یک خطای رایج در تحلیل جامعه ایران

1- روانشناسان اجتماعی می‌گویند، جوامع، تحت تاثیر مشکلات و معضلاتی که درگیرشان کرده، مسائل را تحلیل می‌کنند. به عنوان مثال، در جامعه ایران که درگیر مشکلات اقتصادی است برخی افراد، بسیاری از مسائل دیگر را که چه‌بسا ارتباط مستقیم یا زیادی هم با اقتصاد ندارند، از دریچه اقتصاد تحلیل می‌کنند. (این موضوع در روانشناسی نیز با کمی تفاوت مطرح است. رجوع شود به نظریه شکاف همدلی جورج لونشتاین) بگذارید برای ساده‌تر شدن مسئله یک مثال بزنیم. وقتی درباره چرایی گرایش برخی افراد جامعه به سمت بی‌حجابی یا بدحجابی صحبت به میان می‌آید، یا وقتی از دلایل بروز معضل بزرگی مثل «کاهش ازدواج و فرزندآوری» و «پیری جمعیت» بحث و گفت‌و‌گو می‌شود، جامعه‌ای که مهم‌ترین دغدغه‌اش اقتصاد است، «اقتصاد» را «مهم‌ترین عامل» می‌بیند. در حالی که بنا به دلایل متعدد، اقتصاد می‌تواند فقط یکی از دلایل بروز چنین معضلاتی باشد. به این نکته مهم هم توجه داشته باشید که اگر معضلی را «تک‌عاملی» تحلیل کنیم، دچار «تقلیل‌گرایی» (reductionism) شده و غالبا به نتایج ناقص و بعضا حتی غلطی خواهیم رسید.

2- چند روز پیش روزنامه اقتصادی- تجاری وال‌استریت ژورنال طی گزارشی تحقیقی و مبسوط، به بررسی یک «اَبَرمعضل» در جامعه آمریکا پرداخته بود. طبق گزارش این روزنامه ارزش‌ها و بنیان‌های اساسی جامعه آمریکا در بین نسل امروز در حال فروپاشی است. از سال 1998، تعداد آمریکایی‌هایی که میهن‌پرستی را مهم می‌دانستند از 70 درصد به 38 درصد کاهش یافته است... اهمیت دین در این کشور از 62 درصد به 39 درصد کاهش یافته و همچنین اهمیت فرزندآوری از 59 درصد به 30 درصد رسیده است. مشارکت اجتماعی در رویدادهای مهم این کشور همچنین از 47 به 27 درصد کاهش یافته است. نکته تکان‌دهنده در آمریکا به‌زعم تحلیل‌ها، اینکه تنها موضوع مهم برای آمریکایی‌ها که حتی از 25 سال پیش هم مهم‌تر به‌نظر می‌آید، داشتن پول است. یک کارشناس مسائل اجتماعی در آمریکا هم که این گزارش را خوانده بود به آن واکنش نشان داد: «آنچه شاهدش هستیم، عواقب وحشتناک یک جامعه از هم‌ پاشیده است. این قضیه فراتر از یک مسئله سیاسی است و...»

دقت کنید! آمریکا به تنهایی یک‌چهارم اقتصاد دنیاست ولی طبق این گزارش، جامعه‌ای از هم فروپاشیده دارد و مهم‌ترین مسئله برای مردمان آن نیز، کسب درآمد و پول است! این نکته را گفتیم تا به این نتیجه برسیم که، می‌توان اقتصاد قدرتمندی داشت ولی با جامعه‌ای از هم فروپاشیده روبه‌رو بود! و تحلیل دوستانی که در ایران «همه معضلات» را از دریچه اقتصاد می‌بینند، چقدر می‌تواند اشتباه یا غیردقیق باشد. بله! قطعا معضلات اقتصادی در بروز معضلات اجتماعی دخیلند اما اقتصاد همیشه دلیل اصلی و یگانه دلیل نیست. درباره معضل کاهش ازدواج و زاد و ولد نیز اگر صرفا اقتصاد عامل تعیین‌کننده بود، شمال شهر و خانواده‌های مرفه می‌بایست بیشترین ازدواج و فرزند‌آوری را داشته باشند. همین‌طور کشورهای صنعتی و ثروتمندی مثل آلمان و ژاپن نباید دچار بحران جمعیت و پیری می‌شدند. یک نکته مهم دیگر در گزارش وال‌استریت ژورنال دیده می‌شود. نویسنده این تحقیق در یک جمع‌بندی، عامل فروپاشی جامعه آمریکا را «فروپاشی خانواده» عنوان کرده است. 

3- طبق این گزارش، وقتی کانون خانواده در آمریکا از هم فروپاشید، جامعه آمریکا هم از هم فروپاشید. این یعنی، حفظ کانون خانواده مساوی است با جلوگیری از بروز صدها معضل اجتماعی و غیراجتماعی... حالا شاید بتوان بهتر به اهمیت مسائلی مثل خانواده پی برد. همین‌طور به مسائلی مثل دین و فرهنگ که شروع درونی شدنش در همین خانواده‌هاست. همین‌طور به اهمیت مسئله حجاب و عفاف که شروع آن نیز از درون همین کانون خانواده است و دلیل تمرکز عجیب و شدید دشمن روی حجاب و خانواده. تردید نداشته باشید پس از حجاب، دنبال مسائل دیگری خواهند رفت و شک نکنید از لزوم رعایت حقوق همجنسبازان و شرابخواران و... هم خواهند نوشت (که بعضا می‌نویسند) اینجاست که شاهد فروپاشی خانواده و پس از آن سیل معضلاتی خواهیم بود که بر سر جوامع غربی آوار شده با این تفاوت که ما، بحران اقتصادی را هم در کنار این معضلات عجیب و غریب خواهیم داشت!

4- شاید عده‌ای با خواندن این یادداشت بگویند، نویسنده عامل اقتصاد را دست‌کم یا نادیده گرفته است. از همین تریبون اعلام می‌کنیم، این‌طور نیست و اقتصاد عامل مهمی است. آنچه در این یادداشت به‌دنبال تبیین آن هستیم صرفا این دو نکته مهم است که اولا «نباید معضلات را تک‌عاملی تبیین کرد» و ثانیا «دلیل اینکه در جامعه ما برخی افراد و حتی کارشناسان همه معضلات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... را از دریچه اقتصاد به تحلیل می‌نشینند- در خوش‌بینانه‌ترین حالت- این است که دچار مشکلات اقتصادی هستیم.» 

یک خطای رایج در تحلیل جامعه ایران

5- برای اینکه خود ما هم دچار چنین خطای تحلیلی نشویم، بد نیست به یک نکته ظریف و مهم با استناد به یک نظریه از «تالکوت پاسونز» اشاره کنیم. در یک تحقیق کلاسی دانشگاهی، راقم این سطور دنبال رسیدن به پاسخ این سؤال بود که، «چرا در شرایط بد اقتصادی، برخی از باورهای معنوی نیز در معرض تغییر و تحول قرار می‌گیرد؟!» برای یافتن پاسخ این «سؤال اصلی» با چندین دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری وارد مصاحبه شدیم. در نهایت به نتایجی رسیدیم که می‌شد با استناد به برخی نظرات پارسونز، گفت، به پاسخ نزدیک شده‌ایم. کتاب نظریه‌های کلاسیک جامعه‌شناسی، اثر تیم دیلینی صفحه ۳۵۳ به نظریه «کارکردگرایی» یا «ساختی کارکردی» این جامعه‌شناس شهیر آمریکایی اشاره کرده که در فرض «وابستگی متقابل» این نظریه آمده: «نهادهای اجتماعی جامعه، نظیر باورهای معنوی، سیاست، ارتش، اقتصاد، آموزش‌وپرورش و حتی تفریح و ورزش و... با یکدیگر ارتباط دارند و تغییر در هر یک از آنها ناگزیر منجر به تغییر در سایر اجزاء می‌شود. سیستم [اینجا جامعه] زمانی کارکرد صحیح خواهد داشت که تعادل یا ثبات داشته باشد. سیستم فقط زمانی که از تعادل برخوردار باشد، می‌تواند بی‌وقفه کار کند و...» نظریه ساختی کارکردی پارسونز به زبان ساده، کل جامعه را 

یک «ساختار» یا «سیستم» می‌بیند که اجزای تشکیل‌دهنده آن (زیر سیستم) با یکدیگر ارتباط تنظیم شده و دقیقی دارند طوری که در صورت بروز اخلال در یکی از این اجزاء، کارکرد کل ساختار مختل می‌شود. لذا بروز اختلال در اقتصاد، ساختار(جامعه) را به اندازه خود دچار اختلال می‌کند. همین‌طور اختلال در سایر حوزه‌ها که پارسونز به خوبی به تک‌تک آنها اشاره کرده است. 

6- در یک جمع‌بندی شاید بتوان گفت، یکی از مهم‌ترین حوزه‌هایی که حفظ و تقویت آن می‌تواند باعث جلوگیری از بروز اختلال در سایر حوزه‌ها از جمله اقتصاد، فرهنگ، سیاست و... شود، حوزه «خانواده ایرانی» است. همان حوزه‌ای که دشمنان گام بلند برای فروپاشی آن را با ترفند «حجاب اختیاری» برداشته‌اند. اینجا تاکید می‌کنیم فرجام حجاب اختیاری، بی‌حجابی اجباری است و از دل این بی‌حجابی‌ها و بی‌عفتی‌ها، صدها معضل دیگر خارج خواهد شد که در نهایت جامعه ایران را به وضعیتی دچار خواهد کرد که وال‌استریت ژورنال درباره جوامع غربی می‌گوید یعنی «فروپاشی اجتماعی».

 

جعفر بلوری