از خلیج‌فارس تا سن‌دیه‌گو

آن دسته از پیشکسوتان جهاد و شهادت که مظلومیت دیروز کشور را به یاد دارند و اقتدار امروز را می‌بینند، بیش از دیگران حسرت می‌خورند، حسرت آن روزی که ناو وینسنس با دو موشک، هواپیمای مسافربری ما را به دریا انداخت و ۲۹۰ مسافر و خدمه‌اش جان دادند، ناو مهاجم تنها در فاصله چند مایلی آب‌های سرزمینی ایران بود، اما امکان واکنش سریع و رسمی از سوی نیروهای مسلح کشورمان وجود نداشت. آن روزها ما در پایان دفاعی ۸ ساله و دشوار بودیم و ایجاد جبهه درگیری جدید به صلاح نبود، اما امروز همه‌چیز تغییر کرده است:

یک. این روزها نام یک شهر بندری در جنوب غرب آمریکا خبرساز شده است. سن‌دیه‌گو، همان شهری است که ناو یواس اس بونهوم ریچارد در آن دچار حریق شد و خسارتی در حد چند میلیارد دلار روی دست فرماندهان تروریست نیروی دریایی ایالات‌متحده گذاشت. جالب آن‌که ناو وینسنس نیز از همان بندر سن‌دیه‌گو به سمت خلیج‌فارس حرکت کرده بود. هرچند در پی این جنایت، دولتمردان آمریکایی و فرماندهان ارتش این کشور، هزینه سنگینی در افکار عمومی پرداخت کردند، اما برای آن‌که تیغ سربازانشان در برابر ایران کند نشود، از مسئول مستقیم آن جنایت تقدیر کردند. سال ۶۷، «ویلیام راجرز»، فرمانده ناو مهاجم به هواپیمای مسافربری ایران ایر، باوجودآنکه در ابتدا اعلام شد سهوا مرتکب این جنایت شده، مدال شجاعت گرفت.

دو. تصور کنید قرار بود این روزها، نیروهای سنت کام مرتکب چنین جنایتی شوند. این بار احتمالا هیچ فرمانده ای مسئولیت آن را نمی‌پذیرفت؛ چون همه می‌دانستند که این بار، مدال شجاعتی در کار نیست، چراکه تا پیش از آن‌که ناو مهاجم به مبدأ خود بازگردد، با دست قدرت نیروهای مسلح مقتدر ما، منهدم خواهد شد و به عمق آب‌های خلیج همیشه فارس خواهد رفت. این دقیقا همان مفهومی است که همه سیاست‌مداران در پی آن‌اند، اما برخی سیاست‌بازان نشانی درستی از آن نمی‌دهند. امروز به‌جای آن‌که ناو وینسس با سرنگون کردن هواپیمای ما خبرساز شود، پهپاد گلوبال هاوک با سقوط به دست نیروهای ما خبرساز می‌شود و این یعنی سایه جنگ سال‌هاست که از سر کشور برداشته‌شده است. هرقدر مذاکره به معنای بده بستان، مواضع ضعیف و دیپلماسی لبخند در دور کردن سایه جنگ بی‌تأثیر بوده و بلکه دشمن را برای خرابکاری تشجیع و تشویق کرده است، مواضع راهبردی، جدیت در کلام و قاطعیت در واکنش و عمل، موجب موازنه قدرت در منطقه شده است.

سه. رفتار سیاسی ملت و مسئولان ما در تاریخ معاصر بی‌نظیر بوده است، همان‌گونه که انقلاب اسلامی مردم ایران، مانند نداشته است. این ماییم که در پی دزدی دریایی انگلیس، نفتکش آن کشور را توقیف می‌کنیم، نیروهای متجاوز به آب‌های ایران را دستگیر می‌کنیم، پهپاد متجاوز آمریکایی را ساقط می‌کنیم، مقتدرانه در کنار مظلومان منطقه خود می‌ایستیم، در اوج تحریم‌ها و یاوه‌گویی رئیس‌جمهور سبک‌سر شیطان بزرگ، به کشوری در مجاورت آمریکا بنزین صادر می‌کنیم و در پاسخ به ترور سردار عزیزمان، زمین و آسمان پایگاه آمریکایی را به هم می‌دوزیم. جالب آن‌که رئیس مجلس نمایندگان آمریکا می‌گوید وقتی به من اطلاع دادند که عین الاسد، بزرگ‌ترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه موشک‌باران شده، با تعجب گفتم اشتباه می‌کنید، مگر کسی به آمریکا هم حمله می‌کند؟!

حمله به  عین الاسد،‌ اولین مقابله رسمی یک دولت با آمریکا در دهه‌های گذشته محسوب می‌شود و هرچند مقتدرانه بود، اما حتی تلافی یک قطره از خون حاج قاسم مردم ایران نیست. این تازه ابتدای راه است.

چهار. ما در نقطه‌ای سرنوشت‌ساز از تاریخ ایستاده‌ایم. اگر آیندگان به دنبال یافتن پاسخ این سؤال باشند که چگونه کشوری تازه انقلاب کرده و نوپا، با انواع فشارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی، از آن وضعیت که هواپیمایش را با ۲۹۰ مسافر سرنگون کنند و تنها به مجامع کم خاصیت بین‌المللی شکایت برد، به‌جایی رسید که کسی جرئت تعرض به آن ندارد، باید تحولات این سال‌ها را به‌دقت بخوانند. اگر یک ناو آمریکایی بخواهد در صدر اخبار قرار گیرد، دیگر در خلیج‌فارس و دریای عمان نیست، بلکه در سواحل سن‌دیه‌گو و فلوریداست.

سید محمد بحرینیان