وقتی «پایتخت۶» تلویزیون را سردرگم کرده است!

پرونده فصل ششم مجموعه تلویزیونی «پایتخت» به کارگردانی سیروس مقدم ، همچنان مفتوح است. سریالی به‌شدت دیده‌شده، با هوادارانی پروپاقرص و جدی که به سختی می‌توان چشم بر نقاط ضعف نسخه «۱۵ قسمتی» پخش شده از آن در شب‌های نوروز ۹۹ بست؛ نقاط ضعفی که گویی سیروس مقدم هم با پیش کشیدن مسئله ناتمام ماندن روایت این فصل و پاسخ به بخش عمده‌ای از ابهامات در چهار قسمت پایانی که بعدها ساخته می‌شود، تلویحاً بر وجود آن‌ها در نسخه ۱۵ قسمتی فعلی، صحه گذاشت.

اخبار فرهنگ و هنر - درباره محتوا و ساختار فصل ششم « پایتخت » پیش از این درباره بلایی که بر سر این برند محبوب در نوروز ۹۹ آمد از «سمفونی حسرت‌ها» نوشتیم اما فارغ از متن و حواشی سریال، درباره رویکرد سازمان صداوسیما به این محصول پرمخاطب و البته حاشیه‌ساز خود هم ذکر چند نکته ضروری به نظر می‌رسد.

در این نوشته مروری انتقادی بر اهم سیاست‌ها و واکنش‌های کلان سازمان صداوسیما در مواجهه با حواشی این سریال خواهیم داشت.

یک؛ انکار «ضعف» با «گزارش مردمی»

از اولین سیاست‌های بارها تجربه شده در سازمان صداوسیما در مواجهه با انتقادات نسبت به یک سریال و یا برنامه مهم تلویزیونی، بهره‌گیری از کلیشه «گزارش مردمی» است. کلیشه‌ای که اصرار بر استمرار استفاده از آن عجیب به نظر می‌رسد!

از همان قسمت‌های ابتدایی « پایتخت۶ » به‌دلیل اهمیت این مجموعه، بخشی از نقاط ضعف آن در قیاس با فصل‌های قبلی خیلی زود زیر ذره‌بین رسانه‌ها قرار گرفت و جلوتر از رسانه‌های رسمی هم این فضای مجازی بود که فرصت انعکاس بی‌واسطه دیدگاه‌های طیفی از مخاطبان فراهم آورد. اتفاقی که با توجه به دامنه وسیع مخاطبان سریال چندان هم دور از انتظار نبود. در چنین شرایطی که موافقان و مخالفان به طرح نقطه نظرات خود درباره سریال مشغول بودند، ناگهان گویی که روابط عمومی رسانه ملی از اتفاقی احساس خطر کرده باشد، پخش گزینش‌شده پیام‌های مردمی در سامانه ۱۶۲ پیش از آغاز پخش سریال و تهیه گزارش‌های مردمی در کوچه و خیابان با هدف اثبات «خوب بودن پایتخت» کلید خورد!

همزمان با این واکنش عجیب، مدیرکل روابط عمومی صداوسیما هم تلاش کرد از طریق صفحه شخصی خود در «توئیتر» درباره آمار رضایت ۹۰ درصدی مخاطبان سیما از «پایتخت» اطلاع‌رسانی کند.

فارغ از اینکه این تلاش سازمانی برای اطلاع‌رسانی درباره «نظر مخاطبان» محدود به همین یک سریال بود و شانس این را نداشتیم که در جریان نظرات مردمی درباره دیگر تولیدات پرتعداد تلویزیون در ایام نوروز قرار بگیریم، بلافاصله پس از پخش قسمت پایانی «پایتخت۶» و اوج‌گیری انتقادات، شرایط درباره همین سریال هم تغییر کرد و باردیگر سیاست سکوت در دستور کار قرار گرفت!

دو؛ یک نامه مهم بدون تأیید رسمی!

«لازم است بررسی شود که این اقدام (پخش سکانس پایانی قسمت ۱۵) حاصل اشتباه، بی‌توجهی و وادادگی است یا نتیجه عملیات مرموز و فتنه‌انگیز ستون پنجم فرهنگی دشمن.» این جمله بخشی از نامه منتسب به رئیس رسانه ملی خطاب به معاون سیما در واکنش به انتقادات به پایان‌بندی «پایتخت۶» است. نامه‌ای که خبرگزاری فارس به نقل از «منبع آگاه» بخش‌هایی از آن را منتشر کرد تا حواشی «برگ‌برنده نوروزی سیما» وارد فاز تازه‌ای شود.

اینکه پیش کشیدن کلیدواژه‌هایی همچون‌ «عملیات مرموز» و یا «ستون پنجم فرهنگی دشمن» به بهانه بررسی دلایل پخش سکانس که در یک فرآیند تعریف شده با عبور از هفت‌خان نظارتی سازمان صداوسیما به آنتن رسیده است، چقدر می‌تواند منطقی باشد به کنار، نکته جالب‌تر اینکه این «نامه مهم» با گذشت دو روز از انتشار در فضای رسانه‌ای هنوز به‌صورت رسمی از سوی مسئولان رسانه ملی تأیید و یا تکذیب نشده است!

البته که «عدم تکذیب» در مواردی با این سطح از اهمیت خود بهترین نشانه از صحت خبر منتشرشده است اما پس از قبول صحت محتوای نامه، سوال جدی‌تر این است که به‌واسطه کدام ملاحظه‌ای روابط عمومی سازمان صداوسیما این نامه مهم رئیس سازمان را به‌صورت رسمی منتشر نکرده است؟

این سبک از اطلاع‌رسانی کج‌دار و مریز درباره موضع رئیس سازمان را آیا نمی‌توان به حساب تلاش برای کاهش بار انتقادات آن هم بدون پذیرش هزینه‌های احتمالی قلمداد کرد؟

سه؛ سکوت تا مرز تغییر کنداکتور؟

موضع‌گیری منتشرشده به نقل از رئیس رسانه ملی همان‌طور که انتظار می‌رفت، سطح حواشی «پایتخت۶» را فراتر از متن سریال برد و دوقطبی‌های عجیب و غریب برسر کلیدواژه‌هایی همچون «سانسور» و یا «نفوذ» در فضای رسانه‌ای شکل گرفت.

در واکنش به این دوقطبی اما باردیگر شاهد اقدامی عجیب از سوی مدیران تلویزیون بودیم؛ سریالی که بازپخش مکرر آن بیش از نیمی از کنداکتور نوروزی شبکه‌های سیما را به خود اختصاص داده بود، به ناگهان گویی تبدیل به اثری ممنوعه شد که حذف بدون اطلاع‌رسانی «پشت صحنه» آن از کنداکتور شبکه یک، به شایعه‌پردازی‌ها درباره آن ضریب داد.

در همین فضا بود که حتی شایعه احتمال لغو تولید قسمت‌های باقی‌مانده از فصل ششم هم در فضای مجازی پخش شد و در قبال تمام این حرف و حدیث‌ها تنها سیاست رسمی سازمان صداوسیما در حوزه اطلاع‌رسانی «سکوت» بود!

چهار؛ «شوالیه» وارد می‌شود!

شب گذشته و با پخش برنامه «شب صحبت» با حضور سیروس مقدم و مهدی فرجی، بالاخره شاهد شکستن «سکوت» رسانه ملی در قبال حواشی «پایتخت۶» بودیم. برنامه‌ای که البته مهمترین وجه آن نه آنگونه که اطلاع‌رسانی شده بود «نقد و بررسی سریال» که اتفاقاً فرصت به‌وجود آمده برای عوامل «پایتخت» و مدیریت رسانه ملی برای «پاسخ به نقدها» بود.

سیروس مقدم در مقام صاحب اثر و تا جایی که توانست به ابهامات درباره این مجموعه پاسخ داد و تلویحاً هم بخش عمده‌ای از نقدها را ناشی از «ناتمام ماندن روایت» در فصل ششم دانست و وعده داد که با ساخت و پخش چهار قسمت پایانی، واکنش‌ها نسبت به سریال تغییر خواهد کرد. ادعایی که هنوز قضاوت درباره آن زود است.

فارغ از موضع‌گیری‌ها و اظهارات عوامل سریال در برنامه «شب صحبت» اما جای خالی منتقدان جدی سریال و ساختار مبتنی‌بر «مدح»، فرصت طلایی تلویزیون برای فتح باب گفتگو میان عوامل یک سریال با منتقدانش را هدر دادمهدی فرجی مشاور پروژه «پایتخت» و از مدیران سابق شبکه یک سیما هم نمایندگی تام و تمام «مدیریت رسانه ملی» را در این برنامه برعهده گرفت و تلاش کرد با ادبیات مسئولان سازمان از دستاوردهای «پایتخت۶» و توجه آن به سیاست‌های کلانی همچون ضدیت با اسرائیل و نقد دوران پهلوی بگوید.

فارغ از موضع‌گیری‌ها و اظهارات عوامل سریال در برنامه «شب صحبت» اما جای خالی منتقدان جدی سریال و ساختار مبتنی‌بر «مدح»، فرصت طلایی تلویزیون برای فتح باب گفتگو میان عوامل یک سریال با منتقدانش را هدر داد.

شاه‌بیت این «مدح ساختاری» هم انتخاب محمود گبرلو برای اجرای این نشست بود. مجری محافظه‌کار و جواب پس داده‌ای که به‌رغم سابقه رسانه‌ای پیش‌تر نشان داده بود توانایی مدیریت یک گفتگوی صریح و مبتنی‌بر شفافیت و چالش را در قاب تلویزیون ندارد. تلاش گبرلو برای دفاع تام و تمام از «تلویزیون» و نه حتی «سریال» آنقدر غیرحرفه‌ای و نچسب بود که حتی خرده تلاش‌های منتقدان مدعو برنامه برای ورود به گفتگوی صریح‌تر با عوامل سریال را هم خنثی می‌کرد!

این تکاپو برای «گل و بلبل نمایی» تا جایی پیش رفت که پس از توضیحات مبسوط سیروس مقدم درباره دلایل ارجاع سکانس پایانی به یک فیلم سینمایی قبل از انقلاب و تأیید ضمنی این مسئله، مجری نشست تلاش می‌کرد با عباراتی مانند «به عنوان منتقد سینمایی چنین برداشتی نداشتم» و یا «حتما قصد شما این ارجاع نبوده است» بحث را به بیراهه بکشاند!

جالب اینکه در حالی روی آنتن شبکه یک شاهد موضع‌گیری مدافعانه گبرلو درباره نقش بدخواهان در اشاره به شباهت سکانس پایانی سریال به فیلم‌های پیش از انقلاب و تلاش برای کتمان آن بودیم که پیش‌تر و در نامه منسوب به رئیس رسانه ملی این شباهت تأیید و بر لزوم بررسی ابعاد آن تأکید شده بود!

در آخرین روزهای سال بود که انتشار تصویر رئیس رسانه ملی بر روی جلد نشریه داخلی سازمان با لباس شوالیه، خبرساز شد و شاهد واکنش‌های بسیاری در فضای مجازی نسبت به آن بودیم؛ شب گذشته اما گویی این محمود گبرلو بود که نیت کرده بود در قامت شوالیه، روی آنتن ظاهر شده تا یادآور شود «نقد با تخریب متفاوت است»، «نقدها به پایتخت غالباً کار تخریب‌گران بوده است»، «نظر مردم با نظر منتقدان فاصله زیادی دارد» و خلاصه اینکه «تلویزیون خیلی مردمی و خوب است»!

پرونده همه حواشی و واکنش‌ها نسبت به مجموعه «پایتخت۶» بالاخره بسته خواهد شد اما به نظر می‌رسد سیاست‌های کلان صداوسیما و به‌خصوص زیر مجموعه روابط عمومی آن در حوزه اطلاع‌رسانی و مواجهه با انتقادات و حاشیه‌ها نیاز به بازنگری جدی دارد.