با کاپیتان تیم ملی فوتسال بانوان گفتگویی متفاوت انجام شده که نکات جالبی دارد. این گفت و گو را از دست ندهید:

به‌عنوان یک ورزشکار تاکنون افسردگی را تجربه کرده‌اید؟

نه، فکر نمی‌کنم. به نظرم کسانی که ورزشکار هستند خیلی کم این ‌قبیل حس‌ها را تجربه می‌کنند. اگر هم روزی پیش بیاید که مثلا توی خانه کسل شوم به جای یکجا نشستن سراغ ورزش می‌روم.

یعنی می‌خواهید بگویید صبح روز بعد از شکست هم افسردگی را تجربه نکرده‌اید؟

نه، برای من صبح روز بعد از شکست مثل بقیه روزها آغاز می‌شود. شاید به این دلیل است که من هیچ وقت از شکست نترسیده‌ام. خوب می‌دانم که توی ورزش شکست هم هست، بنابراین همیشه همه تلاش خودم را کرده‌ام که از شکست تجربه کسب کنم. بعد از هر بار شکست تنها به نقاط ضعف خودم فکر کرده‌ام و تلاش کرده‌ام آنها را تکرار نکنم.

چقدر اهل حضور در فضای مجازی هستید؟

خیلی وقتم را برای اینجور کارها تلف نمی‌کنم. حضور هر از گاهی‌ که دارم هم برای اطلاع‌رسانی به هوادارانی است که شاید پیگیر برنامه تمرینات و مسابقات مهم هستند. به‌طور معمول فرصت حضور، پیگیری و خواندن کامنت‌ها را هم ندارم.

زمانی که با اعلام پرسپولیسی بودن‌تان سیل موافقت و مخالفت کامنت‌گذاران به صفحه اینستاگرام شما جاری ‌شد، چه کردید؟

فقط پیام‌هایی را که حاوی توهین بود پاک ‌کردم و بیش از این ذهنم را مشغول حواشی آن نکردم. گاهی تعداد کامنت‌ها آنقدر زیاد است که برای خواندن آن وقتی وجود ندارد.

نام خودتان را در گوگل سرچ نمی‌کنید؟

قبلا این کار را می‌کردم، ولی الان فرصت نمی‌شود. در حال حاضر غیر از ورزش دانشگاه هم دارم و دیگر زمانی برای فضای مجازی نمی‌ماند.

ستاره بودن دغدغه شما نیست؟

من به شخصه سعی کردم همیشه و در هر حال یک جور و با یک روال زندگی کنم و روز ستاره بودنم با روز ستاره نبودنم فرقی نداشته باشد. ولی این را هم خوب می‌دانم که حفظ موقعیتی که به دست آورده‌ام سخت است و خواه‌ناخواه روی طرز زندگی اجتماعی من تاثیر می‌گذارد و باید بیشتر از سابق مراقب برخوردهایم باشم. بچه‌هایی که ممکن است مرا به‌عنوان یک زن ورزشکار الگوی خود قرار دهند این مسئولیت را برای من به وجود آورده‌اند و دیگر نمی‌شود هر کاری را انجام داد و پیش از انجام هر رفتاری باید به تاثیر بیرونی آن نیز فکر کرد.

زندگی در اردو چه حال و هوایی دارد؟

زندگی در اردو به دو بخش کلی تمرین و استراحت تقسیم می‌شود. روزی دو بار، صبح و بعد از ظهر تمرین می‌کنیم و غیر از استراحت فرصت پرداختن به کار دیگری نمی‌ماند.

آشپزی بلدید؟

آشپزی را به جای خودش انجام می‌دهم و اگر خانه باشم به مادرم در آشپزی یا گردگیری کمک می‌کنم. دستپختم را هم باید از آنهایی که خورده‌اند بپرسید خوب هست یا نه.

اگر بخواهید برای سفرهای نوروزی یک شهر را پیشنهاد بدهید، انتخاب شما کجاست؟

من شمال ایران را انتخاب می‌کنم.

ممکن است دلیلش علاقه‌مندی شما به گل و گیاه باشد؟

بله، من علاقه زیادی به گل و گیاه دارم و سفر به شمال را هم به دلیل طبیعت سبز آن ترجیح می‌دهم. پیشتر یک باغچه کوچولو داشتیم که به گیاهان آن رسیدگی می‌کردم و دوست‌شان داشتم. با آپارتمانی شدن خانه‌ها باغچه‌ها هم از بین رفتند. در حال حاضر خودم شخصا هر روز به گلدان‌های مادرم آب می‌دهم و مراقبت از آنها حالم را خوب می‌کند.

فعالیت دیگری هست که پیگیر آن باشید؟

فیلم‌های تلویزیونی را زیاد نگاه می‌کنم. در حال حاضر سریال «شهرزاد» را خیلی دوست دارم و خانوادگی آن را تماشا می‌کنیم.

موسیقی گوش می‌دهید؟

موسیقی زیاد گوش می‌کنم. موسیقی کلاسیک را ترجیح می‌دهم و اغلب طرفدار آهنگ‌های آرام هستم.

معمولا چه گوش می‌دهید؟

هرکس آهنگ خوب بخواند من گوش می‌دهم. گروه سون را می‌پسندم و کنسرت‌هایشان را پیگیر هستم. وقتی آقای پاشایی زنده بودند کنسرت‌های ایشان را می‌رفتم. مهدی یراحی هم از نظر من خوب می‌خواند. البته در کل کنسرت زیاد می‌روم و به همین دلیل پیگیر اکثر خواننده‌ها هستم.

اگر شانس ملاقات با یک شخصیت برجسته را داشته باشید، انتخاب شما کیست؟

به این سوال شما با قاطعیت می‌توانم پاسخ بدهم: خودم و تمام بچه‌هایی که قهرمان آسیا شدیم دوست داریم با رئیس‌جمهور ملاقات داشته باشیم. نمی‌خواهیم صحبت‌هایمان را رسانه‌ای کنیم و تنها خواسته‌مان یک ملاقات با ایشان است. از هرکسی که می‌خواهیم ما را به رئیس‌جمهور وصل کند می‌گویند امکان‌پذیر نیست. خواسته‌مان را به سرپرست تیم هم اعلام کرده‌ایم، ولی تاکنون پاسخی نگرفته‌ایم.

اگر مجبور باشید به جزیره‌ای دور افتاده سفر کنید چه چیز و چه‌کسی را همراه خود می‌برید؟

از بین وسایلم یک توپ فوتبال می‌برم. همین‌طور کل اعضای خانواده شخصی و خانواده ورزشی‌ام را با خودم در این سفر همراه می‌کنم. در آنجا یک آکادمی تشکیل می‌دهیم و صبح تا شب فوتبال بازی می‌کنیم.