لطفاً حرفه‌ای‌تر تحریف کنید!

 گمان می‌رفت که از تجربه تلخ برجام درس گرفته‌اند و به خود آمده‌اند اما این روزها درباره موضوعات مختلف حرف‌هایی می‌زنند که نشان می‌دهد در همچنان بر همان پاشنه می‌چرخد و امید نه به خدا که به کدخداست.

اخبار سیاسی- برای ادامه یک راه ‌اشتباه باید ابتدا مسیر پیموده شده را تطهیر کرد و ‌اشتباهات و خسارات را موفقیت و دستاورد جا زد. اینگونه است که آقای ظریف در اظهاراتی عجیب در نشست با فعالان فضای مجازی می‌گوید؛ «ما هیچ کاری را انجام ندادیم تا قبل از آنکه آمریکا تعهدش را انجام دهد. یک پیچ از نطنز باز نکردیم تا وقتی که اوباما تعهداتش را امضا نکرد. چه‌کار دیگر می‌توانستیم بکنیم آیا باید دختر اوباما را گروگان می‌گرفتیم؟ اینکه آمریکا بدعهد است تقصیر ماست! و آن هم در بند ۳۶ برجام ضمانت‌هایی را گرفتیم دیگر باید چه‌کار می‌کردیم؟» ادعای تضمین گرفتن در حالی است که ایران در واکنش به خروج آمریکا از برجام حتی نتوانست براساس آن علیه واشنگتن اقامه دعوا کند و مجبور شد به عهدنامه‌ای مربوط به 60سال پیش استناد کند که آن هم بیشتر شبیه شوخی بود. برای تضمین برجام لازم به گروگان گرفتن دختر اوباما نبود اما فریب لبخندهای اوباما و ‌اشک‌های وندی شرمن را نخوردن، حتماً لازم بود.

و یا آقای رئیس‌جمهور دیروز در جلسه کابینه گفته است: «مردم ایران به خوبی می‌دانند که برجام چه آثار و برکاتی می‌توانست برجای گذارد. با شکوفایی برجام بود که در سال 95، بزرگ‌ترین رشد اقتصادی جهان را داشتیم. در سفر به نیویورک 3 نفر از رهبران بزرگ دنیا با تحیّر گفتند که ایران چه جاذبه‌ای دارد که بعد از برجام تمام شرکت‌های بزرگ دنیا به سمت آن روانه شدند.» آقای روحانی مشابه همین اظهارات را 24مهرماه در دانشگاه تهران تکرار کرده و طوری سخن گفته بود که گویا ایده‌شان موفق بوده و این منتقدان بوده‌اند که ‌اشتباه کرده‌اند پس باید باز هم سرزنش شوند و توهین بشنوند؛ «این توافق برای عده‌ای به مثابه کوهی بود که بر سرشان ریخت» و یا «با همین آژانس بین‌المللی اتمی، توانستیم PMD را حل و آژانس اعلام کرد که این پرونده تمام شده است و این موضوع برای بعضی‌ها بسیار سنگین است و مانند بمبی است که بر سر عده‌ای کوبیده می‌شود»!

وقتی در نشست خبری از ایشان پرسیده می‌شود مسئول بر باد رفتن 18 میلیارد دلار ارز دولتی با کیست، می‌گویند آن سرمایه بر باد نرفته و بلکه به مردم داده شده است! گویا این روزها تعریف مردم نیز عوض شده است. معاون اول رئیس‌جمهور هم که دلار 4200 تومانی در تاریخ به اسم وی ثبت شد، دو روز پیش دفاع بلندبالایی از این سیاست ارزی دولت کرده و مدعی شده است آن سرمایه خرج تامین کالای مورد نیاز مردم شده است. روزنامه سازندگی ارگان رسمی حزب کارگزاران که سال گذشته جهانگیری را در قامت سوپرمنی که دلار را از آسمان به زیر کشیده، تصویر کرده بود، دو ماه پیش در گزارشی به تبعات فاجعه سیاست ارزی دولت پرداخته و نوشت: «بر اساس آنچه تاکنون اعلام شده، نزدیک به 18 میلیارد دلار ارز 4200 تومانی که دولت پرداخت کرده، به کشور بازنگشته است. یعنی با قیمت متوسط دلار 12 هزار تومانی، نزدیک 216 هزار میلیارد تومان از منابع کشور سوخت شد. این عدد برابر با نیمی ‌از بودجه کل کشور است. حدود 72 برابر هزینه‌ای که ایران در جنگ تحمیلی پرداخت کرد. میزان دلارهای هدر رفته 15 برابر هزینه‌ای است که طی سیل فصل بهار به کشور وارد شد. با این پول امکان ساخت 60 نمونه پروژه عظیم مانند پل صدر وجود داشت. با این پول امکان ساخت 200 نمونه دیگر مانند برج میلاد هم برای کشور مهیا می‌شد. با این میزان دلار، امکان پرداخت 5 و نیم سال یارانه نقدی برای کشور فراهم می‌آمد. همه این اعداد نشان می‌دهد تصمیم ارز 4200 تومانی یکی از عجیب‌ترین و پیچیده‌ترین اقدامات دولت طی سال‌های گذشته بوده است...بیش از یک سال و سه ماه از این تصمیم دولت می‌گذرد. 18 میلیارد دلار به هدر رفته است. نرخ تورم به 40 درصد رسیده، قیمت برخی کالاهای وارداتی با نرخ 4200 تومانی بیش از 150درصد رشد داشته و هنوز هم هیچ‌کدام از اعضای هیئت دولت زیر بار تصمیم پرحاشیه‌شان نمی‌روند.»

البته از دولت تدبیر و امید و حامیان آن چنین اظهارات و دفاعیاتی، بعید و عجیب نیست. چندی پیش یکی از آنها در دفاع از عملکرد دولت گفته بود بروید خدا را شکر کنید که اگر این دولت و برجام نبود دلار 50هزار تومان شده بود!

همین روحیه و رویه باعث شده است این روزها دولتمردان درباره لوایح مربوط به FATF نیز نعل وارونه زده و از جعل خبر نیز دریغ نورزند. یکی می‌گوید رهبری این لوایح را تایید کرده و دیگری مجمع تشخیص را تهدید می‌کند و آن یکی طوری سخن می‌گوید که گویا تصویب این لوایح حلال مشکلات کشور است. سال گذشته هشت وزیر دولت در نامه‌ای به رهبر انقلاب از ایشان خواسته بودند بنا به مصلحت(!) به مجمع بفرمایید در تصویب لوایح مربوط به FATF تسریع شود. پاسخ کوتاه و قابل تامل بود؛ «چه تضمینی هست که تحریم‌ها را بردارند و دوباره عهدشکنی نکنند؟!» و پاسخ امضاکنندگان فقط سکوت بود و سکوت!

تحریف تاریخ البته مسئله عجیب و غریبی نیست اما اینکه برخی وقایع یکی دو سال اخیر را تحریف که نه، 180 درجه وارونه کنند جای تامل دارد. مدتی است که دولتمردان در دفاع از خود و کارنامه‌شان که چیزی جز برجام در آن نیست می‌گویند اوضاع مملکت در پسابرجام بسیار گل و بلبل بوده و اگر بدشانسی نمی‌آوردیم و ترامپ از توافق خارج نمی‌شد، کشور گلستان می‌شد! اخیراً تکمله‌ای هم به این داستان کذایی افزوده‌اند و می‌گویند اصلاً این وضعیت تقصیر رقبای داخلی است که اعتراضات دی ماه 96 را بوجود آوردند و باعث شدند ترامپ از برجام خارج شود!

درز گرفتن برخی مسائل جزئی یا افزودن مقداری ادویه به یک روایت را می‌توان به حساب ضعف حافظه و نسیان گذاشت اما اینکه نامه معروف چهار وزیر درباره وضعیت اقتصادی کشور نادیده گرفته شود، عادی نیست. چهار سال پیش همین ایام بود که علی طیب‌نیا، محمدرضا نعمت‌زاده، علی ربیعی و حسین دهقان وزرای وقت اقتصاد، صنعت، کار و دفاع در نامه‌ای به رئیس‌جمهور نوشتند: «همانطور که مستحضرید از دی ماه ۱۳۹۲ تاکنون بازار سرمایه متاثر از تحولات و متغیرهای کلان بین‌المللی و داخلی از جمله کاهش بهای نفت و کالای اساسی از جمله فلزات و همچنین تحریم‌ها و برخی تصمیمات و سیاست‌های ناهماهنگ دستگاه‌ها در داخل کشور شاهد افتی کم‌سابقه گردیده است به نحوی که از دی ماه سال ۱۳۹۲ تاکنون ظرف مدت ۱۹ ماه ارزش بازار بر اساس شاخص قیمت ۴۲ درصد کاهش یافته و به لحاظ افت ارزش، بازار کاهشی معادل ۱۸۰ هزار میلیارد تومان را شاهد است. (ارزش بازار از ۵۱۱ هزار میلیارد تومان در دی ماه ۱۳۹۲ به عدد ۳۳۰ هزار میلیارد تومان رسیده است) و امروز در پی دستاورد بسیار ارزشمند و بزرگ هسته‌ای ملت ایران و در عین وجود پی‌آمدهای مثبت اقتصادی فراوان آن ابهاماتی نیز در بازار ایجاد شده که باید سریعا واکنش نشان داد.»

در ادامه این نامه آمده بود: «براساس پیش‌بینی‌های بودجه‌ای شرکت‌ها که در بازار سرمایه موجود است و واقعیت‌های موجود در عملیات صنایع مختلف بورسی در برهه کنونی اگر به صورت ضرب‌الاجل و براساس قواعد حاکم در شرایط بحران اتخاذ تصمیم نگردد، بیم آن می‌رود که این رکود تبدیل به بحران و آنگاه بی‌اعتمادی شود که برای زدودن آثار آن شاید مدت‌ها وقت لازم باشد.»

علی ربیعی که چهار سال پیش این نامه را امضا کرده بود و امروز سخنگوی دولت است، سه روز پیش درباره مشکلات کشور گفت: «در مورد مشکلات اقتصادی کشور، ما تا سال ۹۶ تجربه دولت یازدهم و ابتدای دولت دوازدهم را داشتیم که سؤال من این است آیا نرخ تورم شیب خوبی داشت؟ آیا رشد اقتصادی، شاخص رشد اقتصادی و شاخص تولید را در کشور داشتیم؟» و همان‌هایی که روزی اعتراف کرده بودند برای قالب کردن برجام به ملت مجبور به بزرگنمایی آن بوده‌اند، در پاسخ به این سؤالات آقای سخنگو سر تکان داده و بله بله گفتند!

می‌گویند کسی که چیزی ندارد، چیزی هم برای از دست دادن ندارد. از دولتی که دچار بن‌بست گفتمانی شده و باغ سیب و گلابی‌اش جز خار به بار نیاورده است، انتظار می‌رفت در دو سال باقیمانده از عمر خود، سعی در جبران خسارت‌ها و خدمت به مردم کند اما این روند و اظهارات نشان می‌دهد برای آنکه وانمود کنند زمین نخورده‌اند، می‌خواهند تا 1400 سینه‌خیز بروند.

محمد صرفی