برابری ثواب حضرت عبدالعظیم(ع) با زیارت امام حسین(علیه السلام)

گروه مذهبی- برخی شیعیان نزد امام هادی(علیه السلام) رفته و گفتند؛ ما از زیارت کربلا آمدیم و حضرت در جواب فرمود: که شما در ری زیارت عبدالعظیم را بکنید مثل این است که امام حسین(علیه السلام) را زیارت کرده اید.

پرسش: حضرت عبدالعظیم حسنی که بود و کجا می زیست و چگونه و در چه تاریخی به شهادت رسید؟

به گزارش افکارنیوز، حضرت عبدالعظیم بن عبداللّه بن علی بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن ابی طالب، از بزرگان روات و علما و صاحب ورع و تقوا است و از اصحاب امام جواد(علیه السلام) و امام هادی (علیه السلام) و احادیث بسیار از ایشان روایت کرد. در منزلت و مقام وی آمده است که مردی از اهل ری به خدمت حضرت علی بن محمد النقی امام هادی (علیه السلام) رفت. حضرت پرسید: کجا بودی؟ او گفت: به زیارت امام حسین(علیه السلام) رفته بودم. امام فرمود: اگر قبر عبدالعظیم را که نزد شما است زیارت می کردی مانند کسی بودی که امام حسین (علیه السلام) را زیارت کرده باشد. (۱)

احمد بن خالد برقی می گوید: عبدالعظیم حسنی از دست حاکم و سلطان زمان خودش فراری شد و در خانه مردی از شیعیان در ری پنهان شد. در آن خانه عبادت می کرد و روزها روزه می گرفت و شب ها به عبادت می پرداخت و مخفیانه از خانه برای زیارت قبری که نزدیک محلّ سکونت وی بود، بیرون می رفت و می گفت: این قبرِمردی از فرزندان موسی بن جعفر است. کم کم خبر ایشان در بین شیعیان پخش شد و گروه گروه به دیدار حضرت عبدالعظیم می آمدند. شخصی از شیعیان پیامبر را در خواب دید که فرمود: مردی از فرزندان من نزد درخت سیب درباغ عبدالجبار بن عبدالوهاب دفن خواهد شد. حضرت عبدالعظیم مریض شد و بعد از مدتی فوت کرد و در جیب لباسش نوشته ای یافتند که در آن نوشته بود: من ابوالقاسم عبدالعظیم بن عبداللّه بن علی بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن ابی طالب (علیه السلام) هستم. (۲)

حضرت عبدالعظیم از نوادگان حضرت امام حسن(علیه السلام) می باشد و از اصحاب امام جواد و امام هادی (علیه السلام) بود و عقاید خود را بر امام هادی (علیه السلام) عرضه داشت و امام او را تأیید کرد. مناسب است ما این روایت را نقل کنیم. شیخ صدوق (ره) و غیر ایشان از جناب عبدالعظیم روایت کرده اند که فرمود: بر آقای خودم، حضرت امام هادی (علیه السلام) وارد شدم. چون مرا دید فرمود: مرحبا به تو ای ابوالقاسم! تو ولیّ ما هستی. عرض کردم : ای فرزند رسول خدا! می خواهم دین خود را بر شما عرضه کنم. اگر مورد پسند شما است تأیید بفرمایید و اگر ناپسنداست راهنمایی ام کنید.

من عقیده دارم خدا، واحد و یگانه است و مثل و مانندی ندارد و جسم و صورت و عرض و جوهر نیست، بلکه پدیدآورنده اجسام و صورتهاست. پروردگار و مالک هر چیزی است. او مالک و صاحب هر چیزی است.

عقیده دارم محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) پیامبر و رسول و آخرین آنان است و بعد از او پیامبری نخواهد بود و تا روز قیامت دین آن حضرت اسلام خواهد بود و شریعت دیگری نخواهد بود.

عقیده دارم امام و خلیفه و ولیّ امر بعد از پیامبر(صلی الله علیه وآله) امیرالمؤمنین (علیه السلام) و بعد از آن حسن (علیه السلام) و بعد حسین (علیه السلام) و علی بن الحسین و بعد محمد بن علی و سپس جعفر بن محمد و بعد موسی بن جعفر و بعد علی بن موسی و سپس محمد بن علی است و بعد شما را امام می دانم.

حضرت فرمود: بعد از من پسرم حسن و بعد از او مهدی (علیه السلام) خواهد بود که کسی او را نمی بیند و از نظرها غائب خواهد بود و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد پس از این که پر از ظلم و جور شده باشد.

گفتم : عقیده دارم دوست ایشان دوست خداست و دشمن ایشان دشمن خدااست و اطاعت ایشان واجب ومعصیت اینان معصیت خدا است.

عقیده دارم معراج و سؤال در قبر و بهشت و جهنم و صراط و میزان حق است و قیامت خواهد آمد و همه زنده خواهیم شد.

پس امام هادی (علیه السلام) فرمود: ای ابوالقاسم! به خدا این است دین پسندیده ثابت. بر همین اعتقاد بمان. خداوند تو را براین اعتقاد محافظت کند. (۳)

حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) در حدود سال ۲۵۰یا ۲۵۲از دنیا رفت. (۴)

منابع؛
۱- شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ج ۱ ص ۲۴۶

۲- الخوئی، معجم رجال الحدیث، ج ۱۰ ص ۴۶

۳- منتهی الآمال، ج ۲ ص ۳۹۲

۴- محمد جواد نجفی، ستارگان درخشان، ج ۴ ۲۱۹