مرحوم هادی نوروزی پس از هفت سال حضور در پرسپولیس توانست به کاپیتانی تیم محبوبش برسد ولی متاسفانه زمانی که بازوبند را به بازویش بست مشکلات مالی و حتی نتایج بد این تیم آغاز شد و کاپیتان سر به زیر و با اخلاق سرخپوشان تحت فشار قرار گرفت تا روزهای سختی را متحمل شود.

 

پسر سر به زیر فوتبال پرسپولیس سختی‌ها را به جان خرید و منتظر روزهای خوش تیمش ماند اما در نهم مهر 1394 ضربان قلبش ایستاد تا راهی دیار باقی شود.

 

در این رابطه و در خصوص خاطرات کودکی تا رسیدن به پرسپولیس مهدی نوروزی یار همیشگی هادی حرف های جالبی دارد که بخشی از درد و دل‌های برادر هادی را می‌خوانید:

 

* شما دوقلوهایی بودید که یک سال اختلاف سنی با هم داشتید. درست است؟

- مرحوم هادی متولد 64.04.01 بود و من 63.02.15 که حدود یک سال با هم اختلاف سنی داشتیم و همین باعث شد از دوران کودکی با هم باشیم تا چهار ساعت قبل فوت هادی.

 

* پس به جز برادر با هم دوست هم بودید؟

- واقعاً هیچ موقع بحث برادری نمی‌کردیم و دو دوست بودیم که سال‌ها کنار هم بودیم و کمتر پیش می‌آمد که حتی یک روز همدیگر را نبینیم یا تماس نداشته باشیم.

 

* کدام یکی‌تان بازیگوش بودید؟

- باور کنید اخلاق‌مان یکی بود و هر کاری که من می‌کردم یا هادی از هم الگوبرداری می‌کردیم. دوران کودکی وقتی از مدرسه برمی‌گشتیم ناهار می‌خوردیم و می‌رفتیم شالیزار بازی می‌کردیم و رفته رفته بزرگ هم شدیم و یک موتور سیکلت یاماها 100 خریدیم و هر کجا که می‌رفتیم با هم بودیم. حتی یک بار با موتور زمین خوردیم که کم مانده بود دست و پایمان بشکند و...

 

* چرا از کشتی به سمت فوتبال رفتید شما که در کشتی مقام هم داشتید؟

- ما سه سال کشتی کار کردیم و برادرم حتی 47 کیلوی تیم‌ملی انتخاب شد و قهرمانی استان را هم داشت. پدرم کشتی را دوست داشت. یک سال بازی های فوتبال محلات برگزار می‌شد که به ما گفتند شما هم تیم بدهید. ما تیم دادیم و همه تیم‌ها را زدیم و در فینال توانستیم پرسپولیس قائمشهر که مرحوم اولادی و رامشگر نیز حضور داشتند شکست دهیم و قهرمان شویم. بعد از همان بازی بود که از ما خواستند برای پرسپولیس قائمشهر بازی کنیم. برای این تیم بازی کردیم و بعد هم برای سربازی رفتیم پاسارگاد و فجر سپاه و بعد از آن هم عضو داماش ایرانیان شدیم.

 

* واقعاً پرسپولیسی بودید؟

- آرزویمان این بود که یک روزی تهران بیاییم و از نزدیک بازی‌های پرسپولیس را ببینیم. همیشه عکس‌های بازیکنان پرسپولیس را روی دیوار خانه‌مان می‌زدیم و عشق‌مان قرمز بود. من و هادی واقعاً پرسپولیسی بودیم و وقتی قرار شد هادی برود پرسپولیس اصلا سر از پا نمی‌شناختیم و از خوشحالی جشن گرفته بودیم.

 

* چرا تو نرفتی پرسپولیس؟

- من عضو تیم (ب) پرسپولیس هم بودم و دو سال زمان آقای حلالی برای این تیم بازی کردم. متاسفانه هر دو زانویم رباط صلیبی پاره کرد و هر کاری کردم که برگردم فوتبال زانویم جواب نداد و کنار گذاشتم.

 

* هادی به خاطر عشق و علاقه‌اش به آنچه که می‌خواست در فوتبال برسد، رسید آیا آرزویی داشت که به آن نرسید و دستش از دنیا کوتاه شد؟

- هادی می‌گفت به تمام آرزوهایم رسیدم و تنها آرزویم سلامتی خانواده‌ام و خوشبخت شدن آنهاست که امیدوارم بتوانم آنها را آن طور که دوست دارند خوشبخت کنم.

 

* همسرانتان فامیل هستند؟

- بله، فامیل هستند و جالب اینجاست که یک روز عقد کردیم و مراسم عروسی‌مان نیز در یک روز صورت گرفت. گفتم که ما از هم جدا شدنی نبودیم و محال بود از حال یکدیگر خبر نداشته باشیم. متاسفانه همان شب فوتش میهمان هادی بودیم که خداحافظی کردیم و رفتیم تا این که چهار صبح خبر دادند...

 

* در فجر مصدوم شدی یا پاسارگاد؟

- من در تیم کوثر رباط پاره کردم مصدومیت‌هایم از آنجا شروع شد.

 

* در کدام تیم با هادی در کنار هم بودید؟

- در داماش تهران دو سال با هم بودیم و بعد از آن جدا شدیم.

 

* خیلی‌ها اعتقاد دارند کاپیتان‌های پرسپولیس و استقلال سختی‌ها و حواشی خاص خودشان را دارند. روزی هم که هادی کاپیتان پرسپولیس شد خیلی تحت فشار قرار گرفت. حتی خود حسین بادامکی هم می‌گفت من هم وقتی کاپیتان شدم خیلی سختی کشیدم. در آن زمان حرف نمی‌زد و نمی‌گفت کاش کاپیتان نمی‌شدم؟

- هادی عاشق پرسپولیس بود و خیلی تیم را دوست داشت زمانی آرزو می‌کردیم از نزدیک بازی‌های پرسپولیس را ببینیم بنابراین وقتی هادی به کاپیتانی رسید یک غرور خاصی داشت و می‌گفت با این سختی‌ها باید بسازم. باور کنید همان روزهایی که تیم نتیجه نمی‌گرفت خودش بارها گفت من به این تیم ایمان دارم و مطمئنم آخر فصل قهرمان می‌شود. حتی شب‌ها خیلی‌ها با او تماس می‌گرفتند و انتقاد یا سئوال می‌کردند می‌گفت این تیم مدعی اصلی قهرمانی می‌شود و به بازیکنان تیم هم می‌گفت من حس خوبی به این پرسپولیس دارم.

 

* نخواستید کاپیتانی را بی‌خیال شود؟

- اصلا. چون عاشق تیم بود و می‌گفت درست است که کار سختی است اما باید با آن کنار بیایم. او وقتی ایمان به تیم داشت دوست نداشت به راحتی کار را رها کند.

 

* ظاهرا چند پیشنهاد خارجی را هم جواب کرده بود؟

- بله، زمانی که به تیم ملی دعوت شد چند پیشنهاد از تیم‌های عربی داشت که چون نمی‌خواست پرسپولیس را از دست بدهد قبول نکرد.

 

* نیم فصل هم که به نفت رفت خیلی تلاش کرد دوباره به پرسپولیس برگردد؟

- شما اگر خاطرتان باشد در نفت عالی کار کرد و هم گل زد و هم پاس گل زیاد داد چون می‌گفت من دوباره به پرسپولیس برمی‌گردم که این اتفاق افتاد و به خاطر علاقه‌اش برگشت.

 

* خیلی ها اعتقاد دارند هانی نوروزی نباید زیاد از خانواده دور باشد و باید به فکر مدرسه و آینده‌اش باشند؟

- درست است ولی ما همگی به خصوص مادرش تلاش می‌کنیم هانی یک موقع از آن روندی که باید ادامه دهد دور نشود. حتی یکی دو تا هم فیلم بازی کرده و سفیر صلح بین الملل هم شد که سعی می‌کنیم زیاد محدودیت برایش نگذاریم تا احساس تنهایی و... نکند.

 

* هادی در نقل و انتقالات اول فصل هم خیلی تلاش کرد یک سری بازیکنان را نگه دارد؟

- گفتنش درست نیست ولی به خیلی‌ها از جمله عالیشاه، طارمی و علیپور گفت که از پرسپولیس نروند و به تیم کمک کنند.

 

* می‌دانم حرف زیاد دارید ولی شاید نخواهید بزنید. حال اگر مورد خاصی هست بفرمایید؟

- تشکر از همه هواداران تیم‌ها به خصوص استقلالی‌ها که تا الان برای برادرم سنگ تمام گذاشتند. از تمام رسانه‌ها به خصوص روزنامه نود نیز ممنون هستم که خیلی زحمت کشیدند و مراسم برادرم را کاملا پوشش دادند. از مردم قائمشهر و کل استان به خصوص کپورچال تشکر می‌کنم که هنوز هم که هنوزه ما را شرمنده می‌کنند.