با خواندن این سوره 70هزار فرشته در شب و روز بر شما درود می فرستند

قرآن سراسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید. برای آگاهی‌ و فهم بهتر و بیشتر آیات قرآن کریم هر شب تفسیر آیاتی از این معجزه الهی را برای شما آماده می‌کنیم.

انعام، ششمین سوره قرآن است و دارای 165 آیه و مکی می باشد.در فضیلت این سوره از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است: «سوره انعام به یکباره بر من نازل شده و هنگام نزول، هفتاد هزار فرشته که در حال تسبیح «سبحان الله» و تمجید «الحمدلله» گفتن هستند آنرا مشایعت و همراهی کردند. هر کس این سوره را بخواند این 70هزار فرشته در شب و روز، به تعداد آیات سوره انعام بر او درود می فرستند.

در روایتی دیگر از ایشان آمده است: «هرکس سوره انعام را قرائت نماید، برای او پاداشی از درّ، به وزن همه چهارپایانی که خداوند در دار دنیا آن را آفریده است، خواهد بود و به تعداد تمام درّها، صد هزار حسنه و صدهزار درجه به او عنایت می شود...»

امام جعفر صادق علیه السلام نیز در این باره فرموده است: سوره انعام به صورت کامل و یکباره بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده است. پس آن را عظیم و عزیز بدارید. زیرا در 70 جای آن نام خداوند برده شده است و اگر مردم می دانستند چه آثار و برکاتی در این سوره نهفته است ان را رها نمی کردند.

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ قَتَلُوا أَوْلَادَهُمْ سَفَهًا بِغَیْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَمَا کَانُوا مُهْتَدِینَ ﴿۱۴۰﴾

کسانى که از روى بى‌ خردى و نادانى فرزندان خود را کشته‌ اند و آنچه را خدا روزیشان کرده بود از راه افترا به خدا حرام شمرده‌ اند سخت زیان کردند آنان به راستى گمراه شده و هدایت نیافته‌ اند (۱۴۰)

تفسیر:

در تعقیب چند آیه گذشته که سخن از قسمتى از احکام خرافى و آداب زشت و ننگین عصر جاهلیت عرب ، از جمله کشتن فرزندان به عنوان قربانى بتها، و یا زنده به گور کردن دختران به عنوان حفظ حیثیت قبیله و خانواده ، و همچنین تحریم قسمتى از نعمتهاى حلال به میان آورد، در این آیه به شدت همه این اعمال و احکام را محکوم کرده و با هفت تعبیر مختلف در جمله هائى کوتاه اما بسیار رسا و جالب ، وضع آنها را روشن مى سازد.

نخست مى گوید: کسانى که فرزندان خود را از روى سفاهت و جهل کشتندزیانکردندهمازنظرانسانىواخلاقى، و هم از نظر عاطفى ، و هم از نظر اجتماعى ، گرفتار خسارت و زیان گشتند و از همه بالاتر خسارت معنوى در جهان دیگر (قد خسر الذین قتلوا اولادهم سفها بغیر علم ) در این جمله عمل آنها یکنوع خسران و زیان و سپس سفاهت و سبک مغزى و بعد کار جاهلانه معرفى شده است ، که هر یک از این تعبیرهاى سه گانه به تنهائى براى معرفى زشتى عمل آنها کافى است ، کدام عقل اجازه مى دهد که انسان فرزند خود را با دست خود به قتل برساند وانگهى آیا این سفاهت و سبک مغزى نیست که از این عمل شرم نکند بلکه آنرا یکنوع افتخار یا عبادت محسوب دارد، کدام علم و دانش اجازه مى دهد که انسان چنین عملى را به عنوان یک سنت و یا قانون در جامعه خود بپذیرد؟!

اینجا است که به یاد گفتار ابن عباس مى افتیم که مى گفت : اگر کسى بخواهد میزان عقب ماندگى اقوام جاهلى را بداند آیات سوره انعام (یعنى آیات فوق ) را بخواند.

سپس قرآن میگوید: اینان آنچه را خدا به آنان روزى داده بود و مباح و حلال ساخته بود. بر خود تحریم کردند و بخدا افترا زدند که خدا آنها را حرام کرده است (و حرموا ما رزقهم الله افتراء على الله ).

در این جمله با دو تعبیر دیگر اعمال آنها محکوم شده است زیرا اولا آنها نعمتى را که خدا به آنان روزى داده بودوحتى براى ادامه حیاتشان لازم وضرورى بودبرخو دتحریم کردند وقانون خدارازیرپاگذاشتند و ثانیابه خدا افترا بستندکه اوچنین دستورى داده است،باآنکه ابداچنین نبود. ودرپایان آیه بادوتعبیردیگرآنانرامحکوم مىسازدنخست مى گوید آنها بطور مسلم گمراه شدند (قد ضلوا)سپس اضافه مى کند آنها هیچگاه در مسیر هدایت نبوده اند (و ما کانوا مهتدین ).