منشاء همه سفاهت‌ها نیرنگ دنیا و دلباختگی به آن است

آیت‌الله جوادی آملی از مراجع عظام تقلید درباره دنیا و رابطه آن با تکامل انسان نکاتی را در کتاب «شمیم ولایت» نوشته‌اند.

متن این نکات به شرح زیر است:

تحولات تاریخی عبرت‌آورِ گذشته‌ها را بر جانت عرضه کن؛ «وأعرض علیه أخبار الماضین». نکات حساس، آموزنده و ارزنده تاریخی را بر قلبت عرضه کن تا از تجارب گذشته‏‌ها بهره ببری.

آن‏چه بر پیشینیان رفته به یاد خود بیاور تا بفهمد که ممکن است به سرنوشت گذشتگان مبتلا شود. آثار مخروبه آنان و خانه‏‌هایی که در آن زندگی می‏ کردند و بعد به دست دیگران افتاده، از نظر بگذران، تا این سیر عامل اندرز و پندی باشد و در تو نور اعتبار ایجاد کند؛ «وذکّره بما أصاب من کان قبْلک من الأوّلین وَسِر فی دیارِهم و آثارهم».

نگاه کن در آن‏چه گذشتگان انجام داده‌‏اند، اکنون چه نامی از آنان باقی مانده است، آن‏ها را رها کرده به کجا رفته ‏اند و در چه حالتی هستند؛ «فانظُر فیما فَعَلوا وعمّا انتَقَلوا و أین حَلُّوا ونزلوا».

امیر مؤمنان علی(ع) در جملات وزین و سنجده‌ی فوق، مرور و بازگشت انسان به درون خود را به وی گوشزد می نمایند تا وی به هدف اصلی آفرینش خود که چیزی جز بندگی خداوند و کسب مقام خلیفه الهی است پی برد.

جانت را به زشتی‌‏ها و تبه‏کاری‌هایی که در دنیا انجام می‏ شود و رذایل اخلاقی که از دنیا بر می‏ خیزد، بینا کن تا آن‏ها را عمیقاً بنگرد؛ «وبصّره فجائع الدنیا».

بزرگ حکیم الهی، حضرت علی (علیه‌السلام) در ابعاد گوناگون و در چهار چوب مسایل حکمت عملی بیانات گویا و جامعی دارد. در همه این ابعاد، خواه مسأله اخلاق و تهذیب نفس، تربیت اولاد و اداره امور منزل یا اداره امور جامعه، قدر مشترکی رهزن ومانع از رشد و تکامل است و آن محبت و علاقه به دنیاست.

هر آن‏چه غیر خداست و انسان را از خدا باز می‌‏دارد، دنیاست. مال، فرزند، عیال، مقام و یا شئونات دیگر، هر چه ارتباط انسان را با خدا قطع کند و حضور خدا را از او بگیرد و خلوص را از وی سلب کند، دنیاست و قلب دنیازده مرده است که باید با حکمت عملی احیا شود.

تهذیب جان و تربیت روح نتیجه حکمت است که مورد تأکید کتاب و سنّت قرار گرفته است. برای رسیدن به این مهم باید از سفاهت پرهیز کرد، چون سفاهت با حکمت جمع نمی ‏شود و انسان سفیه هرگز حکیم نخواهد شد.

حکمت در این است که انسان خود را بشناسد، آغاز و انجام هستی را بداند، به نیازمندی خود پی ببرد، و تنها به مبدئی که هم به نیازش عالِم است وهم قدرت رفع نیازش را دارد، تکیه کند، کسی که خود را نشناخته و پی نبرده که ذاتاً محتاج است و متوجه نشده که برطرف کننده حاجتش کیست، سفیه است، زیرا یا به کسی مراجعه نمی‏ کند یا به مانند خود که محتاج است مراجعه می‏ کند. امام سجاد (علیه‌السلام) در دعا به خدا عرض می‏ کند: «ورأیت أنّ طلب المحتاجِ إلی المحتاجِ سَفَهٌ مِن رأیه وضَلّة من عَقله»؛ از سفاهت فکر و کمی عقل است که انسان نیازمند از نیازمندی مانند خود چیزی طلب کند، کسی که از نیازمند چیزی طلب کند، سفیه و گمراه است، زیرا موجود محتاج توانایی رفع نیاز محتاج دیگر را ندارد.

منشاء همه سفاهت‌ها و گمراهی‏ ها نیرنگ دنیا و دلباختگی به آن است، چنان‏که امام سجّاد (علیه‌السلام) می‌‏فرمایند: «حبُّ الدّنیا رأسُ کلّ خَطیئةٍ»؛ محبّت دنیا در رأس همه گناهان و خطاهاست.

گرچه حضرت علی (علیه‌السلام) در بسیاری از خطبه‏ ها خطر دنیا را گوشزد کرده، آن را مغرور کننده و فریبا معرفی می‏ کند، ولی در بعضی از خطبه‌‏ها نیز این مطلب را تحلیل کرده که دنیا فریب نمی‏ دهد، بلکه انسان فریب می‏ خورد. دنیا وقتی فریبنده است که آنچه در او است، کتمان کند و ظاهری زیبا و درونی تلخ و ناگوار داشته باشد، ولی اگر دنیا هم ظاهر زیبا را نشان داد و هم درون تلخ را، هم بُعد نشاط آور را ارائه داد وهم بُعد اندوه بار را، دیگر فریبکار نیست، بلکه ابزار فریب است، نه عامل آن. باید عامل فریب را جست‏جو کرد، باید سبب فاعلی نیرنگ را کاوید و ابزار را از دست او گرفت و اورا طرد کرد.

گرچه در قرآن و کلمات معصومین (علیه‌السلام) آمده است که دنیا شما را فریب ندهد؛ «فَلا تغرّنّکُمُ الحیوةُ الدُّنیا»، ولی این انسان است که ناشناخته دنیا را ابزار دست نیرنگ و فریب قرارمی دهد و از آنجا آسیب می‏ بیند.

امیرمؤمنان (علیه‌السلام) در یکی از خطبه‏‌ها می‏ فرمایند: بر شما باد که پویا و کوشا باشید و در این جهان که عالم حرکت و عمل و محل برداشت توشه است، زادراه تهیه کنید که پس از مرگ فرصتی برای فراهم کردن زاد و توشه نیست؛ «فعلیکُم بالجدّ والاجتهادِ والتأهُّبِ والاستعْداد والتزوّدِ فی منزلِ الزاد».