ایرادات طرح استانی شدن انتخابات مجلس

طبق طرح در دستور کار مجلس شورای اسلامی، محدوده استانی هر استان به عنوان حوزه انتخابیه در نظر گرفته می‌شود. رأی‌دهندگان در هر استان می‌توانند برای هر یک از حوزه‌های انتخابیه موجود در استان از میان نامزدهای آن حوزه انتخابیه به تعداد کرسی‌های موجود، نماینده یا نمایندگان مدنظر خود را انتخاب نمایند. سپس در هر حوزه انتخابیه فردی پیروز می‌شود که حداقل بخشی از آراء حوزه انتخابیه خود را کسب کرده و بالاترین رای در کل استان را به دست آورده باشد.

برخی ایرادات طرح مذکور بدین شرح است:

کاهش مشارکت در انتخابات

- در سازوکارهای انتخاباتی در جهان، بین وسعت یک حوزه انتخابیه با میزان مشارکت در انتخابات یک نسبت معکوس وجود دارد. هر چه وسعت حوزه انتخابیه گسترش باید مردم هم به دلیل شناخت کمتر از نامزدهای انتخاباتی مشارکت کمتری در انتخابات دارند. به همین دلیل در کشورهای توسعه یافته حوزه‌های انتخاباتی اکثریتی را کوچک و تک نماینده‌ای در نظر می‌گیرند تا رأی‌دهی مردم نیز آگاهانه صورت گیرد و مردم برمبنای شناخت از نامزدها به انتخاب نماینده مورد نظر خود بپردازند.

با گسترش حوزه‌های انتخابیه به استان، قطعاً میزان مشارکت در انتخابات به شدت کاهش خواهد یافت. در شهرهای کوچک که تأثیر کمتری در انتخاب شدن یا نشدن نمایندگان دارند کاهش مشارکت بیشتر خواهد بود.

حذف اقلیت‌ها و دوقطبی‌سازی جامعه

در نظام‌های انتخاباتی اکثریتی، به دلیل آنکه جناح اقلیت حذف می‌شود، سطح تنش‌ها و منازعات سیاسی بالا است. از این رو در نظامات انتخاباتی اکثریتی احتمال دوقطبی شدن جامعه بسیار بالاست. از این رو در اغلب کشورهایی که انتخابات پارلمانی برمبنای نظام اکثریتی برگزار می‌شود، حوزه‌های انتخابیه، اکثریتی تک نماینده‌ای هستند. به عبارت بهتر هیچ کشور توسعه‌یافته‌ای نظام انتخاباتی اکثریتی را در حوزه‌های انتخابیه چند نماینده‌ای اجرا نمی‌کند. دلیل آن این است که اگر انتخابات در یک حوزه انتخابیه با چند نماینده برگزار شود، اکثریت تمامی کرسی‌ها را از آن خود خواهد کرد و اقلیت به طور مطلق حذف خواهد شد. هر چقدر حوزه انتخابیه بزرگ‌تر شود و تعداد نمایندگان آن افزایش یابند، اقلیت‌های بیشتری حذف می‌گردند و آراء هدر رفته، در انتخابات افزایش می‌یابد، لذا کشورهای توسعه‌یافته برای کاهش آراء هدر رفته به منظور تطابق بیشتر نتایج انتخابات بر واقعیات اجتماعی، آن را در حوزه‌های تک نفره برگزار می‌کنند.

با استانی شدن انتخابات، تعیین‌کننده اصلی نمایندگان یک استان، رأی مرکز استان خواهد بود. اگر چه نامزدها باید بخشی از رأی حوزه‌های انتخابیه خودشان را به دست آورند، اما در همان حوزه انتخابیه فردی پیروز می‌شود که بیشترین تعداد رأی استان را آورده باشد. با توجه به اینکه در بسیاری از استانها (بالاخص استانهایی که مرکز استان جزو کلانشهرهاست) قریب به ۵۰٪ جمعیت استان در مرکز استان زندگی می‌کنند، رأی مرکز استان و گرایش سیاسی یا مذهبی یا قومی مرکز استان تعیین‌کننده کل نمایندگان استان خواهد شد.

برای مثال در یک حوزه انتخابیه ۵ نفر بالای ۱۰ رأی می آورند، کدام یک از آنها انتخاب می شود؟ آنکه همراهی گرایش غالب در مرکز استان را با خود به همراه داشته باشد! به عبارت اگر تاکنون، گرایش غالب در مرکز استان تنها رأی مرکز استان را به دست می‌آورد، از این پس رأی کل استان را از آن خود خواهد کرد. این مسئله باعث می‌شود پیروزی در مرکزیت استان برای جناح‌های سیاسی و پایگاههای اجتماعی آنان حیثیتی‌تر گردد. چرا که شکست در مرکز استان، عملاً به شکست در کل استان منجر خواهد شد و این مسئله جامعه را به شدت دوقطبی خواهد ساخت.

از آنجا که در چنین ساز و کاری اقلیت‌ها (اعم از اقلیت سیاسی، قومی، مذهبی در استان) حذف می‌شوند، سطح بالایی از تنازعات سیاسی، مذهبی، قومیتی در استانها به وجود خواهد آمد. ضمن آنکه وقتی مردم در یک حوزه انتخابیه به فردی بیشتر رأی می‌دهند اما از آن حوزه انتخابیه فرد دیگری به پشتیبانی رأی مرکز استان انتخاب می‌شود طبیعی است که باعث ایجاد نارضایتی شدید در مردم آن منطقه می‌شود. ضمن اینکه انگیزه حضور مردم برای مشارکت در انتخابات را هم کاهش خواهد داد. هیچ دور از انتظار نیست که شدت این نارضایتی در برخی حوزه‌های انتخابیه به ناآرامی کشیده شود. خصوصاً در مناطقی که مردم حوزه انتخابیه در استان خود در اقلیتی مذهبی یا قومی هستند و فردی را انتخاب کرده‌اند اما به پشتوانه جریان غالب در مرکز استان فردی با رأی کمتر انتخاب شده است.

افزایش تأثیر پول در انتخابات

در طراحی نظامات انتخاباتی بین وسعت حوزه انتخابیه با تأثیر پول در انتخابات یک نسبت مستقیم وجود دارد. هر چه حوزه انتخابیه بزرگ‌تر شود، تأثیر پول در انتخابات نیز افزایش می‌یابد. با گسترش حوزه‌های انتخابیه در این طرح، هزینه‌های انتخاباتی نامزدهای انتخاباتی نیز به شدت افزایش می‌یابد.

قطع صدای مناطق محروم در حاکمیت

طراحان طرح دلیل خود برای استانی شدن انتخابات را توجه نمایندگان به وظایف محلی و بی‌توجهی به مسائل ملی عنوان می‌کنند. این یک مسئله درست است و اشکال است. اما سؤال این است که چرا این اتفاق افتاده؟ و آیا راه‌حل آن این است؟ آیا این بهترین راه‌حل است؟ دیگر کشورها برای حل این مشکل چه اقداماتی انجام داده‌اند؟

برای پاسخ به این پرسش باید دید چرا مردم منطقه از نماینده خود پیگیر حل مسائل و مشکلاتشان هستند؟ دلیل آن این است که در نظام اداری متمرکز کشور که همه تصمیم‌گیری‌ها در تهران متمرکز است، نماینده مردم تنها فردی در آن حوزه انتخابیه است که به مسئولان تراز یک کشور دسترسی دارد. کشورهای توسعه یافته جهان برای حل این مشکل اختیارات بیشتری را به ایالت‌ها (معادل استانداری در کشور ما) و شوراهای شهر داده‌اند تا بخش زیادی از مشکلات مردم در همان سطح محلی حل و فصل شود. در چنین شرایطی مردم دیگر از نماینده توقع حل مشکلات محلی را نداشته و نماینده نیز وقت بیشتری برای پیگیری مسائل ملی خواهد داشت.

بزرگ کردن حوزه‌های انتخابیه تنها صورت مساله را پاک خواهد کرد. مشکلات مردم همچنان باقی خواهد ماند، با این تفاوت که دیگر مردم مأمنی برای طرح مشکلاتشان نخواهند یافت. با پاک کردن صورت مسئله مشکلی حل نخواهد شد، تنها صدای مردم مناطق محروم و دورافتاده در ساختار تصمیم‌گیری کشور قطع می‌شود.

مجتبی حبیبی