هزینه عمل رضای کوچک، فراهم شد

رضا بیمار پروانه ای،چشم انتظار تحقق وعده های دولت راستگویان بود که ناگهان طبل رسوایی فیش های حقوقی میلیونی نگاه او را متوجه خبر بیست و سی کرد، افشاگری فیش های حقوقی مدیران بیمه و مدیر عامل برخی بانک ها، مهر تاییدی شد بر آنچه در گزارش قبل ما گذشت؛ تاول هایی که در بی توجهی وزارت بهداشت می ترکد/ مرگ و زندگی "رضا" در انتظار درمان هفت میلیونی

 

همان مردمی که انقلاب کردند و در 8 سال جنگ تحمیلی همواره در تمام عرصه ها پیش گام بودند و تمام قد و با شکوه در مقابل تهاجمات دشمن ایستادند و در سخت ترین شرایط اقتصادی، تحریم‌ها و فقر و محرومیت های همیشگی تحمل کردند و سخن به گلایه نگشوده اند.

 

 این روزها صدای مظلومیت این مردم به گوش هیچ کس نمی رسد چرا که آنقدر صدای هیاهوی دعواهای سیاسی و جناحی و افشاگری های فیش های حقوقی میلیونی بلند است که دیگر صدای استان های محروم و دست و پنجه نرم کردنشان به بهای زنده ماندن از زیر خروارها ریزگرد عربی به گوش شما پایتخت نشینان نمی رسد.

 

امروز قدرت نظامی و سخت دشمن برای ما تهدید نیست،امروز قدرت نرم دشمن و کم توجهی مسئولین و فرار از واقعیت های موجود جامعه و کتمان حقیقت برای درمان آنها و دادن شعارهای خوب و زدن حرفهای زیبا و عمل نکردن به آنها و ایجاد یأس و ناامیدی در جامعه تهدید است که نیاز است دولت، جدا از سیاسی کاری و کار جناحی، عملکرد خود را به سوی اقدام و عمل پیش ببرد و با اقدام و عمل به بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی،موجب خوشحالی مردم شود وگرنه گوش های مردم از انواع وعده های 100 روزه و برجامی و پسابرجامی پر است. ما با نگاهی پرسشگر همواره در حیرتیم که در این 3 سال و اندی که از عمر دولت می گذرد،وعده‌های خوشمزه و رنگارنگ عده‌ای که با شعار راستگویی و پاکدستی آمدند چه بر سر ملت و مملکت آورده است!

 

انتشار گزارش رضا بلبوند،بیمار EB که فراز و فرود های زیادی را در جنگ با زندگی برای درمان هفت میلیون تومانی خود گذرانده است، او نه تنها به دنبال سلامتی خود،بلکه صدای صدها بیمار هم نوع خود است که در بی توجهی برخی افراد زندگیشان با مرگ عجین شده است و نیازمند توجه هستند.

 

به رضا گفتم برایم روی کاغذ بنویسد 234 میلیون تومان،کمی فکر کرد و گفت: نمیتوانم این مبلغ را بنویسم،خیلی زیاد است، بر او خرده نگرفتم و از او خواستم به جای آن، عدد 288 را بر روی کاغذ برایم بنویسد،بی درنگ قلم بر دست گرفت و گفت: نوشتم،اگر می شود بگویید این اعداد برای چیست؟

پاسخش روشن است، همگی به وفور از پول های میلیاردی و دزدی های غارت گران سهم تو و دیگر مظلومان شنیده ایم، این مبلغ که نتوانستی بر روی کاغذ بنویسی،سهم یک ماهه یکی از همان ها از بیت المال است. بیت المال هم چیزی است به نام مردم و به کام عده ایی قلیل،که آنها هم به لطف گشایش های پسابرجامی که جناب روحانی فرمودند، روز به روز در حال کثیر شدند هستند،نباید فراموش کینم که این دولت به راستگویان معروف است و نمیگذارد حق مظلومان ضایع شود!

 

رضا که حسابی از حرف های بی سر و ته ما بهتش زده و به کاغذ دستش خیره مانده است می گوید: این عدد 288 یعنی چه؟

به او گفتم: این عدد تعداد کارگرانی است که مجموع حقوق یک ماه آنها،برابر می شود با حقوق مدیری که خود دایه دار رفاه امور کارگران است.

 

رضا فکرمان را نمی خواند و گوشه ای در خود فرو رفته بود و با انگشتانی که روز به روز کوتاه تر می شدند،در حال حساب و کتاب بود،بی گمان سهم او از این دولت 7 میلیون تومان نبود که صدایش به گوش وزیر بهداشت رسید و خود را به نشنیدن زد،که گویی نه خانی آمد و نه خانی رفت.

 

آنقدر تلخی این گشایش ها و افشاگری های افتخار آمیز برخی مدیران مدهوشمان کرد،که یادمان رفت خبر خوشحال کننده ی رضا را برایتان بگوییم.

رضا بلبوند،پسر بچه ی 11 ساله لرستانی که به بیماری ژنتیکی EB مبتلا بود، به لطف خدا و کمک همه ی شما مردم ایران اسلامی،چه آنها که در ایران و چه آنها که قلبشان برای سرزمینشان میتپد و در کشورهای دیگر زندگی می کنند، دیروز غروب برای گذراندن مرحله اول درمان عازم تهران شد.

 

در طول مدت 11 روز که از انتشار گزارش این بیمار در فضای مجازی میگذرد،تعدادی زیادی از هموطنان برای حمایت از این بیمار پیش قدم شده اند،و اینجا نه مجالی برای بردن نام تک تک این افراد خیر است و نه زبانی برای تشکر از لطف آنها، همین را بدانید که بیمار EB قصه ما، از توجه شما و کمک هایی که به او کرده اید بسیار خوشحال است و امیدوار است با پول هایی که به حساب او واریز کرده اید بهبود یابد.

 

جوانی با ارسال پیامک به ما نوشت: دانشجوی رشته ی مهندسی هستم،آن هم در شهری دور افتاده و غریب،خبرتان آنقدر دردناک و زجر آور بود که تصمیم گرفتم تمام خرج این هفته أم، که بیش از 70 هزار تومان نمی باشد را، برای کمک به رضا بفرستم،امیدوارم دینم را به هموطنم ادا کرده باشم.

محمدرضا با ارسال پیامک به ما گفت: کارگر ساختمانی هستم،چند ماه است که حقوق نگرفته ام،ببخشید که بیشتر از 20 هزار تومان نتوانستم برایت واریز کنم،امیدوارم زودتر حالت خوب شود رضای عزیز.

 

پیامک های مردم نشان از دلسوزی و توجه به هم نوع خود دارد، کاش روزی فرا رسد که به جای یافتن مقصر برای کم کاری های خود با شجاعت پذیرای آنها باشیم.

 

پدر رضا در گفت و گو با ما می گوید: خانواده ی ما حال خوبی دارد،اصلا تصور نمی کردم که حتی از خارج از کشور هم با من تماس بگیرند و برای کمک به فرزندم اعلام آمادگی کنند،لطف مردم را دعا های خیر من و همسرم جبران خواهد کرد.

پدر رضا در ادامه می گوید: در این مدت افراد و سازمان های مختلفی با ما تماس گرفتند،برخی حتی بدون کمک مالی فقط میخواستند حال رضا را بپرسند که وضعیت آن چطور است،از همه ی آنها ممنونم که باعث دلگرمی ما شدند.

احمد بلبلوند با ابراز خوشحالی از حمایت های موسسات خیریه می گوید: از مدیر موسسه خیریه قاصدک های شادی بسیار سپاسگزاریم که از شمال کشور برای دیدن رضا تشریف آوردند و با اسباب بازی های قشنگی که برای رضا آوردند باعث شدند،روزها خنده بر لب های پسرم نقش ببندد، دانشگاه علوم پزشکی لرستان هم با اعلام حمایت در اولین روزهای انتشار گزارش نور امید را در دل هایمان زنده کرد که از جناب آقای دکتر ساکی بسیار سپاسگزارم.