اهداف شعر بی قافیه علیه «برادر محسن»

هفته ای که گذشت سالروز عملیات کربلای 4 را به یادها آورد. امسال هم طبق معمول سالیان اخیر این سالگرد باحرف ها و حدیث هایی گذشت. هر بار که تقویم دفاع مقدس به این برگ از افتخار خود می رسد عده ای درباب آن به حق و ناحق سخن می گویند. به عنوان کلام اول باید حق داد که همگان درباره تاریخ خود و ملت شان سخن بگویند و اگر نقدی به هر عملکردی دارند آنرا با گوش جان شنید و به عبرت از گذشته پرداخت و آینده را بهتر از گذشته ساخت. این رویکرد وظیفه همه کسانی است که در این محدوده زمانی و مکانی زیست می کنند اما بیشتر برعهده آنانی است که در آن محدوده زمانی و مکانی صاحب نقش بوده اند. اگر آنانی که در آن دوره نقش داشته اند زبان به کام بگیرند پس چه کسی می خواهد سینه تاریخ را بشکافد و آنچه را گفته نشده یا کمتر گفته شده را بگوید تا معاصران و آیندگان از گذشته خویش برای ساختن آینده بهتر بهره مند شوند، یا آنکه بدانند که در موقعیت مشابه چون گذشته پرافتخار چگونه از سد موانع و دشمنی ها عبور کنند؟ با این وصف مناسبت های مهم تاریخ دفاع مقدس مانند تاریخ انقلاب اسلامی و یا تاریخ دولت های پس از انقلاب فرصت هایی هستند برای گره گشایی از مشکلات و چالش های کشور . اما واقعیت این است که در کنار فرصتی که برای رسیدن به چنین هدفی وجود دارد دیگرانی نیز به انتطار نشسته اند تا به اهداف دیگری برسند. این قصه مال امروز و دیروز نیست و محدود به موضوع دفاع مقدس نبوده و نخواهد بود.

در تاریخ دفاع مقدس مگر می توان نقش سردار مشهور به «برادر محسن» در میان بسیجیان و فرماندهان دوره دفاع مقدس را نادیده گرفت. کسی که سپاه را به مساعدت و جانشفانی دوستان عزیزتر از جانش - که اکثرا آنها در جبهه های جنگ به شهادت رسیدند و مابقی آنها اکنون از فرماندهان ارشد این نیرو هستند-  از یک نیروی نیمه نظامی  با ۳۰هزار داوطلب و کمترین تجهیزات به بازوی اصلی انقلاب با ١٣۰ هزار پاسدار آماده رزم تبدیل کرد و با موافقت امام (ره)، نیروهای زمینی، دریایی و هوایی مستقل و توانمند را در درون آن تشکیل داد. فرمانده ای که درتشکیل نهادهای راهبردی و آینده نگرانه مانند سپاه حفاظت از پروازها و فرودگاه های کشور، صنعت موشکی، سازمان اطلاعات (وزارت اطلاعات)، دانشگاه امام حسین (ع)، دانشگاه پزشکی بقیة الله(عج) و... نقش بی بدیلی ایفا کرد. با چنین سوابقی پس از دفاع مقدس و در دهه هفتاد به دانشگاه تهران رفت و دیگر بار مشغول تحصیل شد تا این بار  به جای مهندسی مکانیک، اقتصاد را تا مقطع دکتری دنبال کند. چرا که جنگ آینده، را جنگ اقتصادی علیه ایران عزیز پیش می دانست و در دورانی که از سوی مقام معظم رهبری و فرمانده کل قوای نطامی کشور به دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام برگزیده شد، تلاش کرد که مانند دوران دفاع مقدس ایده و الگویی برای دوران جنگ اقتصادی علیه کشور ارائه کند که این ایده پس از مطالعات گسترده و عمیق تحت عنوان «ایالت های اقتصادی ایران» به جامعه ارائه و در مناظرات انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 با استقبال وسیع کارشناسان و مردم واقع شد.

البته برای کسانی که منتظر بهانه های به حق یا ناحق هستند چه فرقی می کند که چه چیزی را برای بدست آوردن اندکی زمان فرصت فرار از پاسخگویی درباره عملکرد خود فدا کنند. آنها می خواهند زمان بخرند تا از زیر تیغ پاسخگویی در برابر مشکلات خوساخته اندکی رهایی یابند. در این مسیر برای فرصت طلبان هدف وسیله را توجیه می کند و اهمیتی ندارد که تیغ بر صورت چه کسی بکشند یا با چه کسانی از تهران تا لندن همدست و همداستان شوند. تو گویی آشنایان به امور فرافکنی به انتطار می نشینند تا بهانه ای از راه برسد تا از آن نمد، کلاهی برای دولتشان ببافند.

این بار نیز فرصت فراهم شد تا کسانی که با ادبیات فرماندهی در عملیات جنگی - به خصوص از نوع دفاع مقدس که جنگی نابرابر بود- آشنایی میدانی ندارند اما ادبیات جنگ روانی را خوب آموخته اند، با تک تیر دو سیبل را نشان بگیرند اول آنکه از هر روزنه ای برای منحرف ساختن توجه مردم و نخبگان از اوضاع اقتصادی کشور و حال و روز مردم بهره ببرند و دوم آنکه تیرشان را آغشته به سم اختلاف افکنی و تنش زایی کنند به امید آنکه در تنور دعواهای ساختگی و بی ارزش نان خود را بپزند.

 اگر بر مجموعه اقدامات فرماندهان جنگ روانی این میدان نگاهی بیفکنیم می بینیم هر گاه قافیه بهبود اوضاع اقتصادی و تحقق وعده هایی چون کنترل تورم، ایجاد اشتغال، کاهش فاصله اقتصادی و... به تنگ می آید شاعر نام آشنا شعرهای جدیدی می سراید که نه قافیه دارد و نه وزن. اینکه قافیه ندارد به دلیل آن است که اشعار ماندگار و صاحب قافیه های دلنشین از یک باطن خالص و شور حقیقی شاعر بر می آید. وزن ندارند چون توازنی بین آن شعر ( حوزه دفاع مقدس ) و اشراف شاعر بر موضوع وجود ندارد.

البته برای این بی وزنی و بی قافیگی نیز راه حلی یافته اند. رسانه هایی را به خدمت گرفته اند که با دستور و تاکیدشان شعرهای بی وزن آنها را تکرار کنند. چه اهمیتی دارد که در این راه رسانه های دولت که از بودجه عمومی نیز ارتزاق می شوند، قربانی شوند. رسانه هایی که عهده دار ماموریت اطلاع رسانی دستاوردهای نطام و دولت هستند اکنون به دست بزن فرماندهان جنگ روانی علیه منتقدان ناکامی های موجود تبدیل شده اند. وقتی که حرمت امامزاده (رسانه) را متولی آن (مدیرانش) نگه ندارد، فرصت طلبان نیز نگه نخواهند داشت و هر روز شعر بی وزن و قافیه ای را برای انتشار مکرر به آنها خواهند سپرد.

هفته ای گذشت بهانه این شعر بی وزن و قافیه، هشدار «برادر محسن» درباره سبک فریب در جنگ های نظامی و احتمال به کارگیری آن در جنگ های اقتصادی بود این هفته و هفته ای دیگر نیز لابد بهانه ای خواهد بود.  

ناصر سید مؤمنی