
پیش از طوفان باید بادبان را دید
هیچ حادثه بزرگی در خلأ اتفاق نمیافتد. نه مشارکت بالا در انتخابات از آسمان نازل میشود، نه عبور سلامت از زمستان با یک مصوبه دیرهنگام ممکن است.
هیچ حادثه بزرگی در خلأ اتفاق نمیافتد. نه مشارکت بالا در انتخابات از آسمان نازل میشود، نه عبور سلامت از زمستان با یک مصوبه دیرهنگام ممکن است.
در جهانِ بیقرارِ تاریخ، همیشه کسانی بودهاند که به جای همزیستی، به چپاول اندیشیدهاند. استعمار، نام رمز این خویِ پلشت است. لباسی بر تن حرص و طمع، که در زبان دیپلماسی آراسته میشود، اما در عمل، چیزی جز غارت و تحقیر و شکستن استخوان ملتها در پی ندارد. زیادهخواهی استعمارگران را اگر درست نشناسیم و از گذشته عبرت نگیریم، بعید نیست فردا ما نیز به نمونهای دیگر از تاریخ پر حسرت ملل بدل شویم.
در روزگار ما، آنچه ملتی را زمینگیر میکند نه صرفا بروز بحران، بلکه ناآگاهی از آن و نداشتن آمادگی در برابرش است.
هر بار که غم، سنگینی میکند و ناامیدی بنای استیلا پیدا میکند، دلها به وجود قطب عالم امکان، گرم میشود و در حقیقت، زنده میشود.
مذاکره از آن کلماتی شده که ظاهر شیک و دلفریبی دارد ولی امروزه در واقعیت دیپلماسی به این زیبایی و فرهیختگی نیست. اینگونه نیست که موافقان مذاکره خیلی فرهیخته و اهل علم و فضل باشند و مخالفان آن، تندرو و بیمنطق.
سابقه جنگ به اندازه قدمت بشر است. جنگ چون به آدم و ابزار گره خورده است، پویا و پیچیده و رازآلود است. وقتی در این جنگ، عقیده هم بهعنوان یک رکن، حاضر باشد، جذابیت و معادلات آن متفاوت میشود.
چند روز پیش، پاسخ رهبر حزبالله لبنان به احتمال تجاوز زمینی رژیم صهیونیستی یک جمله بود: امیدوارم بیایند، منتظرشان هستیم.
سرمایهسوزی درد دارد؛ مثل سوزاندن گاز فلر؛ مثل عقبافتادن در میادین مشترک؛ مثل خامفروشی. از این مثالها متأسفانه کم نداریم. اما غرض این نوشته، پرداختن به وجه دیگری از سرمایهسوزی است.
مقولههایی از جنس وحدت، اجماع و ائتلاف، دو روی کاملا متفاوت از هم دارند. یک طرف سکه، امید و روشنی و شیرینی است و یک طرف آن، ناامیدی و تاریکی و تلخکامی است.