفتر آژانس بین المللی مطبوعاتی واشنگتن در وبلاگ خود lobelog نوشت، هیستری جنگ ترامپ علیه ایران واقعیت های خاورمیانه را نادیده می گیرد.

 
با تهدید یک جنگ ویرانگر علیه ایران، پاسخ اخیر رئیس جمهور دونالد ترامپ به بیانیه ملایم حسن روحانی رئیس جمهور ایران درباره "مادر همه صلح ها" و "مادر همه جنگ ها" نمونه ی دیگری از بیانیه های بی نظم و خطرناک سیاست خارجی است. ترامپ با حروف بزرگ در صفحه توئیتری خود نوشت که ایران از عواقب (تهدیدش) رنج خواهد دید، رنجی که نظیرش را پیش از این کمتر کسی در طول تاریخ متحمل شده است.
 
حتی اگر توئیت ترامپ به یک مبالغه و یک شوخی چانه زنی در هنر لاف زنی اش در زمینه ایجاد توافق، نسبت داده شود، باید نادیده گرفته شود. تاریخچه مزمن جنگ ترامپ علیه ایران و تمایل به تغییر رژیم در این کشور، تهدید جدی برای ثبات منطقه ای و تجارت جهانی است.
 
ترامپ در دلالی جنگ، واقعیت های خاورمیانه، پویایی داخلی در ایران، پیچیدگی و همبستگی های کشورهای حوزه خلیج فارس و سابقه فاجعه بار جنگ اخیر عراق را نادیده می گیرد.
 
بیانیه او در کنفرانس مطبوعاتی با نخست وزیر ایتالیا که مشکلی در دیدار با رئیس جمهور ایران نمی دید، تهدیدهای متداول جنگ ترامپ را علیه کشور روحانی را کاهش نمی دهد.
 
 
- ایران و عراق
 
ایران، عراق نیست. ترامپ و مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا تاکنون باید از تفاوت های بین این دو کشور مطلع باشند. مرحله اولیه خلع صدام حسین از قدرت، وظیفه نسبتا آسانی برای ارتش آمریکا بود، اما برخلاف رژیم صدام با اقلیت سنی، حکومت روحانیت ایران بسیار بیشتر در اکثریت کشور نفوذ کرده است.
 
اگرچه عراق از اوایل دهه 1920 کشوری با اکثریت شیعه بوده، اما همیشه حاکمانی با اقلیت سنی داشته است. نخستین آنها، فیصل بن حسین بود که توسط استعمار انگلیس تحمیل شد. پادشاهی سنی که به مدت سه دهه به عراق حکومت می کرد، در پی یک قیام عمومی در سال 1958 و تهاجم آمریکا به عراق در سال 2003 با سرنگونی حکومت صدام حسین به پایان رسید.
 
ایران همواره توسط یک رژیم شیعه، ابتدا تحت رهبری سلطنت پهلوی و از زمان انقلاب در سال 1979 تاکنون تحت حکومت روحانیت و یک رئیس جمهور منتخب مردم و مجلس اداره شده است. حکومت اسلامی در ایران پیچیده تر است و به همین دلیل، از بین بردن آن نسبت به آنچه که در سال 2003 بر سر رژیم عراق آمد، دشوارتر است. اگرچه برخی مایل به امضای قرارداد با شیطان بیگانه (خارجی) برای سرنگونی رژیم در ایران هستند، اما حتی اگر در این امر موفق شوند، ایرانی ها در میهن خود از این شیطان استقبال نمی کنند.
 
هر قدر هم که یک آزادی خواه خارجی تلاش کند که به قواعد اخلاقی خود عمل کند، رهایی یک کشور از حکومتش به دست بیگانه به زودی به اشغال تبدیل می شود. وقتی از یک سیاستمدار ارشد از واکنش احتمالی مردم عراق در آستانه جنگ به رهبری آمریکا پرسیدم، پاسخ داد: "شما مردم باید درک کنید که ما آزادی خواه هستیم نه اشغالگر. ما عراقی ها را از دست این ستمگر نجات می دهیم."
 
من به او گفتم که این به اصطلاح "آزادی" عمر کوتاهی دارد و جهان اسلام از جنگ آمریکا علیه عراق حمایت نمی کند و هنوز آن را به عنوان جنگ صلیبی مسیحی علیه کشور مسلمان می دانند. 
 
صدام ستمگر و قاتل بود، اما بسیاری از حاکمان مسلمان دیگر نیز وجود داشتند که با واشنگتن روابط دوستانه ایجاد کرده بودند. صدام بر نارضایتی های فرقه ای در کشور سرپوش گذاشته بود که به محض عزل او مشتعل شد. دیگر سیاست های بیمارگونه پس از تهاجم، شامل؛ دفاعی سازی و تجزیه ارتش عراق، کمک به برافروخته شدن خصومت عراقی ها و سایر مسلمانان نسبت به آمریکا بود. صرفنظر از استفاده ریاکارانه صدام از مذهب برای اهداف سیاسی اش، میلیون ها مسلمان، سنی و شیعه، جنگ ائتلاف به رهبری آمریکا علیه او را محکوم کردند.
 
دولت بوش در ادعایی مضحک گفت که هدف بزرگ جنگ در عراق، پایان دادن به ظلم و آوردن دموکراسی به این کشور و منطقه عرب و اسلامی بود.
در حال حاضر، حکومت داری در منطقه بدتر از آن است که در آستانه جنگ باشد و دموکراسی برای صدها میلیون نفر از اعراب و مسلمانان خیالی واهی باقی می ماند.
 
پس چرا ترامپ ایران را تهدید می کند و هدف نهایی او چیست؟ از زمانی که تمایل طبیعی ترامپ به قدرت، مانع دفاع از آزادی و یا جستجوی مسئولیت دولت شد، این تهدید نمی تواند دموکراسی باشد. اگر هدف او مجبور کردن ایران به امضای توافق هسته ای جدید است، خواسته های غیرقابل مذاکره ای را مطرح کرده که بعید به نظر می رسد تهران به آن توجه کند.
 
 
- ایران و کره شمالی
 
صرفنظر از اینکه چقدر پمپئو اعلام می کند که کره شمالی در روند خلع سلاح هسته ای است، هیچ مدرکی مبنی بر حمایت از این ادعای خیالی وجود ندارد. اگرچه ترامپ گفتگوی رو در رو میان خود و کیم جونگ اون در دیدار سنگاپور را فاش نکرده است، اما هیچ نشانه ای از اینکه رهبر کره شمالی در این رابطه قولی به ترامپ داده باشد، وجود ندارد. کره شمالی زیر بار تهدیدات ترامپ نرفت. پس با این وجود، ترامپ نباید در قبال توئیت های خشن خود در برابر ایران، انتظار عکس العمل کمتری از این کشور داشته باشد.
 
در نهایت، ترامپ و پمپئو متوجه خواهند شد که هرگونه توافق هسته ای که به کره شمالی پیشنهاد می دهند، بسیار متفاوت از پیشنهاداتی که دولت های قبل (جمهوری خواه و دموکرات) از دهه 1990 تاکنون به دیکتاتورهای کره شمالی ارائه دادند، نخواهد بود.
 

اگر ترامپ تصمیم به پیگیری نظر خود در کنفرانس مطبوعاتی با نخست وزیر ایتالیا بگیرد و با حسن روحانی رئیس جمهور ایران دیدار کند، پیشنهادات هسته ای اش به ایران چیزی فراتر و متفاوت تر از برجام نخواهد بود. اکثر تحلیلگران منطقی معتقدند که برجام علیرغم کاستی هایش، بهترین معامله ای بود که جامعه بین المللی می توانست در چنین شرایطی به آن دست یابد.

 
کره شمالی درس ترامپ گونه در روابط بین المللی را ارائه می دهد و آن این است که او (ترامپ) بحران ایجاد می کند، جامعه بین المللی را به سمت تنش می کشاند، سپس در یک فرصت نمایشی برای حل بحرانی که از ابتدا خودش آن را به وجود آورده اقدام می کند.
 
هنگامی که همه چیز آرام است، جهان نمایش حل بحران را فراموش می کند و همه چیز به جایی قبل از بحران برمی گردد. یک نمایش ترامپ گونه ی مشابه در مورد ایران وجود دارد. وی علیرغم تقاضاهای فراوان از جانب دیگر امضاءکنندگان برجام، به زعم خود؛ از بدترین توافق هسته ای با ایران خارج شد. او پیشنهاد می کند که با رهبری سیاسی ایران ملاقات کند و وعده می دهد که معامله ای را انجام دهد. با وجود تعهد اعلام شده اش برای ایجاد توافق، او به زودی متوجه خواهد شد که نمی تواند بر سر بازاری های مشهور ایرانی کلاه بگذارد!
 
 
- ایران و خلیج فارس
 
ترامپ و پمپئو باید در مورد قابلیت های جغرافیایی و نظامیِ بازیگران منطقه ای آگاه شوند. ایران یک قدرت نظامی معتبر با دسترسی منطقه ای است. در صورت حمله آمریکا، مجاورت جغرافیایی ایران با عربستان سعودی، امارات متحده عربی و دیگر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس طرفدار آمریکا، این کشورها را در برابر تلافی نظامی ایران به شدت آسیب پذیر می کند. علیرغم سامانه های ضد موشکی تهیه شده توسط آمریکا برای حفاظت از زیرساخت های نفت و آب، این شرایط برای عربستان سعودی و همسایگانش بسیار دشوار است.
       
ممکن است، سپاه پاسداران ایران و نیروهای قدس قبلا برنامه های عملیاتی برای بمباران چنین تأسیساتی را در اختیار داشته باشند. در صورت حمله به ایران، احتمالا آنها تدابیر از پیش تعیین شده ای برای از بین بردن زیرساخت ها در عربستان سعودی و امارات متحده عربی دارند.
 
همه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس از جنگ علیه ایران حمایت نمی کنند. عمان و کویت به احتمال زیاد بی طرفی خود را در مورد حمایت از حملات نظامی واشنگتن به ایران اعلام کرده و از شورای امنیت سازمان ملل متحد می خواهند تا جنگ را متوقف کند. اکثر اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد که توافق هسته ای ایران را امضاء کردند، قطعنامه ای برای پایان دادن به خصومت ها امضاء می کنند که دولت ترامپ را بیش از هر زمان دیگری منزوی خواهد کرد.
 
ایران و گروه های شبه نظامی وکالتی اش، حمل و نقل نفتی را از طریق تنگه هرمز و باب المندیب متوقف خواهند کرد. اگر عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر، تصمیم احمقانه ی پیوستن به تلاش های جنگی علیه ایران را اتخاذ کند، نماینده های شیعه و سنی ایران، قطعا کانال سوئز را به یک مسیر تجاری خطرناک تبدیل خواهند کرد. اگر محموله های نفتی حتی برای یک هفته قطع شود، اقتصاد جهانی به شدت آسیب می بیند. اگر انگلیس و دیگر بیمه گران، تصمیم به اعلام جنگ منطقه ای خلیج فارس بگیرند، همانطور که  شرکت لیودز لندن بزرگترین بازار بیمه دنیا در دهه 1980 انجام داد، نرخ بیمه روزانه ی تانکرها به صدها هزار دلار افزایش می یابد و تانکرها را مجبور به توقف دورتر از ساحل دریای عمان می کند. اگر این اتفاق بیفتد، تانکرها در برابر حملات گروه های تروریستی آسیب پذیر می شوند.
 
جنگ عراق جنگ منطقه ای نبود. اما حمله و تجاوز به ایران قطعا کل منطقه را درگیر خواهد کرد.
تجاوز به ایران بدون در نظر گرفتن واقعیت های منطقه، نهایت دیوانگی است. اگر ترامپ این جنگ در سراشیبی لغزنده علیه ایران را انجام دهد، به رهبران نظامی آمریکا، سناتورهای ارشد آمریکا و مدیران اجرایی شرکت های آمریکایی نیاز دارد تا او را به تغییر مسیر و جستجوی مذاکرات واقعی با ایران ترغیب کنند و نه با لاف شجاعت ریاست جمهوری، بلکه از طریق منافع دوجانبه و ثبات منطقه ای و جهانی آن را تحریک کنند.
 
جیمز ماتیس وزیر دفاع آمریکا باید ترامپ را متقاعد کند که اگر جنگِ توسعه ی دیپلماسی است، باید قبل از افراط بیشتر در خشونت، ابتدا دیپلماسی را امتحان کند.