یادگیری، نه از روی کاغذ، که از دل تجربه باید شکل بگیرد

نظام آموزشی هر کشور، بازتابی از چشم انداز فرهنگی، اجتماعی و آینده نگر آن جامعه است. در این میان، کتاب های درسی به عنوان ستون فقرات آموزش رسمی، نقشی تعیین کننده در شکل دهی به ذهن و نگرش نسل آینده دارند. اما در کشور ما، متأسفانه کتب درسی با چالشها و اشکالات متعددی مواجه اند که نه تنها فرآیند آموزش را ناکارآمد کرده، بلکه به گسترش نوعی از حافظه محوری بی ثمر دامن زده است.
نخستین اشکال اساسی، حجم زیاد و غیرکاربردی مطالب است. بسیاری از کتابها مملو از اطلاعاتی اند که در زندگی واقعی دانش آموزان نقشی ندارند. این موضوع به ویژه در دروس نظری مانند تاریخ، ادبیات و حتی علوم مشهود است؛ به گونه ای که دانش آموزان به جای فهم عمیق مفاهیم، صرفاً به حفظ کردن مطالب برای آزمونها روی می آورند. نتیجه این رویکرد، نسلی از دانش آموزان است که به جای درک مسائل، با مفاهیم سطحی آشنا هستند و از توانایی تحلیل، حل مسئله و خلاقیت فاصله گرفته اند.
از سوی دیگر، عدم روزآمدی محتوا یکی دیگر از اشکالات مهم است. در دنیایی که با سرعتی خیره کننده در حال تغییر است، هنوز در برخی کتب درسی مفاهیمی منسوخ یا ناقص آموزش داده می شود. این موضوع به ویژه در کتاب های ریاضی و فیزیک به چشم می خورد، جایی که تحولات علمی و فناوری در جهان، کمترین انعکاس را در محتوای کتابها دارند.
نگاه غیرنقادانه نیز یکی از معضلات جدی است. کتاب های درسی به جای آنکه دانش آموزان را به تفکر، گفت وگو و طرح پرسش های بنیادین تشویق کنند، گاه به گونه ای یک سویه و مطلق نگر طراحی شده اند که مانع از شکل گیری تفکر انتقادی در نوجوان می شوند. این نگاه می تواند به رشد فردگرایی ناسالم، بی اعتمادی و حتی گریز از مسئولیت اجتماعی بینجامد.
همچنین عدم توجه به تنوع فرهنگی، زبانی و منطقه ای کشور در کتب درسی، سبب شده تا برخی دانش آموزان احساس بیگانگی با محتوای آموزشی داشته باشند. ایران کشوری با اقوام، زبانها و فرهنگ های گوناگون است؛ اما بسیاری از کتابها تنها بر نگاه مرکزگرا استوارند و تجربه زیستی گروه های مختلف را نادیده می گیرند.
مسئله مهم‌تر، پرورش دانش آموزان بر اساس اولویت‌هایی است که با الگوی ایرانی و اسلامی ما فاصله روشن دارد. دانش‌آموز ما، گاهی پس از ۱۲ سال آموزش رایگان در مدرسه و بعدا در دانشگاه، به روستا و شهر و کشور خود احساس دین نمی‌کند، خود را عنصری در خدمت جامعه ما نمی‌داند و به دنبال آموختن راه‌حل‌های متناسب با نظام مسائل کشور خود نیست. روش‌های غلط سنجش هم این نقیصه را تشدید کرده‌اند.
اصلاح و بروزرسانی کتب درسی باید یکی از اولویت های اصلی آموزش‌وپرورش باشد. این اصلاحات باید با بهره گیری از متخصصان علوم تربیتی، جامعه شناسان، روانشناسان، معلمان باتجربه و حتی خود دانش آموزان صورت گیرد. تنها در این صورت می توان امیدوار بود که آموزش در ایران، از تکرار محفوظات عبور کرده و به تربیت انسان هایی پویا، خلاق و مسئولیت پذیر دست یابد.

نویسنده : سیدمحمد بحرینیان