پشت پرده تنش قطری – سعودی

اختلافات اخیر بین کشورهای عربی با قطر بر سر مسائل منطقه‌ای که به قطع رابطه عربستان، مصر، امارات، بحرین، لیبی، دولت مستعفی یمن و مالدیو با دوحه گردید، اولین باری نیست که بین دو یا چند کشور عضو شورای همکاری خلیج‌فارس رخ می‌دهد و تاریخ کوتاه این کشورها مملو از اختلافات و منازعاتی است که مانند آتش زیر خاکستر، هرازگاهی زبانه کشیده و گوشه‌ای از منازعات و اختلافات شیوخ عرب را برملا کرده است.

اما جنس اختلافات اخیر میان قطر و کشورهای عربی، از نوع مشاجرات گذشته نیست چراکه در تمام منازعات گذشته، حدومرزی برای خصومت‌ورزی‌ها وجود داشت و سران این دو کشور از حمله مستقیم به یکدیگر اجتناب می‌کردند. به همین دلیل تحلیلگران در ابتدا این تنش را هم در چارچوب همان اختلافات و رویارویی‌های سابق ملاحظه می‌کردند که پس از چند روز حل‌وفصل شده و یا از تب‌وتاب می‌افتد اما برخلاف تمام تحلیل‌ها و ارزیابی‌ها، این تنش نه‌تنها پایان نیافته بلکه هرروز در حال تشدید شدن است و با ورود برخی طرف‌های منطقه‌ای به حمایت از سعودی‌ها در حال تبدیل‌شدن به یک بحران تمام‌عیار است. بر این اساس، نکات ذیل قابل‌تأمل هستند.

1. قطر به دنبال این است که سهم خود را از بازیگری در تحولات منطقه‌ای افزایش داده و خاندان حاکم بر این عقیده هستند که برای تفوق در میان کشورهای عربی، چیزی کمتر از عربستان ندارند. مجموعه فعالیت‌های قطر ازجمله در جریان میزبانی رقابت‌های جام جهانی 2022، رویکرد جانب‌دارانه نسبت به حماس و گروه‌های مقاومت در جریان جنگ‌های رژیم صهیونیستی در نوار غزه، میانجی‌گری این کشور در بن‌بست‌های سیاسی لبنان و واسطه‌گری برای آزادسازی 9 لبنانی ربوده‌شده توسط گروه‌های تروریستی سوریه و نقش دوحه در «اوجک» (کشورهای صادرکننده گاز یا اوپک گازی) و همراهی با ایران و روسیه برای شکل‌دهی این سازمان نشان می‌دهد که آن‌ها خواهان ارتقاء نقش خود در معادلات منطقه‌ای و حتی فرامنطقه‌ای هستند.

2. از زمانی که قطری‌ها این سبک و سیاق را در پیش گرفتند، اختلاف آن‌ها با عربستان آغاز شد و ازآنجاکه حاکمان دوحه به دنبال کنار زدن ریاض و ایفای نقش مدیریتی در میان کشورهای عربی بوده‌اند، شکاف قطر – ریاض، روزبه‌روز شدت یافت تا اینکه به بحران اخیر رسید. ماجرای نقل قولی که از امیر قطر درباره قدرت مقاومت، جایگاه ایران، توصیه‌ها و نگاهی که علیه پادشاه عربستان و سیستم حکومتی در این کشور داشته است، درواقع، آغازی بر اختلافی است که از گذشته کلید خورده بود و برخی از عوامل، آن را افشا کرد.

3. علت ورود کشورهای عربی به این مناقشه نیز اجماعی است که عربستان سعودی علیه قطر شکل داده است. سعودی‌ها با این تفکر که برادر بزرگ‌تر کشورهای عربی هستند، تلاش می‌کنند که هجمه‌ای را علیه قطر شکل داده و این کشور را از گردونه تصمیم‌سازی در جهان عرب خارج سازند.

4. اما رمز کشمکش اخیر دوحه – ریاض را باید فراتر از اختلافات سلیقه‌ای و برتری‌طلبی این دو کشور‌‌ در حوزه کشورهای خلیج‌فارس دانست. به‌بیان‌دیگر، ورای رقابت بر سر تحولات منطقه، نزاع بر سر مالکیت در برخی مناطق مورد مناقشه و حمایت قطر از اخوان‌المسلمین، واقع امر این است که این بحران بر سر حمایت قطر از ایران و جبهه مقاومت شکل‌گرفته است. واکنش روز گذشته «موشه یعلون» وزیر جنگ سابق صهیونیستی به این ماجرا، بسیاری از زوایای پنهان تنش اخیر را باز می‌کند. وی تصریح کرده است: «عرب‌هایی که در زمان جنگ 6 روزه ائتلافی علیه ما تشکیل داده بودند و قصد نابودی ما را داشتند، اکنون خودشان را با ما در یک کشتی می‌بینند... اکنون با این کشورهای عربی به‌جز قطر در یک کشتی حرکت می‌کنیم و همه این‌ها نتیجه آن است که ما ایران را دشمن شماره یک خود می‌دانیم.» مفهوم این سخن آن است که از نظر رژیم کودک‌کش صهیونیستی، همه کشورهای عربی علیه ایران متحد شده‌اند و با وجودی که قطر از روابط مستحکم خود با تل‌آویو سخن گفته اما به زعم صهیونیست‌ها، همین چند جمله کوتاه کافی است که قطر به عنوان تنها کشوری تلقی شود که حاضر نشده در کشتی جنگی علیه جمهوری اسلامی سوار شود !

5. از سوی دیگر، عربستان سعودی در چنان ورطه‌ای گرفتار آمده که حاضر است برای حفظ قدرت خود، دست به ایران هراسی زده؛ از یک سو با قطر به عنوان یکی از کشورهای تاثیرگذار منطقه، به مخاصمه برخیزد و از سوی دیگر، با رژیم صهیونیستی بر ضد ایران اسلامی جبهه واحدی موسوم به «ناتوی عربی» را تشکیل دهد که مهم‌ترین هدف آن، آماده کردن منطقه برای ورود به مرحله‌ای جدید از رویارویی و تقابل با جمهوری اسلامی و محور مقاومت است. سفر «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا به عربستان سعودی، نشست‌های سه‌گانه وی با حضور شماری از سران عرب و قراردادهای امضا شده و توافقات صورت گرفته‌اش با سعودی‌ها در همین راستا بود و به همین دلیل سعودی‌ها، قطر را از این منظر که در جانب‌داری از ایران، در مقابل آن‌ها قد علم کرده است، رقیبی سرسخت می‌دانند که باید به هر ترتیبی شده، آن را از میدان به در کنند. در این بین، قطر که به خوبی می‌داند قدرت رویارویی با عربستان را ندارد تلاش می‌کند با نزدیکی به تهران از قدرت ایران در مقابله با سعودی‌ها استفاده کرده و خطرات ناشی از تهدیدات پیش رو را در پناه قدرت روز افزون منطقه‌ای ایران دفع کند.

ماهیت تنش عربستان و قطر هرچه باشد، سرانجام این بحران، همه معادلات و محاسبات را به سود ایران و محور مقاومت در منطقه رقم زده و افساری بر دهان لجام گسیخته آل سعود و متحدان منطقه‌ای این کشور خواهد بود. افزون بر اینکه این نزدیکی می‌تواند، به دنبال خود توافقات و تفاهماتی دو جانبه بین دوحه و تهران در قضایا و پرونده‌های منطقه‌ای مانند بحران عراق، سوریه و یا جنگ یمن و وضعیت بحرین داشته باشد که قطعاً خوشایند سعودی‌ها نیست و معادلات منطقه را به سود تهران – دوحه تغییر می‌دهد.

حسن لاسجردی