بازی‌های استقلال برایم مهم بود و استقلالی شدم

او در فولاد خوزستان و صبای ‌قم هم بازی کرد و روزهای موفقی داشت. سهراب حالا به مربیگری رو آورده و این اواخر هم در نفت مسجدسلیمان کار می‌‌کرد. شنیدن یک خاطره از او خالی‌ از لطف نیست. سهراب گفت: پدرم مخالف فوتبال بازی کردن من بود. دوست نداشت فوتبال بازی کنم اما برعکس مادرم موافق بود. من هم بچه بازیگوشی بودم. هر روز مخفیانه به زمین فوتبال می‌رفتم و استرس این را داشتم که وقتی پدرم متوجه شود من را دعوا می‌کند.

 

گاهی از پدرم کتک هم می‌خوردم. کتک‌هایی که حالا آنقدر برایم لذت‌بخش شده‌اند که با فکر کردن به آن روزها لذت می‌برم. من 9 سالم بود که استقلال دربی سال ۱۳۶۲را با گل پرویزمظلومی از پرسپولیس برد. آن بازی خیلی در من تأثیر داشت و چون علاقه زیادی به فوتبال داشتم از آن روز بازی‌های استقلال برایم مهم بود و استقلالی شدم و اما مرحوم ناصر حجازی که فکر می‌کنم دیگر مثل او پیدا نمی‌شود. روزی که می‌خواستم به استقلال بیایم ناصرخان به من گفت: تو بازیکن من هستی و دوست دارم بدون اینکه با باشگاه وارد مذاکره شوی به استقلال بیایی. من هم فقط گفتم چشم!