گروگان‌گیری در خرابه برجام

  ۱-سال‌های ۹۲ تا ۹۴ در اوج هیجان مذاکرات، تلقی برخی مدیران و تحلیلگران این بود که دشمن، دنبال صلح است و می‌توان با مذاکره به مصالحه رسید. اما صلح دو طرف دارد؛ طرف مقابل هم باید دنبال صلح باشد و تضمین لازم را برای ترک دشمنی بدهد. تعهد صلح، باید متقابل و متوازن باشد. و موجب فرصت سوزی و زمان خریدن برای دشمن نشود یا طرف خودی را به هوای صلح، خواب نکند.

 

۲- فرمول عاقلانه برای چنان صلحی را امیر مومنان علیه‌السلام در عهدنامه مالک تبیین فرمود: «ولا تدفعنّ صلحا دعاک الیه عدوّک للَّه فیه رضا، فإنّ فی الصّلح دعهًْ لجنودک، و راحة من همومک، و أمنا لبلادک. صلحی را که رضای خدا در آن باشد و دشمن پیشنهاد کند، رد مکن، زیرا که صلح، سبب آرامش سپاهیان تو، و مایه آسودن از ناراحتیها، و امنیت برای شهرها است». حضرت در عین حال بلافاصله فرمود «ولکن الحذر کلّ الحذر من عدوّک بعد صلحه، فإنّ العدوّ ربّما قارب لیتغفّل فخذ بالحزم و اتّهم فی ذلک حسن الظّنّ. ولی پس از صلح، سخت از دشمن برحذر باش؛ چه بسا نزدیکی ورزد تا غافلگیر کند. بنابراین، احتیاط و دوراندیشی پیشه کن و در این باره، حسن ظن را متهم کن».

 

۳- متاسفانه دولت محترم، چه در نگارش توافق و چه پس از آن، به این فرمول ضروری اهتمام کافی نشان نداده است. دشمن، سالهاست مشغول جنگ همه جانبه است اما این طرف، کسانی هنوز با آرزواندیشی محض و مسئولیت‌گریزی، به سودای موهوم صلح می‌خوابند و با رویای سازش و مصالحه از خواب برمی‌خیزند.

ماه هاست این قبیل ادبیات درست را از امثال آقایان روحانی، ظریف، شمخانی و می‌شنویم که «کشورها مگر دیوانه شده‌اند با شما که توافق را نقض می‌کنید، مذاکره کنند»، «تعامل با غرب، اعتبار خود را نزد افکار عمومی ایران از دست داده است»، «اروپا به هیچ یک از یازده تعهد خود عمل نکرد»، «پس از برجام نتوانستیم حتی یک حساب بانکی در لندن افتتاح کنیم»، «توقیف نفتکش حامل نفت ایران توسط انگلیس، نقض برجام بود» و «امضای برجام‌اشتباه بود؛ نباید آن را امضا می‌کردیم».

کار به جایی رسیده که آقای سریع‌القلم از مشاوران و نظریه پردازان امکان اعتماد و معامله با آمریکا می‌گوید «به لحاظ حقوقی و سیاست داخلی آمریکا، برجام پایه ‌های سستی دارد و شکنندگی آن برای آمریکا شناسان پرواضح بود». اما مشی دولت و وزارت خارجه، کاملا بر عکس این قضاوت و ارزیابی هاست.

همچنان خوش بینی به دولت‌های عهد شکن اروپایی به ویژه فرانسه -که قراردادهای توتال و ایرباس و پژو را یک جا زیر پا گذاشت- و حتی مذاکره با دولت بی‌چشم و رو و آنُرمال آمریکا، وجه قالب تحرکات دیپلماتیک است، با این آرزو که کلید گمشده مدیریت درونزای اقتصادی، جایی حوالی نیویورک و پاریس پیدا شود! موضوع مذاکرات جدید در کنار نعش بی‌جان برجام کدام است؟ افزایش تعهدات برجامی ایران، در حالی که برجام را به درستی غیر قابل مذاکره و چانه زنی می‌خوانند!

 

۴- ما در جنگی تحمیلی به سر می‌بریم؛ جنگی که شش سال قبل هم در جریان بود اما برخی سیاستمداران چشم خود را بر آن بستند. هنوز هم نمی‌خواهند با حقیقت روبه رو شوند و واقعیت‌گریزانه با صحنه تحولات منطقه برخورد می‌کنند.

بعد از تجربه‌ای شش ساله، نباید مانند افراد دچار ضعف حافظه و ناتوان از انباشت عبرت‌ها، آزموده را برای چندمین بار آزمود و هزینه مضاعف داد. طرف مقابل نشان داد که هرگز، قائل به صلح و توافق و احترام متقابل نبوده است؛ چنانکه قبل از هر چیز در کارشکنی‌های دوره اوباما (قانون ممنوعیت ویزایی و سپس فعال کردن تحریم‌های کاتسا و ایسا) دیدیم.

تصور مذاکره محترمانه برای صلح، اساسا منتفی است. اکنون آشکار شده که آنها بر ادامه جنگ شکست خورده در چهل سال گذشته و به ویژه در دوهه اخیر که نامش را «جنگ جهانی چهارم» و «وجنگ جهانی سوم» گذاشتند، اصرار دارند. برآیند کلی تحولات دو دهه اخیر در منطقه غرب آسیا، پایایی و قدرتمندی جبهه مقاومت بوده و این در حالی است که دشمن ابتدا با اعلام جنگ جهانی چهارم (حمله مستقیم به افغانستان و عراق) و سپس جنگ جهانی سوم (جنگ نیابتی در عراق و سوریه و یمن)، قصد داشت جبهه مقاومت اسلامی را با مرکزیت ایران ریشه‌کن کند. این جنگ تحمیلی، با پیروزی‌های محور مقاومت در عراق و سوریه و لبنان و فلسطین و یمن، به ضرر دشمن مغلوبه شده و باید در تراز همین اقتدار با دشمن رو به رو شد.

 

۵- در برابر تعدی و تهاجم باید گارد دفاع و حمله گرفت، نه اینکه مجددا و در حالی که جنازه توافق موجود زیر پای آمریکا و اروپاست، پالس سازش و نرمش یکطرفه فرستاد. این دور از عزت، حکمت و مصلحت است. دولت از یک سو به ویژه در داخل اعلام می‌کند که از برجام خارج نمی‌شود و به هر قیمتی به آن پایبند می‌ماند؛ اما از سوی دیگر، با رفتاری که ناقض همین موضع است، دائما و گام به گام از پافشاری بر اجرای بی‌چون و چرای برجام عقب‌نشینی می‌کند و مذاکره برای افزایش تعهدات خود را می‌پذیرد! مذاکره دوباره، چه با فرانسه و چه با گروه هفت (آلمان، فرانسه، ایتالیا، ژاپن، انگلیس، آمریکا و کانادا) با محوریت ایجاد تعهدات جدید برای ایران، اقدامی غیر قانونی و به منزله مهر تایید بر ابطال برجام -با وجود ادامه اجرای تعهدات از سوی طرف ایرانی- است!

در این صورت، طرف مقابل چرا نباید خاطرش از بی‌هزینه بودن عدم پایبندی به تعهدات و اعمال فشار بیشتر جمع شود؟! تکلیف دولت و وزارت خارجه، با برجام معلوم نیست. اگر باطل شده می‌دانند، باید بگویند و اجرای تعهدات را متوقف کنند. اما اگر معتبر می‌دانند، حق ندارند در ازای وعده‌های پوچ از آب درآمده، مجددا زیر بار تعهدات فرا برجامی و کاهش تعهدات غرب بروند. آیا برجام برای داخل کشور مقدس، اما در مقابل غرب، زیر پا اندازی بی‌اعتبار است؟

 

۶- زبان رایج دیپلماسی در دنیا، زبان اقتدار و قاطعیت است نه قدرت فروشی و التماس پس از آن. در حالی که برجام همچنان گروگان غرب است، نفتکش حامل نفت ایران را اقدام مقتدرانه و متقابل سپاه پاسداران، از چنگ دزدان دریایی انگلیس درآورد. و الّا اگر به مذاکره صرف بود، باید اروپا و آمریکا در ۱۶ ماه گذشته سر عقل می‌آمدند.

اروپایی‌ها به حداقل تعهدات بازنگشتند، چون قاطعیت و اقتدار کافی ندیده‌اند؛ از جمله وقتی که آقای روحانی گفت «در جریان روند کاهش تعهدات نیز مذاکرات را ادامه می‌دهیم ولی اگر در پایان ۶۰ روز دوم به نتیجه نرسیدیم، حتماً مرحله سوم را آغاز خواهیم کرد و بعد از آن باز هم ۶۰ روز فرصت خواهیم داد تا به راه‌حل منطقی، درست و متوازن برسیم و به تعهد در برابر تعهد پایبند هستیم».

تعیین ضرب‌الاجل، برای بازدارندگی است یا بالش گذاشتن زیر سر طرف بدعهد ؟ اینک به وضوح، با دو مدل دیپلماسی رو برو هستیم؛ مدل برجامی (بلکه پسا برجامی) که متاسفانه پرستیژ و اعتبار دولت ما را در نگاه غرب مخدوش می‌کند؛ و مدل موثر و کارآمدی که جمهوری اسلامی ایران را به بازدارندگی قدرتمندانه در برابر دشمنان رسانده است؛ به نحوی که ترامپ پس از سرنگونی پهپاد پیشرفته خود می‌ترسد، واکنش نظامی نشان دهد. یا انگلیس، تحقیر را به جان می‌خرد و به شکل یکطرفه، نفتکش حامل نفت ایران را آزاد می‌کند.

 

۷- رهبر انقلاب اخیرا در دیدار اعضای هیئت دولت، دو نکته مهم و راهبردی را به صراحت متذکر شدند. اهتمام به این دو رهنمود مهم، می‌تواند کارنامه دو سال باقی مانده از فرصت دولت را متفاوت از شش سال گذشته رقم بزند؛ نخست اینکه«از دشمن واقعاً نترسید.

این دشمنی که مقابل ماست، امروز که خلق نشده، از روز اوّل انقلاب این دشمن بوده... اگر قرار بود که آمریکا و اروپا و شوروی سابق و بقیّه‌ قدرت‌ها می‌توانستند نسبت به جمهوری اسلامی غلطی بکنند تا حالا کرده بودند، می‌بینید که نتوانستند؛ البتّه چرا، اذیّت و آزار کرده‌اند، امّا عِرض خودشان را هم برده‌اند... جمهوری اسلامیِ امروز کجا، ۲۰ سال قبل و ۳۰ سال قبل کجا! زمین تا آسمان تفاوت کرده پیشرفتهای ما و قدرت اقدام ما و توانایی‌های گوناگون ما، چه از لحاظ سیاسی، چه از لحاظ نظامی، چه از لحاظ بخشهای گوناگون اقتصادی؛ کشور پیشرفت کرده، دشمن هیچ غلطی نمی‌تواند بکند؛ ملاحظه‌ دشمن را از این جهت نکنید یعنی واقعاً آنچه در چهل سال اوّل نتوانستند انجام بدهند، در چهل سال دوّم هم به توفیق الهی نمی‌توانند انجام بدهند و چهل سال دوّم برای ما از چهل سال اوّل بهتر و برای آنها بدتر خواهد بود؛ این را مطمئن باشید و تردید در این نکنید».

 

۸- رهنمود دوم، کلید حقیقی گشایش اقتصادی است: «تولید داخلی، کلید اصلی حل مشکلات اقتصادی است. البته به دست آوردن و چرخاندن این کلید در قفل مشکلات اقتصادی آسان نیست اما باید این کار را انجام داد. بهترین مقابله با دشمنی‌ها، رونق تولید است...

در محیط اقتصادی کشور، بعضی از عوامل اقتصادی حکم پیشران را دارند که اگر آنها به حرکت بیفتند، کلّ این مجموعه‌ کار اقتصادی به حرکت می‌افتد؛ مثلاً یکی‌اش مسئله‌ مسکن است -اگر چنانچه حوزه‌ مسکن به حرکت در بیاید و به کار بیفتد، این خودش بخش مهمّی از بخشهای اقتصادی کشور را به حرکت در می‌آورد- یکی مسئله‌ کشاورزی است، یکی مسئله‌ حوزه‌ خودرو است، یکی مسئله‌ شرکتهای دانش ‌بنیان است، یکی مسئله‌ لوازم خانگی است؛ اینها مسائلی است که در هر کشور حکم پیشران را دارند؛ این پیشرانها اگر به کار بیفتد، حرکت عمومی اقتصاد بکلّی متفاوت خواهد شد.

اگر به نکات گفته‌شده اهتمام جدی شود، تحریم‌ها واقعاً به فرصت تبدیل می‌شود. در بخش مدیریت اقتصادی با وجود تلاشهای قابل تقدیر، باید با حساسیت بیشتر برنامه‌ریزی و عمل کرد تا مشکلات موجود در روند رونق تولید کاهش محسوس یابد... نگاه‌مان به تولیدکننده، نگاه مناسب و درستی نیست.

من عرض می‌کنم نگاه مجموعه‌ دولت و مسئولین کشور به آن فرد تولیدکننده، باید نگاه به یک رزمنده باشد؛ مگر نمی‌گویید جنگ اقتصادی، رزمنده‌ این جنگ اقتصادی کیست؟ آن کسی که اقتصاد داخلی را تقویت می‌کند؛ اقتصاد داخلی هم عمدتاً با تولید تقویت می‌شود؛ پس این تولیدکننده را شما به چشم یک رزمنده نگاه کنید... یک تولیدکننده برای اینکه یک کاری را انجام بدهد و شروع کند، از هفت خوان باید عبور بکند؛ حالا من می‌گویم هفت خوان، در واقع گاهی از هفتاد خوان باید عبور بکند».

محمد ایمانی