فلسفه ارکان نماز چیست؟

تفاوت بین رکن و غیر رکن در نماز این است که رکن اگر «عمدا» یا «سهوا»، کم  یا زیاد شود، نماز باطل است و واجب غیر رکنی تنها اگر «عمدا» کم و زیاد شود، نماز باطل است؛ ولی اگر سهوا کم و زیاد شد نماز صحیح است. فلسفه ارکان نماز عبارت است از:

فلسفه نیت:

عنصرى که به عمل انسان، بها مى‌ دهد، نیت و انگیزه و هدف اوست. از همین رو، در آیات قرآن، کلمه«فى سبیل الله، فراوان به کار رفته (70 بار) و این هشدارى است که انسان ها مواظب اعمال و نیّات خود باشند که در راه خدا باشد، نه براى غیر خدا یا انگیزه‌ هاى نفسانى، مانند جاده خطرناکى که تابلوهاى هشدار دهنده فراوانى در آن نصب مى‌ کنند، بندگى خدا راهى است که لغزشگاه هاى فراوانى دارد و این همه تأکید، هشدار براى دورى از انحراف‌ ها است. بخصوص در عبادات، که بدون«قصد قربت» و نیّت خدایى ارزش ندارد. نیّت رکن عبادت است. اگر عملى بدون نیّت انجام شود، یا نیّت غیر خدایى داشته باشد، باطل است. نیت، اصل و اساس عمل است. مقدس ‌ترین کارها بخاطر نیت بد فاسد مى ‌شود و ساده‌ ترین کارها، با نیّت خوب، ارزشى بسیار پیدا مى‌ کند.

نیّت خدایى، عامل جذب الطاف الهى است. هر که در راه خدا تلاش کند خداوند هم راه هاى خودش را به او مى‌ نمایاند:«و الذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا» [1]. و نیت شرط قبولى عمل است. امام صادق(ع) از قول خداى متعال نقل مى‌ کنند و مى‌ فرمایند:« لَمْ أَقْبَلْهُ إِلَّا مَا کَانَ خَالِصاً»[2]؛«جز آن چه را خالص براى من مى‌ باشد، نمى‌ پذیرم» [3].

فلسفه تکبیرة الاحرام:

چون به واسطه گفتن این تکبیر، چیزهایی مانند خوردن و آشامیدن و خنده کردن و پشت به قبله نمودن حرام می شود، این تکبیر را «تکبیرة الاحرام» می گویند.

فلسفه قیام:

حقیقت قیام عبارت از ایستادن در پیشگاه پروردگار برای اداء حق عبودیت و بندگی او ... و بداند که در فردای قیامت او را در پیشگاه ذات اقدس خود ایستادنی است که چگونگی آن را این ایستادن تعیین می کند و لذا سزاوار است که انسان آن چه در توان دارد در تصحیح قیام نماز خود، به کارگیرد... .[4]

فلسفه رکوع:

رکوع آن است که پس از پایان سوره، به نیّت تعظیم و فروتنى در برابر فرمان و عظمت پروردگار، تا حدى خم شویم که دست‌ ها به زانوها برسد، کمر صاف باشد، گردن کشیده باشد.

حضرت علی علیه السلام در بیان فلسفه چنین حالتی در رکوع می فرماید:«معنای کشیدن گردن در رکوع این است که در ایمان به خدا استوارم، اگر چه گردنم زده شود، و معنای سر برداشتن از رکوع و گفتن ((سمع الله)) این است که حمد و ثنای ما را می شنود، آن خدایی که مرا از نیستی و عدم به وجود آورده است.»[5]

فلسفه سجده:

سجده، نشان تذلّل و خاکسارى در برابر خداوند و عالى‌ ترین درجه عبودیت است. انسان با سجده، خود را هم رنگ با هستى مى‌ کند« و للّه یسجد ما فى السموات و الارض» [6].

سجده بهترین حالتی است که انسان به خدا نزدیک می شود. سجده، رمز دوران های چهارگانه زندگی انسان است.

علی (ع ) می فرماید: سجده اول، یعنی این که از خاکم، سر برداشتن رمز زندگی دنیایی است. سجده دوم، رمز مردن و به خاک خفتن است، سربرداشتن از سجده دوم، رمز محشور شدن است [7].

و این کلام امیرالمومنین علیه السلام مضمون این آیه است که:« مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْرى‌»[8]؛« ما شما را از خاک آفریدیم و به خاک بر می گردانیم و بار دیگر از خاک، بیرونتان می آوریم.»

پی نوشت :

[1] - عنکبوت (29)، آیه 69

[2] - بحارالأنوار، ج 67، ص 243

[3] - قرائتى، محسن؛ پرتوى از اسرار نماز، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، چ هجدهم، 1387، ص 115 و 116

[4] - حاج میرزا جواد ملکی تبریزی، اسرار الصلوه، انتشارات پیام آزادی، 1363، ص 323

[5] - بحارالأنوار، ج 81، ص 253

[6] - نحل (16)، آیه 49

[7] - بحار، ج 82، ص 139

[8] - طه (20)، آیه 55

کتاب پرسش ها و پاسخ های نماز، سید حسن موسوی (مرکز تخصصی نماز)