اشرف پهلوی خواهر دوقلوی محمدرضاشاه پهلوی، یا به تعبیر روزنامه­ نگار فرانسوی پلنگ سیاه پهلوی، عصر پنجشنبه هفده دی ماه 1394 در سن 96 سالگی ودر سالروز تاریخی طرح غربی کشف حجاب مرد. او در حالی که در تمام دوران پهلوی دوم در اوج قدرت بود؛ با تأسیس نمایشگاههای مد بانوان، فراخواندن مانکن‌ها به ایران، راه‌اندازی قمارخانه‌ها و کازینوهای سلطنتی، احضار پزشکان برجسته اروپائی برای جراحی‌های پلاستیکی هدف نهایی خود را تکمیل طرح پدر برای کشف حجاب ایرانیان قرار داده بود.

اشرف پهلوی در مقطعی نایب رئیس کمیته ملی مبارزه با بی‌سوادی، رئیس سازمان زنان ایران و نایب رئیس سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی بود و در اواخر دوره پهلوی به نمایندگی ایران درکمیته حقوق بشر ســازمان ملل رسیده بود. اشرف ریاست کمیته مشــورتی کنفرانس بین‌المللی زن در ســال 1975 را برعهده داشت و برای سال‌ها فرستاده ویژه محمدرضاشاه محسوب می شد. علاوه بر همه این‌ها به واسطه قدرت فوق العاده و لابی های پشت پرده به نامزدی دبیرکلی سازمان ملل نیز دست یافته بود.

اقدامات سیاسی اشرف پهلوی و موضوع گیری و پست های سیاسی او همگی نشان از این واقعیت داشت که مدیریت امور زنان و تکمیل طرح استعماری کشف حجاب  رضاخان یکی از دغدغه های اصلی او بوده است. این در حالی است که او خود را از مدافعان اصلی حقوق زنان در ایران می دانست.

اشرف از اولین کسانی بود که با پروژه کشف حجاب رضا خان بدون حجاب ظاهر شده بود و این راه را تا آخرین لحظات عمر خود نیز حفظ کرده بود. در این راستا نشریات فراوانی برای تبلیغ فرهنگ زنان غربی تحت حمایت او منتشر شد که مهمترین آن مجله عالم زنان بود. اما وقوع انقلاب اسلامی و مشاهده انبوه حضور زنان چادر پوش صحنه ای بود که به تعبیر خود او، تمام امیدهایش را نقش بر آب کرد.

همه اینها در حالی بود که در دوره سلطنت رضاخان پهلوی نقشی به جز شوهر داری برای او تعریف نشده بود. اشرف در این دوره اجازه تحصیلات دانشگاهی نداشت و زبان فرانسه را به واسطه مادام ارفع در خانه فراگرفته بود؛ اما سقوط رضا خان و تبعید او از ایران آغازی بر قدرت گیری اشرف بود.

با حذف رضاخان از عرصه سیاست ایران، اشرف پهلوی وارد میدان سیاست شد، سمت های بسیاری بالایی را در دست گرفت، سفرهای بسیاری انجام داد و قدرت مخفی بسیاری برای خود دست و پا کرد. او در 6 اردیبهشت 1326 به ریاست سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی که پایگاهی برای جمع‌آوری پول و ثروت بود منصوب شد و تا قبل از کودتای 28 مرداد 1332 با تشکیل جلسات متعدد به مشاور محمد رضا شاه تبدیل شده بود. در این دوره شاه تحت نفوذ اشرف قرار داشت و افراد سرشناسی همچون علی سهیلی، عبدالحسین هژیر و سپهبد علی رزم‌آرا از دستیاران و تابعان محض اشرف بودند.

انتصاب عبدالحسین هژیر به نخست‌وزیری که از دوستان صمیمی اشرف محسوب می‌شد؛ با حمایت و پشتیبانی وی صورت گرفت. در مقابل، هژیر به اشرف کمک کرد تا سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی را تأسیس کند، سازمانی که عامل نفوذ اشرف در تمامی شئونات کشور شد.

قدرت گیری اشرف در عرصه سیاسی ایران به صورتی بود که در طول بیش از 10 سال، اشرف مرکز ثقل و کانون قدرت و منشاء تأثیرگذاری برتصمیمات شاه بود و همه مقام های مهم سیاسی حتی وزیران و سفیران با نظر او تعیین و تأیید می‌شدند. وی شدیداً تشنه‌ قدرت بود و برای به دست آوردن آن از هیچ عملی روی‌گردان نبود.

در جریان کسب قدرت هرچه بیشتر، تلاش کرد با برپایی مجالس شبانه که شامل اعمالی همچون میگساری و ورق‌بازی می‌شد، شب‌نشینی‌های خود را به مکانی برای تبادل اخبار و اطلاعات سیاسی تبدیل کند و مهم‌ترین مسائل روز در آن محافل حل و فصل می‌شد.

اشرف به تدریج در تمامی توطئه‌های سیاسی و رویدادهای دربار نقش مؤثری به عهده گرفت و با ترتیب دادن دسته و باندی که شامل برخی از وزرای دولت و وکلای مجلس می‌شد، در مسائل سیاسی کشور دخالت می‌کرد.[1] اوضاع سیاسی کشور در دوران رژیم پهلوی دوم به گونه‌ای بود که هر کسی می‌خواست به جایی برسد و یا خواهان پست و مقامی بود، بایستی مورد تأیید اشرف قرار می‌گرفت. اشرف خود در مورد انتخاب نمایندگان مجلس ملی اظهار داشته است:

    «کسی که نامزد نمایندگی مجلس می‌شد برای انتخاب شدن حتماً باید از ثروت یا روابطی با پشتوانه‌ی قوی برخوردار می‌بود. در شهرهای بزرگ این امکان وجود داشت که فردی به اتکای تحصیلات، شخصیت یا افکار سیاسی‌اش به نمایندگی انتخاب شود؛ اما در ولایات که توده‌های مردم روحاً و جسماً از اتفاقات تهران دور و برکنار بودند؛ رأی‌ها اغلب با پول یا با اعمال نفوذ ‌خریده می‌شدند.» [2]

هژیر[3] که از دوستان صمیمی اشرف به حساب می‌آمد، در سال 1327 از سوی شاه به نخست‌وزیری منصوب شد. او دوست خوبی برای اشرف بود و اشرف در انتصاب او نقش مؤثری داشت. بسیاری از وزرای کابینه‌ی هژیر از دوستان اشرف بودند و به سفارش او به این مقام رسیده بودند. هژیر در قبال حمایت‌ها و پشتیبانی‌های اشرف، به او کمک کرد تا سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی را تأسیس کند و بعدها با کسب مجوز بلیط بخت‌آزمایی ملی، بزرگ‌ترین عامل ثروت اشرف را برای او فراهم آورد.

اشرف همچون مادرش تاج‌الملوک در صحنه‌ی سیاسی کشور فعالیت داشت. با روی کار آمدن مصدق، دخالت اشرف در امور کشور افزایش یافت، وی در انتخابات دوره‌ی شانزدهم مجلس شورا تعدادی از وکلای مورد تأیید خود را وارد مجلس کرد. این عده در مجلس اقلیتی را تشکیل دادند که به کارشکنی در برابر اقدامات دکتر مصدق می‌پرداختند. یاران اشرف با همراهی سایر مخالفان دولت در مجلس اغتشاش می‌کردند و علاوه بر هتاکی، وزراء را مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند.

تلاش‌های اشرف و هم‌دستانش یکی از عوامل مهم کودتای سال 32[4] برضد مصدق بود که پس از آن دوباره قدرت به شاه رسید و خانواده‌ی وی نیز به نفوذ و دخالت هرچه بیشتر در ارکان رژیم ادامه دادند.

نفوذ قدرت اشرف در کشور موجب شده بود که نزدیکان وی نیز بتوانند، با استفاده از این موقعیت بر مراکز اقتصادی و فرهنگی کشور پنجه افکنند و علاوه بر تخریب آنها برای به دست آوردن سود بیشتر تلاش کنند. از جمله‌ی این افراد، همسر سوم اشرف، مهدی بوشهری[5] بود که بیست سال از همسرش کوچک‌تر بود. وی در مدت کوتاه زناشویی توانست با استفاده از جایگاه سیاسی اشرف به منافع مالی بی‌حد و حصری دست یابد.

در یکی از اسناد ساواک که در سال 1339 تهیه شده، آمده است:

    «والاحضرت اشرف پهلوی قصد دارد با آقای احمد مهبد، مشاور عالی دربار شاهنشاهی ازداوج کند و پس از ازدواج پست وزارت دربار شاهنشاهی به مشارالیه واگذار شود.» [6]

گاهی در بین رقبای زن دربار، جنگ قدرت به وجود می‌آمد. در یک مورد، جنگ قدرت بین اشرف و فرح زمانی درگرفت که آن دو بر سر تعیین وزیر علوم و آموزش عالی مدت‌ها در کشمکش بودند. مجید رهنما[7] که در کابینه‌ی هویدا به سفارش اشرف و نزدیکی‌اش به نخست‌وزیر به پست وزارت علوم منصوب شده بود، با دخالت فرح و به منظور ضربه زدن به اشرف از کابینه کنار گذاشته شد. [8]

سازمان «سیا» در بخشی از گزارش خود راجع به شخصیت اشرف می‌نویسد:

    ...اشرف خواهر دوقلوی شاه یکی از جاه‌طلب‌ترین و مهم‌ترین حامیان شاه و مهم‌ترین یاران او در طول سالهای مدید سلطنتش بوده است...

این خصوصیات، به خصوص در دوره‌ای ضعف شاه، نمایان می‌شود. به همین علت سفارت آمریکا در سال 1951 گفته بود:

    ... اشرف عزم راسخ‌ و بیرحمانه پدرش را دارد...

سیا در گزارش دیگری در رابطه با رانت‌خواری اشرف پهلوی می نویسد:

    «اشرف با اعمالی که اگر کاملاً غیرقانونی نباشد، اغلب در مرز اعمال خلاف قانون است، در معاملات شرکت می‌کند، کارهایی که اگر دیگران انجام دهند لااقل ده سال زندان دارد، ولی وقتی موضوع را به شاه گزارش می‌دهند، شاه فقط به بالا انداختن شانه اکتفا می‌کند.» [9]

اشرف پهلوی در دهه 1320، به نوعی زمامدار پشت صحنه و حافظ شیرازه حکومت محمد‌رضا پهلوی بود. او در سیاست، اقتصاد، فرهنگ و حتی امور اجتماعی جامعه ایران دخالت داشت. تأسیس نمایشگاههای مد بانوان، فراخواندن مانکنها به ایران، راه‌اندازی قمارخانه‌ها و کازینوهای سلطنتی بابلسر و رامسر، احضار پزشکان برجسته اروپائی برای جراحیهای پلاستیکی به روی چهره خانمهای مورد نظر دربار از جمله اقدامات اشرف در سالهای دهه 1320 بود. در این مدت اشرف به روزنامه‌نگاران، شاعران و روشنفکران نزدیک شد و با آنان جلسات و مجالس مشترک هفتگی ترتیب داد.

 

اما در دوران قدرت گرفتن مصدق، تبعید اشرف به اروپا به دستور مصدق و قطع ارز مورد نیاز وی، لطمه بزرگی برای او بود. اشرف برای اولین بار مجبور شد تا برای تأمین مخارج روزمره مایملک خود را بفروشد. او تنها از محل فروش لباس‌ها و عتیقه‌جات همراه خود 30 میلیون فرانک به دست آورد.

 

اشرف اواخر 1332 به ایران بازگشت و فعالیت‌های قبلی‌اش را از سر گرفت. گردآوری ثروت از راه‌های نامشروع، پورسانت‌گیری، زد و بند با شرکت‌های خارجی و سوء استفاده‌های گسترده مالی، تشکیل محافل شبانه و روابط گسترده نامشروع از اقدامات عادی اشرف پس از بازگشت به تهران بود.

در دو دهه آخر عمر سیاسی حکومت پهلوی، اشرف یکی از مهمترین وزنه‌های اقتدار آمریکا در ایران شد. او که در جریان کودتای 28 مرداد 1332 خود با شبکه مأمورین «سیا» در ایران همکاری کرد، توانست به تدریج روابط خود را با «سیا» و رجال و سیاستمداران آمریکائی تقویت کند. سفرهای متعدد اشرف به آمریکا در طول دهه چهل سبب تحکیم روابط تهران واشنگتن شد.

پی نوشت:

1- کسری، نیلوفر، زنان ذی‌نفوذ در خاندان پهلوی، نشر نامک، تهران 1379 صص 134- 136

2- اشرف پهلوی، چهره‌هایی در یک آیینه، ترجمه‌ی هرمز عبدالهی، چ اول، فروزان، 1377، ص 155

3- عبدالحسین هژیر فرزند محمد هژیر پیشخدمت دربار ناصرالدین‌شاه بود که در سال 1280ش در تهران متولد شد. در طفولیت چشم چپش از کار افتاد و به همین علت از آن چشم نابینا شد و بعدها از عینک سیاه استفاده می‌کرد. او پس از اخذ دیپلم و یک سال پس از آنکه به استخدام وزارت امور خارجه در آمد، به علت تسلط بر زبان‌های روسی و فرانسوی به استخدام سفارت شوروی در آمد و مدت هشت سال در آن سفارت به کار مشغول بود تا اینکه در سال 1307 از آنجا اخراج شد. در سال 1320 در سومین کابینه‌ی ذکاءالملک فروغی به عنوان وزیر پیشه و هنر و بازرگانی وارد هیئت دولت شد و در سال 1327 به مقام نخست‌وزیری رسید، اما پس از شش ماه از این سمت استعفا داد. در تیر 1328 به وزارت دربار منصوب شد و چهار ماه بعد به دست فدائیان اسلام (سید حسین امامی اصفهانی) ترور شد.

4- کودتای 28 مرداد 1332 که طی آن دولت دکتر مصدق سقوط کرد.

5- مهدی بوشهری فرزند حسین در سال 1316ش در شیراز متولد شد و تحصیلات عالی را تا درجه‌ی دکترا ادامه داد. وی سومین همسر رسمی اشرف پهلوی بود و به سبب فامیلی و نزدیکی با شاه، از مهره‌های قابل اعتماد و وفادار محسوب می‌شد. بوشهری در امور مالی و عقد قراردادهای داخلی و خارجی برای بنیاد پهلوی و سایر سازمان‌های وابسته به دربار که بیشتر آنها را اشرف رهبری می‌کرد، دخالت داشت. از جمله مشاغل مهدی بوشهری سفیر کبیر سیار شاه در کشورهای اروپایی، دبیرکل سازمان ایرانی مجامع بین‌المللی و دبیرکل جشن‌های هنر شیراز و... اشاره کرد.393

6- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سند شماره‌ی 406056

7- مجید رهنما فرزند زین‌العابدین در سال 1303ش در تهران به دنیا آمد. وی از مدرسه‌ی فرانسوی حقوق در بیروت گواهینامه گرفت و در دانشگاه آمریکایی بیروت دوره‌ی فلسفه و ریاضیات را سپری کرد. پس از آن از دانشگاه پاریس در رشته‌ی حقوق مدرک دکترا گرفت. رهنما از سال 1321 سمت‌هایی همچون: وزارت دارایی، دبیر اول نمایندگی سازمان ملل متحد، معاون وزارت خارجه، سفیر ایران در فرانسه، سفیر ایران در سوئیس و وزارت علوم و آموزش عالی را بر عهده داشت.

8- احمدعلی مسعود انصاری، پس از سقوط، مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، تهران 1371، صص 90- 91

9- ویلیام شوکراس، پیشین، ص 240