نگاهی به دو مستند «پنهان» و «برندگان»

 بهمن عبداللهی منتقد سینما و روزنامه نگار در یادداشتی به مستند‌های «پنهان» ساخته شیرین برق نورد و «برندگان» اثر امید عبداللهی که در قالب بسته مستند «پنهان_برندگان» روی پرده سینما‌های هنروتجربه رفته، پرداخته است.

متن یادداشت به شرح زیر است:

واژگانی، چون مرز، جدایی و مهاجرت همواره در نظام‌های سیاسی مختلف معنا‌های مشترکی دارند، اما رویکرد هر سیستمی به این مفاهیم به شکل‌های متفاوتی ظهور و بروز پیدا می‌کند. اما آنچه در تمام این نگاه‌ها بی اهمیت می‌ماند وضعیت انسانی و روحی افرادی است که در محدوده مرز‌ها زندگی می‌کنند.

«پنهان» ساخته شیرین برق نورد و «برندگان» از امید عبداللهی دو مستندی هستند که در گروه هنر و تجربه به روی پرده رفته اند. هر کدام از این آثار توسط یک کارگردان ساخته شده اند. یک زن و دیگری مرد. یکی در داخل مرز‌های ایران دوربین به دست گرفته و آن یکی در آلمان. اما هر دو یک درد مشترک را پیش روی تماشاگر می‌گذارند؛ «جدایی».

«پنهان»؛ مستندی است درباره دیوار مشهور برلین که ۲۸ سال میان شهروندان آلمان شرقی وغربی فاصله انداخته بود و حالا در این روایت ۲۸ دقیقه‌ای شهروندانی (عمدتا روشنفکران) از تجربیات خود درباره سیطره کمونیسم بر آلمان شرقی و خاطرات تلخ جدایی از هموطنان و خانواده می‌گویند. موضع مشترک همه آن‌ها ملی گرایی افراطی است که در قالب پاسپورت ارزش‌های انسانی و احساسات فردی شان را زیر سوال برده. مستند ساز تلاش کرده به جای نمایش چهره مصاحبه شوندگان تنها به صدای آن‌ها بسنده کند که حالا روی تصاویر دیوار کنونی و مستندات تاریخی آن دوره به گوش می‌رسند. جمله افرادی که در تصویر کنونی دیده می‌شوند در حال ثبت سلفی با بقایای آنچه هستند که قرار بوده زندگی ایده آلی برای مردمانش فراهم کند، اما جز خاطراتی تلخ و دیوار‌های جداکننده چیزی باقی نگذاشته است.

نگاهی به دو مستند «دیوار» و «برندگان»

«برندگان» البته مستند متفاوتی است با روایتی ساده تر. مستند ساز از میان برندگان لاتاری مهاجرت به آمریکا دو خانواده را انتخاب کرده و با آن‌ها همراه شده تا آخرین تلاش‌ها و رنج هایشان را در گذشتن از  ایران و عزیمت به کشوری دیگر  با مرز‌هایی دیگر، ولی سبک زندگی متفاوت روایت کند. بیشتر مصاحبه شوندگان از مشکلات زندگی و نداشتن آینده‌ای روشن در اینجا سخن می‌گویند. با این حال دو شخصیت فیلم (یکی آهنگسازی جوان و دیگری مردی تنها که همسر و فرزندش پیش‌تر به آمریکا مهاجرت کرده اند) با آنکه دلبستگی‌هایی به وطن دارند ظاهرا ناچار از این سفرند.

بر همین اساس دچار نوعی تقابل اند میان مشکلات زندگی در موطن و مصائب دوری از خانواده در غربت. شاید در مسیر فیلم نکته یا طرح تازه‌ای نمی‌بینیم، اما در بزنگاه جدایی و بستن چمدان بغض به سراغمان می‌آید و با هر دو شخصیت همدلی می‌کنیم. این قرابت حس تجربه‌ای است که مستندساز با ما به اشتراک می‌گذارد.