نشانه های نشانه‌های « استرس» و «اضطراب»

سیما فردوسی، روان‌شناس درباره «تفاوت استرس و اضطراب»، اظهار داشت:‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ استرس به حالتی گفته می‌شود که تعادل فرد به هم می‌خورد؛ یعنی هر عاملی که تعادل انسان را به هم بزند، یک استرس محسوب می‌شود؛ در نتیجه باید استرسی که به انسان وارد می‌شود، خروجی و تظاهراتی داشته باشد که یکی از پیامدهای آن اضطراب است.

وی ادامه داد:‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اضطراب یک هیجان بوده و فردی که مضطرب است، انتظار یک واقعه بد را می‌کشد و همیشه احساس می‌کند یک خطر قریب‌الوقوعی قرار است اتفاق بیفتد و اتفاق بدی رخ خواهد داد؛ در حالی‌ که نمی‌داند این اتفاق چه چیزی است و حالتی دارد که به آن انتظار «به‌ ستوه آورنده» می‌گویند.

این روان‌شناس با اشاره به نشانه‌های ایجاد اضطراب در افراد، افزود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌: تپش قلب ، گُرگرفتگی، تعریق و درد همه از علائم ایجاد اضطراب هستند.

فردوسی در پاسخ به این پرسش که «چه عواملی باعث ایجاد اضطراب می‌شوند»، گفت: یکی از مسائل بسیار مهم در مورد انسان فکر اوست؛ یعنی انسان‌هایی که نمی‌توانند فکرشان را مدیریت کنند و فکرشان را مقابل افکار ناراحت‌کننده باز می‌گذارند. درباره اتفاقات بد، خود نیز به آن دامن می‌زنند، روی آن فکر کرده و پیگیر حوادث می‌شوند.

وی خاطرنشان کرد: ممکن است در ابتدا یک عامل بیرونی موجب اضطراب شده باشد، اما اگر عامل بیرونی کاملاً برای فرد مشخص شود، مانند دیدن یک شخص، صحنه یا یک شئ  باعث ایجاد ترس می‌شود.

این روان‌شناس متذکر شد: برای نمونه خیلی‌ها عنوان می‌کنند که از ارتفاع، هواپیما یا حمام رفتن و آب می‌ترسند که ریشه آن می‌تواند تجربه بد گذشته باشد یا از آن تجربه بدی نداشته باشند، بلکه از مسائل دیگری که آن هم برای فرد خطرآفرین بوده، باشد.

فردوسی با برشمردن نمونه‌ای از ایجاد اضطراب در افراد، ابراز داشت: برای نمونه فرد در جایی قرار داشته است که دچار حادثه شده، شاهد خطر برای فرد دیگری بوده یا ممکن است فرد در دوران گذشته پدر و مادری خشن داشته که او را کتک می‌زدند و در صحبت کردن او را تهدید می‌کردند؛ در نتیجه این خطر آفرینی متغیرها می‌تواند عامل ترس‌ها را جابجا کند؛ یعنی ترس‌های اولیه‌ای وجود داشته باشد که این به ترس‌های ثانویه تبدیل می‌شود.