پیامدهای مثبت نقض برجام

 برنامه جامع اقدام مشترک، موسوم به برجام که در کلیت آن رفع تحریم‌های هسته‌ای، در مقابل پذیرش محدودیت در فعالیت‌های هسته‌ای کشور دنبال می‌شد، سرانجام در روز سه‌شنبه 97/2/18 از سوی دونالد ترامپ، رئیس جمهور امریکا به صورت رسمی نقض گردید.

در حالی که مطابق گزارش‌های مکرر آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای، از زمان توافق هسته‌ای تا کنون، جمهوری اسلامی ایران به تمامی تعهدات خود در برجام پایبند بود و هیچ‌گونه اقدام و فعالیتی مغایر با مفاد برجام نداشته است، در مقابل، امریکایی‌ها نه تنها به تعهدات برجامی خود عمل نکرده‌اند، بلکه با سازوکار تمدید دوره‌ای تعویق تحریم‌های هسته‌ای و همچنین با تهدید سایر کشورها و شرکت‌ها و به‌کارگیری سیاست ایجاد هراس مانع تجارت و معاملات اقتصادی کشورمان بوده‌اند که عدم امکان بهره‌گیری از سوئیفت و عدم همکاری بانک‌های بزرگ جهانی برای مبادلات بانکی و انتقال ارز نمونه آشکار استفاده کاخ سفید از این سیاست کثیف و خصمانه به حساب می‌آید. از این رو با اینکه ایران اسلامی دارای ذخایر ارزی کافی در خارج از کشور بود، اما نه تنها امکان انتقال آن را به داخل کشور نداشت، حتی در به‌کارگیری آن برای خریدهای خارجی در سایر کشورها نیز با کارشکنی امریکایی‌ها مواجه شد و ناچار به استفاده از شیوه‌های سنتی و غیررسمی در جابه‌جایی و انتقال دلارهای ناشی از فروش نفت و حتی صادرات غیرنفتی بود که هزینه‌های سنگینی بر اقتصاد ملی تحمیل می‌کرد؛ پدیده‌ای که مطلوب دشمنان و رقبای ملت و کشور ایران اسلامی و در راستای فرسایش قدرت ملی ما تنظیم و به‌دست امریکا و متحدان اروپایی آن، رندانه دنبال می‌شد.

شاید با نگاه به همین نوع کارکرد برجام است که جانسون، وزیر خارجه انگلیس، از آن به عنوان دستبندی بر دستان جمهوری اسلامی ایران یاد کرده و از ترامپ خواسته بود که از آن خارج نشود. البته منظور وی همان نقض اعلامی و خروج آشکار از برجام بود و الا قبل از این امریکایی‌ها، عملاً آن را نقض کرده و به تعهدات خود نسبت به آن پایبندی نداشتند، نمونه بارز و مثال‌‌زدنی آن هم، ممانعت از تحویل هواپیماهای بوئینگ، بر خلاف عقد قرارداد رسمی این شرکت با شرکت‌های هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران و کارشکنی در قرارداد شرکت ایرباس بود. هرچند در تبلیغات برای برجام این دو قرارداد به شدت بزرگنمایی می‌شدند ولی تنها برای شرطی‌سازی کشورمان به ارسال چند فروند هواپیما در آستانه انتخابات ریاست جمهوری بسنده کردند.

اینک، خروج امریکا از برجام و نقض رسمی و اعلامی آن توسط دونالد ترامپ را باید بازگشت امریکا به دیپلماسی کابویی دانست که فاقد پیچیدگی‌های معمول در دیپلماسی نرم رقبای دموکرات او می‌باشد. این نوع دیپلماسی که معطوف به منافع شرکت‌های تسلیحاتی و شرکت‌های تجاری جمهوریخواهان حامی ترامپ است، در برخورد با شخصیت گانگستری ترامپ از شفافیت بیشتری برخوردار بوده و لذا می‌تواند در عین ایجاد چالش‌هایی، پیامدهای مثبت و حتی دستاوردهایی نیز برای کشورمان رقم بزند که مهم‌ترین آنها عبارتند از:

1- افزایش شناخت مردم ما، به ویژه نسل جوان، نسبت به ماهیت کینه‌توزانه، قلدرمآبانه و غیرقابل اعتماد امریکا که در واقع نوعی ارتقای سطح شناخت جامعه به بیگانگان و یا دشمن‌شناسی عمومی را پدید آورده است. پیامدی که حاصل سال‌ها تلاش بنگاه‌های تبلیغی و رسانه‌ای غرب از بیرون و جریان شبه‌ روشنفکری و غربگرا در داخل برای پیشبرد دیپلماسی عمومی امریکا و غرب و ارتباط‌گیری مستقیم با مردم را برای تغییر افکار عمومی بر باد داده و در همان حال واقع‌بینی و بی‌اعتمادی به بیگانه را نهادینه سازد.

2- تقویت وحدت و همگرایی ملی در برابر رفتار ظالمانه و به دور از منطق ترامپ و امریکا که نه تنها امروز در بین نخبگان و فعالان جناح‌های مختلف سیاسی پدید آمده، بلکه در سطح عمومی جامعه نیز بازتاب داشته و به همگرایی و وفاق برای مقابله با این عهدشکنی و رفتار اهانت‌آمیز کاخ سفید منجر شده است.

3- تقویت نگاه به درون و اثبات ضرورت خوداتکایی برای حل مسائل اساسی کشور که تقویت‌کننده استقلال و بسترساز عملیاتی شدن راهبردهای عملی برای مقابله با سناریوهای دشمن به ویژه اعمال فشار و تحریم بوده و به استحکام اراده عمومی برای پیاده‌سازی اقتصاد مقاومتی نیز کمک می‌کند. پدیده‌ای که به خط القایی دشمن و جریانات غربگرای داخلی را در نفی استقلال‌گرایی و وقاحت تئوری‌پردازی برای وابستگی و قرار دادن دشمن در مدار پیرامون و تبدیل شدن به اقمار قدرت‌های جهانی پایان داده و به شکل‌گیری جهاد کبیر در سطح عمومی می‌انجامد که نفی سلطه بیگانه و دنباله‌روی از نظام سلطه را تضمین می‌کند.

4- اثبات صحت و عمق راهبردی نگاه رهبری نظام به ماهیت غیرقابل اعتماد و دشمنانه امریکا که در طول مذاکرات هسته‌ای، در عین حمایت از تیم مذاکره‌کننده، بارها آن را یادآور شده و نسبت به ضرورت اخذ تضمین از طرف امریکایی، اصرار داشتند. حال نقض رسمی برجام توسط ترامپ نه‌تنها صحت این نگاه را به اثبات رساند، بلکه واقع‌بینی و بی‌اعتمادی نسبت به بیگانه را به عنوان یک اصل برای حفظ عزت و تأمین منافع ملی در فرهنگ سیاسی کشور نهادینه کرد.

بنابراین در کنار چالش‌های احتمالی تصمیم ترامپ به نقض برجام، باید پیامدهای مثبت و دستاوردهای قطعی این اقدام مغرورانه امریکایی را نیز مورد بررسی و تأکید قرارداد و در پشیمان‌سازی دشمن از این تصمیم وقیحانه‌اش به‌کار گرفت.

 رسول سنایی راد