چرا مغرب روابط خود را با ایران قطع کرد؟

کشمکش برسر منطقه صحرا در سال ١٩٧٥ و پس از پایان اشغال منطقه از سوی اسپانیا، آغاز شد. این اختلاف بین مغرب و پولیساریو به یک درگیرى مسلحانه تبدیل شد و تا سال ١٩٩١ و زمانى که توافق آتش بس امضا شد، ادامه یافت.

مغرب روز سه‌شنبه یازدهم اردیبهشت با متهم کردن ایران به حمایت از «جبهه پولیسارو» در مناقشه صحرای غربی روابطش با ایران را قطع کرد. این کشور همچنین اعلام کرد سفارتش در تهران را تعطیل خواهد کرد.

مغرب این اقدام را صرفا اقدامی مستقل از سوی این کشور دانست، ولی اتخاذ چنین تصمیی آن هم در این شرایط زمانی با تردید و سوال‌هایی همراه است.

دلیل قطع روابط مغرب با ایران در شرایط فعلی چیست؟ آیا این یک تصمیم مستقلی بوده است و چرا در شرایط فعلی اتخاذ شد؟ این‌ها سوال‌هایی است که ذهن هر تحلیلگر سیاسی را به خود مشغول می‌کند.

اینکه برخی از کشور‌های منطقه از جمله عربستان تلاش دارند تا مناسبات ایران با کشور‌های دیگر را برهم زنند جای هیچ شک و شبهه‌ای باقی نمی‌ماند همچنانکه عربستان، بحرین و امارات جز اولین کشور‌هایی بودند که در موضع‌گیری سریع و فوری از این تصمیم مغرب حمایت کردند.

از سوی دیگر به نظر می‌رسد که مغرب تلاش دارد با چنین تصمیمی، حمایت این کشور‌ها را در مناقشه صحرای غربی جلب کند.

اخیرا شورای امنیت قطعنامه‌ای تصویب کرد که بر اساس آن ماموریت سازمان ملل برای برگزاری همه پرسی در صحرای غربی (مینورسو) ۶ ماه تمدید شد و از دو طرف درگیری در صحرا خواست مذاکرات متوقف شده از سال ۲۰۱۲ را بدون پیش شرط و با حسن نیت، از سر گیرند؛ بنابراین به نظر می‌رسد یکی از دلایل اتخاذ این تصمیم، حمایتی بوده که مغرب به آن در آینده چشم دوخته است.

اکنون این سوال مطرح است که این اتهام چرا اکنون مطرح می‌شود اگر به فرض حمایت ایران از جبهه پولیسارو را بپذیریم طبعا این حمایت‌ها موضوع تازه‌ای نبوده که اکنون رخ داده باشد، چرا مغرب پیش از این به آن واکنش نشان نداد و اصلا چرا این کشور روابط خود را با الجزایر که در این مناقشه طرف این جبهه را گرفته، قطع نکرده؟ پس باید دلایل این امر را در جایی دیگر جستجو کرد.

البته قطع روابط مغرب با ایران مسبوق به سابقه است و در سال ۲۰۰۹ به دلیل موضوع بحرین و نیز آنچه فعالیت مذهبی و تلاش ایران برای تبلیغ تشیع در شمال آفریقا و به ویژه مغربخوانده شد، قطع شد.

روابط دو کشور در سال ۲۰۱۴ به تدریج از سر گرفته شد، ولی به دلیل شیطنت برخی از رژیم‌های منطقه و نیز تلاش‌های اسرائیل که از حضور و نفوذ ایران در آفریقا هراسند، به حالت طبیعی برنگشت.

آنچه که قطعی است نباید در اصول و مبانی روابط کشور‌های عربی با دیگر کشور‌ها تنها به مسائل داخلی این کشور‌ها توجه داشت. در سایه وابستگی سیاسی، اقتصادی و سیاسی بسیاری از این رژیم‌ها به غرب نباید نقش عوامل خارجی را در این امر نادیده گرفت که طبعا مغرب نیز از این قاعده کلی مستثنی نیست.

در حالی که برخی از رژیم‌های منطقه در صدد عادی سازی رابطه با رژیم صهیونیستی هستند و آمریکا نیز تلاش دارد تا سفارت خود را در ماه می‌از تل آویو به بیت المقدس منتقل کند، به نظر می‌رسد این تصمیم در این شرایط با هدف منحرف کردن افکار عمومی از تحولاتی خطرناکی است که در منطقه در حال وقوع است. نباید فراموش کنیم که این تصمیم بعد از تور منطقه‌ای مایک پامپئو وزیر خارجه آمریکا و نمایش تکراری نتانیاهو در تل آویو علیه ایران صورت می‌گیرد.

عربستان نیز که به دلیل سیاست‌های تهاجی در منطقه و دخالت نظامی در یمن به بن بست خورده و ایران را یکی از عوامل شکست خود در این جنگ می‌داند، با تحریک دیگر کشور‌ها درصدد تخریب روابط این کشور‌ها با ایران و حتی محور مقاومت حزب الله است و در این راستا رسانه‌های وابسته به آن از هیچ تلاشی برای تخریب وجهه ایران و نیز حزب‌الله کوتاهی نکرده‌اند. روز‌های آینده فرا روی ماست وگذر زمان پرده از این حقایق برخواهد داشت.