عصر ایران: استاد جامعهشناسی دانشگاه گیلان، فقدان تعامل مناسب بین مدیریت و تماشاگران باشگاههای فوتبال را یکی از علل رفتارهای نابهنجار تماشاگران ایرانی قلمداد کرد.

محمد مهدی رحمتی، درباره سابقه فحاشی و پرخاشگری تماشاگران فوتبال در ایران گفت:» سابقه این نوع رفتار به جام تخت جمشید در دوران قبل از انقلاب بازمی گردد. در اوایل دهه ۱۳۵۰، که مسابقات قهرمانی فوتبال در ایران با عنوان جام تخت جمشید آغاز شد، چنین رفتارهایی هم به گونه‌ای برجسته‌تر از قبل به چشم خورد. اما در دهه ۱۳۵۰، چنین رفتارهایی به شکل شدید و حاد وجود نداشت بلکه به صورت اعتراض‌های بسیار خفیف دیده می‌شد که در اکثر موارد هم متوجه داور بود. یعنی این گونه نبود که تماشاگران با هدف تغییر مربی شعارهای غیراخلاقی سر دهند. «

وی افزود:» به تدریج که جام تخت جمشید پیش می‌رفت، فوتبال هم در ایران رونق پیدا می‌کرد و علی القاعده این برخورد‌ها نیز به لحاظ کمی افزایش می‌یافتند. اما به لحاظ کیفی تفاوتی در آن‌ها ایجاد نشد. پس از انقلاب، با توجه به تحولاتی که در کشور رخ داد، فضای ورزش ایران تا حدی آرام بود ولی به تدریج یعنی از آغاز دهه ۱۳۶۰ چنین رفتارهایی شروع شد. حتی در سال ۱۳۶۳، آشوبگری تماشاگران قبل از آغاز مسابقه پرسپولیس و پاس در ورزشگاه شیرودی، منجر به تعطیلی مسابقات باشگاههای تهران شد. البته تا اواخر دهه ۶۰، پرخاشگری و فحاشی تماشاگران فوتبال در ایران به شکل کلاسیک دنبال می‌شد؛ یعنی خیلی گسترده نبود و عموماً متوجه داور بازی بود. اما به تدریج ما شاهد این پدیده بودیم که اختلافات درون باشگاه‌ها، بر روی سکوهای ورزشگاه‌ها بازتاب می‌یافت. «

این محقق جامعه‌شناسی فوتبال افزود:» حرکت به سوی پیشرفت و حرفه‌ای شدن در فوتبال ما، با غفلت از مساله فرهنگ دنبال شد و روز به روز شکاف بین تماشاگران و فوتبالیست‌ها افزایش یافت. باشگاههای بزرگ دنیا، وقتی می‌خواهند هیات مدیره و مدیر عامل خود را انتخاب کنند، طرفداران باشگاه در این امر نقش دارند. یعنی آن‌ها نمایندگانی دارند که در انتخاب مدیران باشگاه تاثیرگذارند. نوعی تعامل مناسب و مستمر بین باشگاههای کشورهای پیشرفته باطرفداران آن باشگاه‌ها وجود دارد. اما در ایران نگاه مدیران به تماشاگران، نگاهی صرفاً ابزاری است. یعنی تماشاگر وظیفه‌اش فقط این است که به ورزشگاه بیاید و تیم را تشویق کند.

تماشاگران وقتی که با این نگاه مواجه شدند، در کنار مسائل اجتماعی و اقتصادی‌ای که در جامعه گریبانگیرشان بود، دچار نوعی احساس ناکامی شدند. این احساس ناکامی، وقتی که تیم نتیجه می‌گیرد به مراتب تشدید می‌شود. «

محمد مهدی رحمتی درباره دلایل تفاوت رفتار تماشاگران ایرانی و اروپایی گفت:» تماشاگر اروپایی وقتی با باشگاه تعامل برقرار می‌کند، به شکل‌های گوناگون از امتیازات مادی و غیرمادی استفاده می‌کند. مثلاً باشگاه آرسنال تشکلی برای طرفدارانش دارد. کسانی که عضو این تشکل می‌شوند، از امتیازات گوناگونی استفاده می‌کنند. این امتیازات شامل از بلیط‌های ارزان‌تر شروع می‌شود تا وام مسکن.

این حمایت باشگاه از تماشاگرانش و این نوع رابطه بین باشگاه و تماشاگران، تعهدی عمیق در تماشاگر نسبت به باشگاه ایجاد می‌کند. یعنی رابطه باشگاه و تماشاگر آن قدر نزدیک است که امتیازی مثل وام مسکن به تماشاگر اعطا می‌شود. طبیعتاً این امر منجر به پیدایش تعهد متقابل می‌شود.

تماشاگر آرسنال انتظار ندارد‌‌ همان ارقام بازیکنان آرسنال را دریافت کند؛ ولی همین که می‌بیند باشگاه آرسنال برای او به عنوان یک نیروی لجستیک احترام قائل می‌شود و امتیازاتی هم برای او در نظر می‌گیرد، در قبال باشگاه احساس مسئولیت می‌کند. در کشورهای پیشرفته، در بسیاری از موارد به شیوه‌های مستقیم یا غیرمستقیم از دیدگاه تماشاگران درنحوه مدیریت باشگاه، خرید بازیکنان و سایر مسائل مربوط به آن باشگاه استفاده می‌شود. اما در ایران چنین چیز در هیچ باشگاهی دیده نمی‌شود. «

وی افزود:» ما در ایران در زمینه تهیه شعار هم خیلی ضعیف عمل می‌کنیم. شعارهای تماشاگران تیم‌ها را معمولاً لیدر‌ها و یا خود تماشاگران می‌سازند. با این وضع و حال، ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم تولیدات فرهنگی فاخری را در تماشاگران فوتبال مشاهده کنیم. مسئولان فرهنگی ما فقط در حد مناسک و آداب و شعار حرف‌های خوبی می‌زنند. در مواردی هم البته کارهایی انجام می‌دهند. مثلاً در مسابقات ملی، به تماشاگران پرچم یا پیراهن می‌دهند؛ اما این کفایت نمی‌کند.

تماشاگران ما وقتی که تیمشان عقب می‌افتد، حتی بلد نیستند چه رفتاری انجام دهند. من در یکی از بازی‌های پرسپولیس و استقلال، به دعوت سازمان تربیت بدنی وقت، در ورزشگاه آزادی حضور داشتم. پرسپولیس در نیمه دوم گل خورد. زننده گل هم رضا عنایتی بود. بازی ۱ بر صفر به سود استقلال تمام شد و بعد از بازی هم آقای پروین گناه باخت را به گردن مهرزاد معدنچی انداخت! آنچه که موجب حیرت من شد این نکته بود که پرسپولیس بعد از دریافت گل تقریباً نیم ساعت وقت داشت که بازی را لااقل به تساوی بکشاند اما تماشاگران پرسپولیس طی آن مدت هیچ کاری نمی‌کردند. بعد هم که بازی تمام شد، شروع کردند به فحاشی و ناسزا گفتن. در واقع نوعی تخلیه انرژی و واکنش نسبت به ناکامی تیمشان را در پیش گرفتند. همه این‌ها نشانگر خلاء فعالیت فرهنگی در باشگاههای ما است. «عصر ایران - استاد جامعه‌شناسی دانشگاه گیلان، فقدان تعامل مناسب بین مدیریت و تماشاگران باشگاههای فوتبال را یکی از علل رفتارهای نابهنجار تماشاگران ایرانی قلمداد کرد.

محمد مهدی رحمتی، در گفتگو با عصر ایران ورزشی، درباره سابقه فحاشی و پرخاشگری تماشاگران فوتبال در ایران گفت:» سابقه این نوع رفتار به جام تخت جمشید در دوران قبل از انقلاب بازمی گردد. در اوایل دهه ۱۳۵۰، که مسابقات قهرمانی فوتبال در ایران با عنوان جام تخت جمشید آغاز شد، چنین رفتارهایی هم به گونه‌ای برجسته‌تر از قبل به چشم خورد. اما در دهه ۱۳۵۰، چنین رفتارهایی به شکل شدید و حاد وجود نداشت بلکه به صورت اعتراض‌های بسیار خفیف دیده می‌شد که در اکثر موارد هم متوجه داور بود. یعنی این گونه نبود که تماشاگران با هدف تغییر مربی شعارهای غیراخلاقی سر دهند. «

وی افزود:» به تدریج که جام تخت جمشید پیش می‌رفت، فوتبال هم در ایران رونق پیدا می‌کرد و علی القاعده این برخورد‌ها نیز به لحاظ کمی افزایش می‌یافتند. اما به لحاظ کیفی تفاوتی در آن‌ها ایجاد نشد. پس از انقلاب، با توجه به تحولاتی که در کشور رخ داد، فضای ورزش ایران تا حدی آرام بود ولی به تدریج یعنی از آغاز دهه ۱۳۶۰ چنین رفتارهایی شروع شد. حتی در سال ۱۳۶۳، آشوبگری تماشاگران قبل از آغاز مسابقه پرسپولیس و پاس در ورزشگاه شیرودی، منجر به تعطیلی مسابقات باشگاههای تهران شد. البته تا اواخر دهه ۶۰، پرخاشگری و فحاشی تماشاگران فوتبال در ایران به شکل کلاسیک دنبال می‌شد؛ یعنی خیلی گسترده نبود و عموماً متوجه داور بازی بود. اما به تدریج ما شاهد این پدیده بودیم که اختلافات درون باشگاه‌ها، بر روی سکوهای ورزشگاه‌ها بازتاب می‌یافت.

این محقق جامعه‌شناسی فوتبال افزود:» حرکت به سوی پیشرفت و حرفه‌ای شدن در فوتبال ما، با غفلت از مساله فرهنگ دنبال شد و روز به روز شکاف بین تماشاگران و فوتبالیست‌ها افزایش یافت. باشگاههای بزرگ دنیا، وقتی می‌خواهند هیات مدیره و مدیر عامل خود را انتخاب کنند، طرفداران باشگاه در این امر نقش دارند. یعنی آن‌ها نمایندگانی دارند که در انتخاب مدیران باشگاه تاثیرگذارند. نوعی تعامل مناسب و مستمر بین باشگاههای کشورهای پیشرفته باطرفداران آن باشگاه‌ها وجود دارد. اما در ایران نگاه مدیران به تماشاگران، نگاهی صرفاً ابزاری است. یعنی تماشاگر وظیفه‌اش فقط این است که به ورزشگاه بیاید و تیم را تشویق کند.

تماشاگران وقتی که با این نگاه مواجه شدند، در کنار مسائل اجتماعی و اقتصادی‌ای که در جامعه گریبانگیرشان بود، دچار نوعی احساس ناکامی شدند. این احساس ناکامی، وقتی که تیم نتیجه می‌گیرد به مراتب تشدید می‌شود. «

محمد مهدی رحمتی درباره دلایل تفاوت رفتار تماشاگران ایرانی و اروپایی گفت:» تماشاگر اروپایی وقتی با باشگاه تعامل برقرار می‌کند، به شکل‌های گوناگون از امتیازات مادی و غیرمادی استفاده می‌کند. مثلاً باشگاه آرسنال تشکلی برای طرفدارانش دارد. کسانی که عضو این تشکل می‌شوند، از امتیازات گوناگونی استفاده می‌کنند. این امتیازات شامل از بلیط‌های ارزان‌تر شروع می‌شود تا وام مسکن.

این حمایت باشگاه از تماشاگرانش و این نوع رابطه بین باشگاه و تماشاگران، تعهدی عمیق در تماشاگر نسبت به باشگاه ایجاد می‌کند. یعنی رابطه باشگاه و تماشاگر آن قدر نزدیک است که امتیازی مثل وام مسکن به تماشاگر اعطا می‌شود. طبیعتاً این امر منجر به پیدایش تعهد متقابل می‌شود.

تماشاگر آرسنال انتظار ندارد‌‌ همان ارقام بازیکنان آرسنال را دریافت کند؛ ولی همین که می‌بیند باشگاه آرسنال برای او به عنوان یک نیروی لجستیک احترام قائل می‌شود و امتیازاتی هم برای او در نظر می‌گیرد، در قبال باشگاه احساس مسئولیت می‌کند. در کشورهای پیشرفته، در بسیاری از موارد به شیوه‌های مستقیم یا غیرمستقیم از دیدگاه تماشاگران درنحوه مدیریت باشگاه، خرید بازیکنان و سایر مسائل مربوط به آن باشگاه استفاده می‌شود. اما در ایران چنین چیز در هیچ باشگاهی دیده نمی‌شود. «

وی افزود:» ما در ایران در زمینه تهیه شعار هم خیلی ضعیف عمل می‌کنیم. شعارهای تماشاگران تیم‌ها را معمولاً لیدر‌ها و یا خود تماشاگران می‌سازند. با این وضع و حال، ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم تولیدات فرهنگی فاخری را در تماشاگران فوتبال مشاهده کنیم. مسئولان فرهنگی ما فقط در حد مناسک و آداب و شعار حرف‌های خوبی می‌زنند. در مواردی هم البته کارهایی انجام می‌دهند. مثلاً در مسابقات ملی، به تماشاگران پرچم یا پیراهن می‌دهند؛ اما این کفایت نمی‌کند.

تماشاگران ما وقتی که تیمشان عقب میافتد، حتی بلد نیستند چه رفتاری انجام دهند. من در یکی از بازیهای پرسپولیس و استقلال، به دعوت سازمان تربیت بدنی وقت، در ورزشگاه آزادی حضور داشتم. پرسپولیس در نیمه دوم گل خورد. زننده گل هم رضا عنایتی بود. بازی ۱ بر صفر به سود استقلال تمام شد و بعد از بازی هم آقای پروین گناه باخت را به گردن مهرزاد معدنچی انداخت! آنچه که موجب حیرت من شد این نکته بود که پرسپولیس بعد از دریافت گل تقریباً نیم ساعت وقت داشت که بازی را لااقل به تساوی بکشاند اما تماشاگران پرسپولیس طی آن مدت هیچ کاری نمیکردند. بعد هم که بازی تمام شد، شروع کردند به فحاشی و ناسزا گفتن. در واقع نوعی تخلیه انرژی و واکنش نسبت به ناکامی تیمشان را در پیش گرفتند. همه اینها نشانگر خلاء فعالیت فرهنگی در باشگاههای ما است.