نکاتی پیرامون انتخابات

میزان مشارکت مطابق عرف سیاسی در هر دوره، تابعی است از عملکرد دولت و مجلس مستقر که هر اندازه رضایت مردم از عملکرد دولت و مجلسی که بر سر کار بوده‎اند بیشتر بوده، طبیعتا حضور بیشتری پای صندوق‎های رأی داشته‎اند و انتخابات پررونق‎تری را رقم زده‎اند و بالعکس به هر میزان این رضایت کمتر بوده، نمود خود را در کاهش اقبال به انتخابات بعدی نشان داده است.

اخبار سیاسی - یک ـ  در چند ماه اخیر شواهد حاکی از این بود که انتخابات مجلس دوم اسفند از این قاعده مستثنا نبوده و مشارکت در این دوره متأثر از عملکرد نامناسب دولت و مجلس نسبت به دوره قبل با کاهش نسبی همراه خواهد بود. واقع آن است که عملکرد غیرقابل دفاع دولت روحانی، بویژه دولت دوم او در 2 سال اخیر و نیز گسترش بسترهای فساد ذیل تصمیمات خلق‎الساعه و نامعقول و بی‎برنامگی ملموس دولت در همه زمینه‎ها که ماحصل نگاه افراطی به خارج از کشور و دل بستن به توافقات و قراردادها و معاهده‎های ریز و درشتی بود که به جای تکیه بر توان و ظرفیت‎های کم‎نظیر و بعضا بی‎نظیر داخلی، به‎مثابه تنها استراتژی دولت مدعی «تدبیر» در دستور کار قرار گرفت و متعاقب آن دنباله‎روی منفعلانه مجلس دهم نسبت به دولت و نادیده انگاشتن محسوس مسؤولیت مهم نظارتی آن نهاد در مقابله با ناکارآمدی‎ها، قصور و بعضا تقصیرهای دولت در رقم زدن وضع موجود، سرخوردگی و «ناامید»ی عمیقی نسبت به عملکرد دولت و مجلس موسوم به «امید»(!) در میان اقشار مختلف جامعه به وجود آورد و موجب شد ملت اعتراض خود را به این رویه، پای صندوق‎های رأی نشان دهد.

علم به این حقیقت سبب شد آنان که بخوبی می‎دانستند عملکرد فاجعه‎آمیزشان نه حتی در میان همراهان‌شان جایی برای دفاع گذاشته و نه دیگر کسی حاضر می‎شود آبرویش را خرج «تَکرار» کند و نه حتی «تَکرار» دیگر اثری خواهد داشت و نه اساساً دیگر برای «تَکرار»کنندگان نیز اعتباری مانده است، از هفته‎ها و ماه‎ها قبل از انتخابات تمام تلاش‎شان را به کار گیرند تا با فرار به جلو و فرافکنی منافقانه، نارضایتی ملت از عملکرد افتضاح‌شان را به فرآیند نظارت نسبت داده و به قول معروف با گرفتن «دست پیش» کاری کنند که «پس نیفتند» و کاهش احتمالی مشارکت را پیشاپیش متوجه نهاد نظارت کنند که این‎بار اگر مشارکت کم شد، دلیل آن ردصلاحیت‎هاست و مثلا چون به ادعای آنها کاندیداهای اصلاح‎طلب به اندازه‎ای که آنها می‎خواستند حضور ندارند، مردم نیز به انتخابات اقبالی نمی‎کنند؛ بنابراین مقصر اصلی کاهش مشارکت شورای نگهبان و نهاد نظارت است!

روشن‎ترین سند بطلان این هیاهو نخست به همان ایام ثبت‌نام برمی‎گردد که چون چهره‎های شاخص این جریان بخوبی می‎دانستند به سبب کارنامه ناکارآمد دولت دیگر اعتباری میان ملت ندارند، خود را آبرومندانه از فرآیند انتخابات کنار کشیدند و گواه دیگر شکست سنگین اصلاح‌طلبان در حوزه‎هایی است که به اندازه‎ کافی که نه، حتی بیش از اندازه کاندیدا برای رقابت داشتند و مهم‌ترین مصداقش تهران است که اصلاح‎طلبان به‌رغم داشتن چند لیست کامل و کاندیداهای سرشناس که اتفاقا تعدادی از نماینده‎های فعلی نیز در میان آنان حضور داشتند، نتوانستند حتی یک کرسی از 30 سهمیه تهران را کسب کنند و با این ناکامی بزرگ تمام توجیه‎های فرافکنانه و سم‎پاشی‎های مغرضانه علیه فرآیند نظارت را بی‎اعتبار و مخدوش کردند.

مضاف بر آن، واقعیت‎های آشکار دیگری نیز هست که حکایت از آن دارد که رویگردانی نسبی مردم از صندوق‎های رأی در انتخابات اخیر نه به دلیل زاویه گرفتن آنها با اصل نظام و انقلاب، که اعلام اعتراضی روشن به ناکارآمدی و سیاسی‎کاری‎های دولت و مجلس مستقر است؛ گواه اثبات این مدعا را می‎توان در مقایسه‎ای ساده میان حضور مردم در مراسم تشییع باشکوه و بی‎نظیر پیکر مطهر شهید عزیز سردار حاج قاسم سلیمانی و نیز مشارکت آنان در انتخابات 2 اسفند مشاهده کرد.

بسیاری از مردمی که کمتر از 2 ماه پیش مثلا در خیابان‎های تهران با جمعیتی که بیش از 7 میلیون نفر تخمین زده شد، برای تجلیل مردی به میدان آمدند که اسطوره مقاومت و اقتدار و نماد یک مسؤول تراز انقلاب و نظام اسلامی بود، به دلیل نارضایتی از سیاسیون و بویژه عملکرد نامناسب دولت، امید خود به رقم خوردن تغییرات بنیادین در نتیجه تغییر مدیران و تصمیم‎گیران را از دست داده و به این ترتیب پای صندوق آرا حاضر نشدند؛ همان مردمی که در آن بدرقه باشکوه این پیام روشن را به مسؤولان داخلی و ناظران خارجی مخابره کردند که به‌رغم تمام دلخوری‎ها و نارضایتی‎ها از عملکرد افراد و مسؤولان ـ بعضا نالایق و بعضا مغرض ـ آنجا که پای اصل انقلاب در میان است حاضرند و همچنان به آرمان‎های انقلاب سرسپرده و دل‌بسته‎اند و چنانچه فردی را در تراز این آرمان‎ها تشخیص دهند، اینچنین برای او سنگ تمام خواهند گذاشت.

بنابراین همه تلاش‎هایی که درصدد است با سرپوش گذاشتن بر ناکارآمدی و بی‎کفایتی دولت، دلیل‎هایی غیرواقعی و کذب برای رویگردانی نسبی ملت از انتخابات و صندوق‌ رأی بتراشد، فرافکنی مغرضانه‎ای بیش نیست.

نیز اگرچه در تمام سال‎های پس از انقلاب رسانه‎های بیگانه از دست یازیدن به هیچ دروغ و ترفند کثیفی در سیاه‎نمایی اوضاع به منظور کاستن از میزان مشارکت ملت در هر جایی که حضور آنان را طلب می‎کرده دریغ نکرده‎اند، با این ‎حال نمی‎توان و نباید افزونی کمیت و کیفیت سعایت و خباثت آنها را ناظر به این انتخابات خاص نادیده گرفت و برای آن در کم کردن میزان مشارکت سهمی قائل نشد.

و باز علاوه بر همه اینها نمی‎توان سهم «ویروس‌پراکنی» شب انتخابات را نیز در رقم خوردن این آمار، هیچ انگاشت!

دو ـ  نکته دوم کلامی است با منتخبان ملت که مسؤولیتی مضاعف و بس سنگین متوجه آنان است؛ مسؤولیتی هم ناظر به افق‎های درخشانی که در گام دوم انقلاب تعریف شده و انتظارات زیادی را معطوف نخستین مجلس این دوره خاص، یعنی گام دوم انقلاب می‎کند که ریل‎گذاری تصمیمات و سیاست‎های کلان کشور را همسو و همراستا با آرمان‎های تعریف شده این برهه استراتژیک سامان دهد و هم تعهدی ناظر به این انتخابات خاص و موکلانی که به موجب آن و با رأی آنان به چنین جایگاهی دست یافته‎اند.

منتخبان مجلس آینده باید عمیقا به این موضوع توجه داشته باشند که انتخابات اخیر یک انتخابات عادی و معمولی نبود و ایشان در شرایطی راهی مجلس شدند که بدخواهان این انقلاب و دشمنان این ملت در داخل و خارج از کشور هر آنچه در چنته داشتند به میدان آوردند تا از رونق این انتخابات بکاهند و تا آنجا که ممکن است، مانع حضور مردم پای صندوق‎های رأی شوند. اگرچه در سایه هم‎داستانی دشمنان خارجی و نفوذی‎های داخلی و عملکرد نامناسب و تصمیم‎های نامعقول مدیران بی‎کفایت تا اندازه‎ای از مشارکت مردم در این دوره کاسته شد، لیکن این میزان حضور هنوز هم از نُرم مشارکت در بسیاری از کشورهای مدعی دموکراسی در شرایط عادی و عاری از این حجم از تبلیغات مسموم و سیاه‎نمایی‎های مغرضانه بیشتر بود و دشمنان ملت حقیقتا در تحقق آنچه برای آن وقت و هزینه و انرژی بسیار صرف کرده بودند، ناکام ماندند و آمار مشارکت در این دوره با لحاظ شرایط یک‌سال اخیر بویژه چندماه منتهی به انتخابات همان‌گونه که رهبر حکیم انقلاب فرمودند انصافا «خوب و مطلوب» بود.

منتخبان ملت باید بدانند مردمی که زیر بمباران چنین هجمه‎ همه‌جانبه‎ای از سوی دشمن که به تعبیر سکاندار حکیم انقلاب «از هر فرصتی استفاده کردند و نگذاشتند حتی چند ساعت هدر برود»، در انتخابات حضور یافتند، مردمی حقیقتا وفادار و ثابت‎قدم هستند که با وجود همه بی‎کفایتی‎ها و قصورهای ملموس و حتی تقصیرها و کارشکنی‎های عامدانه، دست از این انقلاب نشسته‌اند و همچنان به آرمان‎های انقلاب التزام دارند و برای حفظ آن همواره در همه صحنه‎ها حاضر بوده و هستند، بنابراین حق‌شان است پاسخی شایسته به اعتمادشان داده شود و دغدغه‎های اساسی‎شان در اولویت دستور کار منتخبانی قرار گیرد که رأی آنان را در چنین زمینه و زمانه‎ سختی به امانت گرفته‎اند. منتخبان باید بدانند وامدار مردمی پالایش‎یافته هستند که کوران سختی‎ها و ناملایمات آنان را در یاری نظام و انقلاب‎شان متزلزل نکرده و صبورانه و نجیبانه در سخت‎ترین شرایط پای کار انقلاب ایستاده‎اند، بنابراین بر مسؤولان و منتخبان فرض است این پایمردی را پاس بدارند و حقیقتا در راستای گره‎گشایی از کار فروبسته ایشان قدم بردارند و فرصت کوتاه خدمت را در پرداختن به مسائل حاشیه‎ای و کم‎اهمیت، یا خدای‎ناکرده سیاسی‎کاری‎های منفعت‎طلبانه از دست ندهند و همت‎شان را تنها و تنها معطوف مسائلی کنند که در حیات روزمره عامه مردم مدخلیت اساسی دارد.

منتخبان ملت همچنین باید بدانند حال که مجلس آینده ان‎شاءالله با تابلوی جبهه انقلاب تشکیل می‎شود، وظیفه ایشان است ثابت کنند میان نگاه و گفتمان انقلابی با رویکردهای منفعلانه و غربگرا در عمل تفاوت ماهوی، محسوس و اساسی وجود دارد و اینگونه نیست که تمایز 2 جبهه و گفتمان موجود در عرصه سیاسی و مدیریتی کشور در دعواها و شعارهای سیاسی یا به تعبیر صریح‎تر در جنگ زرگری خلاصه شود و در عمل تفاوتی میان آنها نباشد! بر منتخبان ملت که اکثر ایشان تابلوی انقلابی‎گری را بر تارک وجهه خویش نشانده‎اند، فرض است پس از سال‌ها انفعال، وادادگی، بی‎کفایتی و چشم به دست دیگران داشتن، طعم مدیریت فعال، عزتمندانه، انقلابی و کارآمد را به ملت بچشانند و با کارنامه‎ای قابل دفاع طیف‎های مردد و ناراضی را برای بازگشت پای صندوق آرا و انتخاب دولتی «جوان و انقلابی» با همین شاخصه‎ها متقاعد کنند.

سه ـ  سخن پایانی نیز با دوستان و هواداران عزیزی است که طی ماه‎های گذشته یا از نزدیک اهتمام‎شان را مصروف تشکیل ائتلاف و شکل‎گیری وحدت میان نیروهای باورمند به گفتمان انقلاب کردند یا از دور دغدغه‎مند و دل‎مشغولانه این فرآیند را می‎پاییدند؛ وظیفه این دوستان که از همین نخستین روزهای پس از انتخابات آغاز شده، این است که با رصد موشکافانه و نو به نو منتخبانی که با وعده تعهد به گفتمان انقلاب در لیست‎های جریان انقلاب قرار گرفتند، کارنامه و عملکرد ایشان را به صورت متناوب و مستمر با معیارها و شاخصه‎های گفتمان انقلاب و ضرورت‎های جامعه و نظام و گام دوم انقلاب مورد ارزیابی قرار داده و خود نخستین پیشگامان مطالبه‎گری از وکلای ملت باشند و بدون ذره‎ای تسامح و مماشات با کمترین قصور یا خدای‎ناکرده تقصیر و انحرافی از عهد‎های بسته شده مقابله کنند و چونان که پیش‌تر نیز در بیان مسؤولیت منتخبان گذشت، این باور را در جامعه به وجود آورند که میان «مدیریت لیبرال» و «مدیریت انقلابی» حقیقتا تفاوت ماهوی وجود دارد و در منظومه فکری و عملکردی جریان انقلاب، مسؤولیت به ‎مثابه چک سفید به افراد اعطا نشده که به هر صورت که خواستند آن را هزینه و خرج کنند. ایشان باید با مطالبه‎گری خویش ثابت کنند در گفتمان انقلابی تنها خط قرمز، عمل انقلابی و تعهد به آرمان‎های انقلاب و منافع ملی و مصالح ملت است و منافع حزبی و سهم‎خواهی‎های جریانی هرگز جایگاهی در این منظومه ندارد و با کمترین ملاحظه و مماشاتی با آن برخورد خواهد شد.

وظیفه ایشان همچنین این است که به منتقدان دلسوزی که به فرآیند شکل‎گیری ائتلاف نقد داشتند، نشان دهند اگر به دلیل ضرورت‎ها و شرایط موجود مدافع وحدت و ائتلاف میان نیروهای انقلاب بودند، نه به این دلیل بوده که تمام فرآیند را بی‎نقص و بنابراین بی‎‎نیاز از نقد پنداشته‎اند، نه خدای‎ناکرده تطمیع شده‎اند و بنا به مصالح فردی و گروهی دهان خود دوخته‎اند، بلکه آنان چشم به مصلحت بزرگ‎تری دوخته‎اند که در صورت تحقق می‎توان ذیل آن تمام دغدغه‎های آرمانی و انقلابی را نیز بهتر و بیشتر پی گرفت و با حجتی به مراتب قاطع‎تر گزینه‎های مناقشه‎برانگیز و فرآیند ائتلاف را مورد نقد و بازخواست قرار داد و پویایی و مطالبه‎گری جریان انقلاب را در همه مراحل و شرایط در عمل به نمایش گذاشت.

 

 سیده‌آزاده امامی